به دلیل سکوت من و شما؛ ستار را زیر شکنجه کشتند و مادر پیرش را مجروح کردند ۸

ستار بهشتی جوان پاکباخته و نیک سرشتی که با دست رژیم کشتارگر اسلامی چهره به درون خاک کشید. یادش گرامی، و راهش ادامه باد.

ستار بهشتی جوان پاکباخته و نیک سرشتی که با دست رژیم کشتارگر اسلامی چهره به درون خاک کشید. یادش گرامی، و راهش ادامه باد.

اثبات دیگر بار شرافت یزید نسبت به خامنه ای

حکومت اسلامی برای چندمین بار در طول تاریخ حکومت ننگین مذهبی خود، تمامی کسانی را که در طول تاریخ دشمنان امامان و پیامبران و حتی قاتلان آنان می خواند، رو سفید کرد!. روز پنجشنبه گذشته، برابر با چهلمین روز خاکسپاری ستار بهشتی جوان کارگر وبلاگنویسی بود که در زیر شکنجه مامورین پلیس فتا به قتل رسید!. گفته می شود که برگزاری مراسم چهلم خاکسپاری در ایران، از رسم دیدار زینب و اهل بیت حسین و یارانش از مزار آنان در کربلا گرفته شده است. چون این سفر از زمان درگیری عاشورا تا بازگشت این خانواده ها بر سر مزار مردگانشان چهل روز به طول انجامیده بوده است.

بنا به گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران؛ برگزاری مراسم چهلم ستار بهشتی با ضرب و شتم و بازداشت اعضای خانواده وی  حاضران همراه بوده. مراسم چهلمین روز درگذشت ستار بهشتی در ساعت ۳ روز پنجشنبه بر سر مزار او در قطعه ۷، ردیف۳، شماره ۱۱ امام زاده محمد در تقی رباط کریم برگزار شد. هیچ مدرک تاریخی وجود ندارد که مامورین یزید در مراسم چهلم حسین به زینب و همراهان او حمله کرده و آنان را دستگیر کرده باشد،

اگرچه حسین و ۷۲ تن از یارانش نیز بسیاری از سپاهیان یزید را کشته و خانواده های آنان نیز داغدار بودند. حال آنکه مامورین اهریمنی حکومت اسلامی به برگزار کنندگان مراسم چهلم ستار بهشتی حمله بردند. برادرش و تعدادی از شرکت کنندگان در این مراسم را مضروب و بازداشت کرده. مادر پیر و داغدار جوان به قتل رسیده را به شدت کتک زده و پای وی را از ناحیه ی زانو به پایین دچار زخم و جراحت کردند و این بانوی سالخورده دلشکسته را به طرز وحشیانه و غیر قابل باوری با چنگ زدن در گیسوان سپیدش بر روی زمین کشیده اند!.

ایرانیان گرانمایه، ارجمند و فرهیخته در ترکیه یاد کشته شدن جوان مبارز و چالشگر میهنمان را گرامی می دارند.

ایرانیان گرانمایه، ارجمند و فرهیخته در ترکیه یاد کشته شدن جوان مبارز و چالشگر میهنمان را گرامی می دارند.

فریادهای حق طلبانه خانواده ستار بهشتی

سخنان مادر بهشتی در این مراسم بسیار تکان دهند و متاثر کننده بود. مادر ستار بهشتی در حالی که پلاکارد بزرگی از عکس پسرش در دست داشت، با صدایی رسا در حالی پیشاپیش جمعیت عزادار راه می رفت، فریاد می زد:” افتخارمه، من مادر ستار بهشتی هستم.” و در حالی که به مرد و زن جوانی که در جلوی جمعیت او را همراهی می کردند اشاره داشت، ادامه داد:” من مادرش هستم و این دو خواهر و برادرش هستند، بنازم بهش، افتخار، شکنجه گرش گفت می خندید، وقتی ما می زدمیش، می خندید و می زدمیش!، افتخار به وجودش می کنم. وی ادامه داد:

” که شکنجه گران و قاتلین پسرش در کمال بی شرافتی به او گفته اند؛ در موقع کتک زدن ستار به جای فریاد و التماس می خندیده است!. (و چگونه می توان گوشت سپید مردی را که در هجوم بوسه های دردآلود شلاق ها دریده می شود و بر جهل هزاران ساله شما لبخند می زند، به بند کشید؟!). بنابر گفته های مادر ستار، او از مادرش خواسته بوده که در صورت کشته شدن و یا دستگیر کردنش هرگز در جمع مردم گریه نکند و نگذارد که نااهلان و قاتلان او از اشک و ناله مادرش شاد شوند!.

ظلم ظالم، جور صیاد، آشیانم داده بر باد- جفای ستمگر، قربانی قهرمانان است.

ظلم ظالم، جور صیاد، آشیانم داده بر باد- جفای ستمگر، قربانی قهرمانان است.

چکامه خوانی خواهر ستار بهشتی

در این هنگام خواهر ستار بهشتی در حالی که قاب عکسی از چهره برادرش در دست داشت، شعری به این مضمون را فریاد زد که؛
“شمس تبریزی بود پیدا بسی عشق مولانا ندارد هر کسی
شمس تبریزی نهان از خلق نیست آنکه ستار بهشتی شد یکی.”

سپس با کنایه از سکوت حیرت انگیز مردم در برابر این فاجعه دردناک، در صورتی که ستار به عشق مردم و به هدف فردایی بهتر برای مردم ایران قلم می زند، و به جرم همین مردم دوستی و عشق میهن پرستی کشته شد. فریاد زد:
سر و برگ گل ندارم، ز چه رو روم به گلشن
که شنیده‌ام ز گل ها همه بوی بیوفایی
به کدام مذهب است این، به کدام ملت است این
که کُشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟

یادی از دگر قربانیان رژیم جهل و جنایت

در این هنگام مادر ستار فریاد برآورد که یاد فرزندان کشته شده این مرز بوم و مادران داغدارشان را نیز گرامی می دارم، و از دخترش خواست از فرزندان کشته شده بیشمار آزادیخواه ایران؛ از سعید زینالی گرفته تا ندا و سهراب و مادرانشان را نیز نام ببرد و از آنان به احترام یاد کند و هردو  به نام بردن از این عزیزان به قتل رسیده و مادران رنج کشیده پرداختند.

در قسمت دیگری از سخنان منتشر شده، این مادر پیر و رنج کشیده چنین اعلام داشت که همواره به پسرش یادآور می شده که ؛”من از تو راضی هستم و خدا از تو راضی باشد. همچنین ستار از مادرش درخواست داشته؛ ” در صورت دستگیری برای دیدار او به زندان اوین بیاید و او را به فرامو شی نسپارد!. مادر غمزده ادامه داد که به فرزندش قول داده که اگر بازداشت شد هم به دیدارش آمده و همچنین در گرهمایی های مادران پارک لاله برای فرزندان کشته شده شان به دست حکومت اسلامی و در نشست مادران زندانیان سیاسی شرکت کند. با این مادران اظهار همدردی و همراهی نماید و هرگز او و دیگر زندایان سیاسی و کشته شدگان در راه آزادی ایران را به فراموشی نسپارد!.”

گرچه حکومت اسلامی با تهدید، دستگیری خواهر و برادر ستار بهشتی با زور و اجبار از مادری پیر و زجر کشیده، برگه رضایت گرفت. اما این شیر زن در مراسم پسرش به جای گریه، با فریاد های حق طلبانه، خواهان محاکمه مجرمان و شکنجه گران و حتی قصاص آنان شد!.
درود بی کران بر چنین مادران آزاده ای که فرزندانی دلاور و میهن پرست چون خود به ایران تقدیم می کنند و شجاعانه حتی پس از فجیع ترین نوع شکنجه ها و قتل فرزندان دلاورشان و تهدید اعضای خانواده، کاوه وار خواستار محاکمه ضحاکان هستند!.

این ویدیو را هر انسان پاک سرشت و میهن پرست ایرانی باید ببیند و در غم و زاری مادر ستار در شب چهلم او شریک شود. نفرین بر ما اگر خود را از این گونه مصیبت ها برکنار داریم و با آن بیگانه باشیم. ستار برای دفاع از آزادی و برای آینده فرزندان این سرزمین جان خود را به وسیله آدم خواران و لاشخوران رژیم اسلامی از دست داد. کمترین کار ما همدردی با مادر و خواهران داغدیده آن فرزانه ایرانی است.

حضور مادر سعید زینالی و فریاد های جانسوز او

اکرم نقابی، مادر سعید زینالی زندانی سیاسی مفقود شده، در زمان ریاست جمهوری خاتمی نیز در این مراسم حضور داشت. مسئولین همواره از دادن هر جواب قانع کننده ای در مورد وضعیت و محل نگهداری سعید به خانواده اش سرباز دهد و اظهار بی اطلاعی می کنند. سعید زینالی نیز چون ستار بهشتی در خانه خود دستگیر شد. او پس از بازداشت در صبح روز ٢٣ تیر ماه ١٣٧٨، یعنی در حدود ۱۴ سال پیش مفقود شده و مسئولین زندان همواره از سرنوشت این جوان اظهار بی اطلاعی کرده اند!. چنانچه گفته می شود؛ عامل بازداشت این جوان حفاظت و اطلاعات سپاه بوده است. مادر سعید زینالی پس از کشتارها و دستگیری های تقلب انتخاباتی احمدی نژاد در سال ۱۳۸۸، مجددا از مسئولین سپاه خواستار جوابگویی در مورد سرنوشت فرزندش شد.

این مادر در صحبت با مادر ستار و عزادارن حاضر با چشمانی اشک بار در کنار دخترش اظهار داشت؛ در طول ۱۴ سال پیگیری پرونده پسرم، هرگز حتی جنازه او و یا محل دفن پسرم، به من داده نشده!. مامورین تنها برای ده دقیقه درخواست سوال با پسر مرا داشتند ولی هرگز او را به آغوش خانواده باز نگرداند!….. فریادهای جانسوز این دو مادر در گرامی داشت دو فرزند به قتل رسیده شان و اظهار رنج قلب شکسته شان بسیار دردناک بود و هر انسان با شرافتی را متاثر می کرد.

شایان ذکر است که اکرم نقابی و دخترش به همراه مادر حسام ترمسی و دخترش، در روز شنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۹ نیز بازداشت شده اند!. مادر حسام ترمسی جوان ۱۹ ساله و زندانی حوادث پس از انتخابات است، که پس از آزادی از زندان دچار انواع بیماری ها شده و هنوز در بستر بیماری است!.

مادر سعید زینالی که از ۱۴ سال پیش تا کنون از دستگیری فرزند خود به وسیله دژخیمان رژیم اسلامی نا آگاه است، در مراسم سوگواری ستار بهشتی با مادر او همدردی می کند. کاری که وظیفه فرد فرد ایرانیان است.

عامل اصلی وضعیت اسفناک ایران، سکوت مردم است

ترس و سکوت مردم ایران، عامل اصلی کشتار، شکنجه و رواج ظلم و ستم و فقر در ایران است. خشمی که در صدای خواهر ستار موج می زد سوالیست که در هر ذهن آزادی خواه و خردگرایی وجود دارد. که چگونه حکومتی که باید پاسدار حق مردم کشور و رفاه آنان باشد. فرزندان همین مرز و بوم را که به حق طلبی برخواسته و یا از اینهمه ظلم و ستم نسبت به مردم خود اظهار تاسف می کنند، به خاک و خون می کشند!، و چگونه مردمی که این آزادگان برای حق طلبی از آنان کشته شده اند!، سکوت برمی گزینند؟!.مثل معروفیست که حق گرفتنیست و شاهد ۳۳ سال حکومت مخوف مذهبی ایران شاهدی بر این حقیقت است. تمامی خانواده ها، اطرافیان، آشنایان و حتی مردم رهگذر و غریبه در کوچه و خیابان و یا جمعی از کارمندان ارگان های دولتی که مخالف با اعمال غیرانسانی این حکومت هستند، و سکوت کردند مجرم می باشند.

هموطن گرامی هرگز تصور نکن که نگارنده این متن خود و یا خانواده اش را تافته ای جدا بافته ای از بی اعتنایی و ترس حکم بر مردم ایران می بیند. خانواده و همه آشنایان من نیز همواره از دوران نوجوانی و جوانی هرگونه صدای آزادی خواهانه ای از حلقوم قلم مرا را سرکوب کردند، و هرگز تا این لحظه نه از از فعالیت های آزادی خواهانه من خبری دارند و نه در صورت شکنجه و مرگم اعتراضی به حکومت اسلامی خواهند داشت!. پس به عنوان یکی از دوستان داغدار ستار بهشتی، و عضو کوچکی از خانواده وبلاگنویسان ایرانی به عظمت و استواری روح مادر بهشتی و خواهر گرامی او افتخار می کنم، سر تعظیم فرد می آورم و درود بی پایان می فرستم!. وجود مادرانی چنین آزاده، چون مادر سهراب اعرابی و تمامی مادران عزاداری که در گردهمایی های پارک لاله و همه گردهمایی ها حضور دارند. نوید پرورش فرزندانی آزادی خواه و تعقیب قضایی مجرمان را در سیاه ترین شرایط سیاسی تاریخ ایران به امید فردایی بهتر است.

یاد قهرمان دلاور و آزادیخواه، ستار بهشتی همانند صدها جان باختگان دیگر، در راه دموکراسی و سربلندی میهن عزیزمان هرگز فراموش نمی شود. یادشان گرامی باد.

یاد قهرمان دلاور و آزادیخواه، ستار بهشتی همانند صدها جان باختگان دیگر، در راه دموکراسی و سربلندی میهن عزیزمان هرگز فراموش نمی شود. یادشان گرامی باد.

از آنچه گذشت:

سکوت مخوف و مرگ آور، گوسفندان به نظاره نشسته در کشتارگاه، چون سکوت مردمیست که به قدرت میلیونی اعتراضات خود اعتماد ندارند. اکثریت مردم ایران با ترس از شکنجه و اعدام، و یا عافیت طلبی همواره بر ظلم و کشتار بر هموطنانشان ساکت بوده اند. این سکوت و ترس دلیل اصلی پایداری این فساد حکومتی و قتل عام هر روزه بی گناهان در ایران است. زمانی که بر پرونده های میلیارد دلاری اختلاس ها سکوت پیشه می کنند و حتی برای دستگیری و شکنجه و قتل زندانیان سیاسی جز تعدادی انگشت شمار به اعتراض تجمع نمی کنند!، نمی توان انتظار حکومتی بهتر از این برای اکثریت مردم ایران را داشت.

خانواده هایی که به دخترانشان در زندان ها پیش از اعدام تجاوز می شود و فردای آنروزمبلغ ناچیز عده عقد تجاوز به دخترشان را از دست متجاوزین گرفته و با بغض سکوت گزیدند!. چگونه حکومتی دموکراسی، در کشوری محقق خواهد شد که بیشتر مردمش، حتی در تجاوز به حق خود خانواده و اطرافیانشان سکوت می کنند. شاید، باید پیش از اینکه قوانین و مسئولین حکومت اسلامی را به شنیع تر جنایت و اعمال محکوم کنیم!، نگاهی دقیقتر به مسبب اصلی ادامه این وضع غیر انسانی و اسفناک در آینه داشته باشیم!.

در تایید همین متن توجه شما را به گفته های یکی از آشنایان ستار بهشتی جلب می کنم و به ضحاک ایران و مامورین او نیز یاد آور می شوم که؛
به هراس از زمانی که قلم ها به مسلسل ها تبدیل شوند…
به هراس از ما که از مرگ هراسی نداریم
و گرچه خشونت نمی طلبیم
اما تابان نجابتمان را، قتل دوستانمان نشاید!.

  • Ershaad

    الکى با این حرفهاى مسخره بچه هاى مردم را شیر نکن بفرست جلو اگه خایشو دارى تو خودت برو جلو فکر میکنى با این حرفها من دهاتى ، پایین شهرى، طبقه ضعیف…. برم جلو کشته شکنجه زندانئ….بشم که تو کونى یا جنده فردا حکومت و صاحب بشى و منو به کونت و کوست هم حساب نیارى نه کور خوندى شما کونیهاى و جنده هاى سبز با اون تعداد زیادتان ده تا فداکار و از جان گذشته در بینتان نیست.شما برید همون دوره قبر کورش طواف کنید و همانجا برینید

  • Irshaad

    باید تمام فاضلاب هاى منطقه به قبر کورش (با عرض معذرت از صاحب اون بنا که ب هر حال به اسم این کورش کثیف هاى جک شده )وصل بشه آ خه این چه مقاله اى گوه بود تو نوشتى و تمام سنگهاى اونجا بشه کاسه توالت

  • شاهد

    حق و آزادی طلبی از صفات و خصوصیات بارز ملت های آگاه و با شرافت است از ملت بیسواد و جاهل و خرافاتی  و عمومآ بزذل ملت ایران انتظاری نمی رود.آنان مانند رمه در صورت رم کردن آنچه را در مسیرشان باشد بی هدف تخریب میکنند تا به محل امنی به خیال خود برسند.هیچ یک از ارزشها و سنت های ملی که باعث انسجام ملی باشد در بین این مردمان وجود ندارد.تعصبات مذهبی و خرافاتی این مردمان نیز از ترس و جبن و بزدلی آنان از مجازات های دروغین و خیالی است که در مذهبشان به آن تاکید شده است و چنانچه این مجازات های خیالی در دینشان نباشد به آن دین هم پایبند نیستند.

  • Behrooz-bruce

    همه چیز تقصیر همین مردم است مردم احمق و بدبخت و پست فطرت ایران که نقاب فرشته بر صورت ذات اهریمنی پلیدی دارند این مردم آلوده به رذایل اخلاقی بیشماری هستند که بدبختانه به چشم دیده نمیشود ولی باعث بدبختی خودشان و عقب ماندگی کشورشان شده است: حرص و طمع و مال پرستی بزدلی و موش مردگی  حسادت شدید و بیمارگونه به یکدیگر  خرافات و عقب ماندگی ذهنی  نان به نرخ روز خوردن  بیخردی بیخردی بیخردی بیخردی بیخردی بیخردی بیخردی بیخردی بیخردی بیخردی بیخردی بیخردی…. از اول هم آخوندها هیچ کاره بودند همین مردم آنها انتخاب کرده بزرگ کرده و سرسپرده آنها شدند چون از جنس خودشان بودند و مجوز مردم را میگفتند شاه غرور داشت تحصیلکرده بود باخرد بود بزرگ بود کوتوله نبود از جنس این مردم نبود اطرافیانش هم شبیه خودش بودند بنابراین کسی از این مردم پست عقب مانده نتوانست وجود آنها را دوام آورد و دشمن خونی آنها شده و امثال مردان بزرگی چون سپهبد جهانبانی به دست همین مردم تیرباران شدند آنهم بی هیچ گناهی؟!! گناه جهانبانی این بود که از جنس کثیف و متعفن این مردم نبود و باید تیرباران میشد! بارها خون گریه کردم ولی فایده ای نداشت حرف زدم فریاد زدم طرد شدم  بیکار شدم بازداشت شدم  و اکنون خانه نشین و معتادم هیچ پولی برای فرار از این خراب شده ندارم! این سرنوشت کسی است که میتوانست بنیانگزار درمان طبیعی در ایران باشد؟! و این ملت همیشه مریض و دارو خور بدبخت را از شر بیماریها و داروهای شیمیایی نجات دهد ولی اکنون میبیند که لیاقت این مردم بدبخت بدتر از بیماری و امثال آن است! آیا شما در تمام دنیا ملتی چنین بیچاره حقیر حسرتکش و روانی دیده اید؟!

  • معترض به اپوزوسیون

    اگه راست میگی بیا داخل و مثل ستار بهشتی وبلاگ بنویس ……..
    شما اونور آب نشستی میگی لنگش کن ….اگر راست میگید تمام اپوزوسیون با هم متحد بشید یا اینکه تک تک بیاید داخل کشور تا یک کاری بکنیم …. همه مخالفین حکومت بیرون از کشور رفتن … هرکی مخالفه مهاجرت میکنه بعدش میشینه اونور گود توی جای راحت بلند میشه وبلاگ و سایت میزنه به مردم داخل کشور بد و بیراه میگه …. 
    تا شما اونور آبی و در جای امن چیز مینویسی و تا وقتی ما ساکتیم همینه … 

  • Sahameddinghiassi

    مردم کشورهای دنیای سوم چگونه میتوانند به کاروانهای پیشرفت برسند؟ 

    آنچه من اکنون میخواهم بنویسم یک تحقیق دانشگاهی نیست بلکه ثمره خواندن نظریه ها
    وخبرهایی است که خوانده ام و به این نتیجه رسیده ام. و نیز داستانهایی که از
    دوستان و دانشجویان خود شنیده ام. همانطوریکه گفتم
    بیشتر از بیست تن از دانشجویان و همشاگردیهای من متاسفانه دست بخود کشی زده اند در
    صورتیکه از بهتری دانشجویان بودند و حتی از بهترین دانشگاههای اورپا و یا آمریکا
    درجه دکتری داشتند. ولی یک روز به بی هدفی و بیهودی خود پی می برند و تنها راه
    نجات را ترک دنیا میدانند. صادق هدایت که خواهرش همسر نخست وزیر ایران بود و یک
    سپهبد یا ژنرال سه ستاره بود و از خانواده های فرهنگی و مهم ایران هم بود دست به
    خودکشی زد. دو فرزند زیبا وفرهنگ دوست و دانشگاهی شاه ایران هم دست به خودکشی زده
    اند. لیلا پهلوی برخی از هزینه فرهنگ ایرانیکا را می پرداخت و علیرضا پهلوی
    دانشجوی دکتری بهترین دانشگاه های ایران بود و اینکه پدرشان در سن حدود شصت سالگی
    درگذشته بود نیز با همه مصیبتی که داشت یک راهی طبیعی است بسیاری از مردان و زنان
    حتی زیر شصت سال درمیگذرند و فرزندان خردسال خود را تنها رها می سازند بارها شاهد
    گریه های تلخ دختر یا پسری بسیار جوان بودم که از فقدان و درگذشت ناگهانی پدر یا
    مادرشان غرق در عزا بودند و بسختی روحیه خود را باخته بودند. زندگی برای همه ما
    پراز بلایا و مصیبت ها هستند چه ثروتمند باشیم ویا چه فقیر؟ سرتان و مرض و مرگ فقیر
    و غنی نمی شناسد. باز میلیونها جوان در جهان خود کشی میکنند و باز زندگی براه خود
    ادامه میدهد ولی چرا؟ 

    مشگل مهم ما نداشتن سواد و عقل متعارف عمومی هست اکثر
    مردم ما از نعمت سواد بی بهره اند ویا بسیار کم سواد هستند. و این متاسفانه آنان
    را در دام خرافات و آلت شدنها قرار میدهد. تفرقه افکنی که باز یک مساله مهم است
    بطور مرموزی در کشورهای ما ادامه دارد. سیاست کشورهای قوی که تازه در پشت دولتهای
    آنان سیستمهای مرموزی قرار دارند که میخواهند سرمایه های مردم را غارت کنند یکی
    دیگر از مشگل های ما است. مردم ما از تولید کافی و داشتن سرمایه های علمی متعارف و
    یا پیشرفته محروم هستند و ما محتاج به کشورهای صنعتی هستیم. انسانهای طماع و
    غارتگر کشورهای سرمایه داری و یا سرمایه داری دولتی یا کمونیست همه دنبال منافع
    خودشان هستند. و از ما مانند طمعه هایی برای منافع خودشان سو استفاده میکنند.
    بهانه هایی که میگیرند تنها برای کسب منافع خودشان است نه اینکه دلشان بحال ما
    سوخته باشد. 

    مشگلی که یک جوان از کشورهای دنیای سوم دارد اگر از
    طبقه متوسط یا فقیر باشد. مشگل اول دین همانطوریکه قبلا هم نوشته ام از دینها
    شیادان به عنوان حربه برای کسب منافع شخصی شان سو استفاده میکنند چه بسا رهبران
    شیاد مذهبی اصلا به خود مذهب و خدا و پیامبر اعتقادی نداشته باشند بلکه این
    چیزهارا مسخره هم میکنند ولی برای سوار شدن بر گرده ساده دلان مذهبی و مومنان
    دینهای الهی از مذهب نهایت سو استفاده را میکنند. نمونه ساده آن همان شیوخ عرب
    هستند که ثروتهای افسانه ای هزار یک شبی دارند سرمایه ملی مردم را غارت و در
    بانکهای بقول خودشان کافرستانها بنام شخصی خودشان میگذارند. تازه اگر روزی این
    دزدان عظیم شان و غارتگران مهم سرنگون شوند این دولتهای خارجی هستند که ثروتهای
    بلیون دلاری یا میلیاردی آنان را بالا میکشند وبه زحمت کش و کارگران و یا مردم
    آنکشورها هیچ چیزی نمی رسد. تبلیغات کوبنده که در اختیار سرمایه داران بین المللی
    تریلیون دلاری هست مردم را بهر طرف که بخواهد می برند. یک روز از دیوانه ابلهی یک
    بت تمام عیار میسازند و اورا مقدس و مهم و دانشمند و سیاسی و دلسوز معرفی میکنند و
    روزی که بخواهند همان شخص را سرنگون کنند اورا دیوانه ابله دزد فاسد شهوتران می
    خوانند. ومردم هم دنبال رو تبلیغات هستند و همان کاری را میکنند که برای آن تبلیغ
    شده است. نمونه هایش را دیده ایم صدام حسین و سرهنگ قذافی… 

    جوان برای خاطر دینی که به او ارث رسیده است با داشتن
    معلومات نسبت به آن دین و یا حتی نداشتن معلومات به آن بایست جوابگو باشد. بعد از
    به قدرت رسیدن یک دین دینهای دیگر یا حتی مذهب های دیگر و مردمان مثلا مومن به آن
    دین درو میشوند یا از نظر فیزیکی و یا از نظر مادی معنوی و علمی . نمونه اش دروی
    مسلمانان در روسیه چچن داغستان و بوسنیا هرزه گوینا و… شیعه در بحرین و در زمان
    صدام در عراق و امپراطوری عربستان سعودی است و یا آزار سنی ها در سایر کشورهای
    اسلامی. و نیز آزار سایر دینها و مذهب ها مثل اسماعیله ها و صوفی ها و درویشها و
    بهاییان. اخراج کشتار آزار و اذیت بر جوانان این مثلا اقلیتهای بیشمار است. 

    تفرقه اندازی و برادر کشی مثلا به دست برادران افغان
    یا خراسانی آریانایی ما اسلحه های پیشرفته دادند تا برای ایده لوژیهای وارداتی
    تحمیل شده باهم بجنگند و همدیگر را قتل عام کنند و نمونه آن بمب گذاریها کشتارهایی
    است که هرروزه در افغانستان خراسان عراق و سایر کشورهای دنیای سوم انجام میگیرد.
    که از هر طرف کشته شوند به نفع غارتگران بین المللی است. 

    نبودن کار و دانشگاه ها و مدرسه های فنی جوانان
    کشورهای ما را ناچار به مهاجرت ویا خارج شدن از کشورهایمان میکند. بیش از شاید صد
    میلیون از جوانان و نیروی کار کشورهای دنیای سوم به غرب آمده اند که بجز با هوشان
    یا تیزهوشان بقیه در کارهای فیزیکی مشغول هستند کسانی که در کشورهای خودشان ژنرال
    یا استاد دانشگاه ویا مدیران خوبی بودند در اثر داشتن اکسنت و یا ندانستن زبان
    درحد زبان مادری بکارهای سطح بدنی می پردازند. پزشگ متخصص ایرانی تحصیکرده در
    ترکیه در آمریکا به پاک کردن یک مدرسه یا نظافت توالتهای آن می پردازد وقتی به او
    گفتم که چرا به ایران برنمیگردد گفت می ترسد که اورا به عنوان اینکه دین دیگری
    دارد بگیرند و شکنجه کنند و او مجبور باشد که زیر شکنجه توبه نامه بنویسد وبعد
    دوستان بهایی اورا مسخره کنند او به آزادی که در آمریک دارد علاقه مند است و همین
    کار نظافتگری را میکند. و وی دارای یک سری عقده هم میشود که بایست بعد از بیست پنج
    سال درس خواندن مثل یک بیسواد یا کم سواد کار بدنی کند. وی مثل یک کرم به دور خود
    پیله ای هم می تند تا کسی به داخل پیله او وارد نشود. خوب میدانید که چقدر سرمایه
    صرف او شده است تا او یک دکتر متخصص بشود و حالا اومثل یک مرد کم سواد در آمریکا
    نظافتچی شده است. در ضمن او پراز عقده های جنسی است زیرا تا مادامیکه دانشجو بوده
    است نتوانسته است ازدواج کند بسبب نداشتن پول کافی و حالا هم که کارگر نظافچی است
    کسی حاضر به ازدواج با او نیست. خوب یک ترس از نوشتن توبه نامه اورا به زندگی در
    آمریک محکوم کرده است. 

    عملا ضربه نداشتن آزادی مذهبی را مردم ما میخورند
    وبایست خسارتهای آنرا هم بپردازند. اختلافهای بین اکنون با دینان و بی دینان هم
    دارد وارد مرحله ای اساسی میشود. بی دینان تمامی مصیبت ها را از دین ها می بینند
    که آنان هستند که مردم را در جهالت وفقر اقتصادی و عملی نگه میدارند و در دریای
    خرافات غرقشان میکنند. پس آنان هم تیشه بدست گرفته میخواهند ریشه دین را قطع کنند.
    که با مقاومت دینداران مواجهه میشوند. و انرژی و سرمایه های ملی بدین ترتیب تلف
    میشوند. در صورتیکه درواقع مشگل از دین ها نیست دینها از اول زندگی بشریت بوده اند
    رومی ها و یونانیان خدایان متعدد داشتند و نداشتن علم در سطح بالا و ترس از زندگی
    پس از مرگ ویا رویای داشتن زندگی پس از مرگ ویا دروکردن کمبودها و ضعف هایشان آنان
    را به ساختن خدایان قدرتمند افسانه هدایت کرده است پس دینداری یک ریشه عمیق تاریخی
    دارد. ما از مردمیکه تنها به آرزوی بهشت دلخوش هستند شاید نبایست این رویا دلپذیر
    را از آنان بگیریم بلکه با دادن و تعلیم خرد بایست خودشان متوجه بشوند که چه
    میخواهند. درحالیکه ما از ثابت کردن بودن یا نبودن خدا هم عاجز هستیم و درمانده
    خلقت و چرای آن؟ از خیام گرفته تا ارسطو و سقراط و دانشمندان کنونی هیچ یا هچ
    جوابی برای این پرسش ندارند که ما ازکجا آمده به کجا میرویم چرا آمده ایم و چرا
    میرویم؟ ولی دینها این جواب را برای مردم دارند. شما اگر خوب باشید و مومن باشید
    به بهشت میروید ودر کنار حوریان صدف مانند بهشتی و علمانان زیبا روی آنجا خواهید
    بود هر جماع شما سالها طول میکشد و هر… مومن هفتاد حوری زیبا روی چهل متری
    میگیرد.( من اینها را شنیده ایم و سندی در باره آنان ندیده ام) مسلم است که پسری
    فقیر یا حتی از طبقه متوسط در سن بیست سالگی بدون داشتن درآمد و اینکه شاید هنوز
    بیست سال دیگر بایست صبر کند تا بتواند ازدواج کند از این بشارت بسیار خرسند خواهد
    شد و اولین فایده اش این است که اگر شهید شود و به بهشت برود از جلقو زدنهای درد
    آور نجات خواهد یافت. و در آغوش حوریان بهشتی آلت سفت شده خود را درون واژنهای گرم
    و داغ مطبوع آنان خود کرد و لذت سالانه خواهدگرفت؟ کسی که آرزوی لمس دست دختری زیبا
    را دارد حالا میتواند آلت وحشی سفت شده خودش را که مثل چوب اورا آزار میدهد درون
    واژن حوری بهشتی فرو کند وآنرا سالها در آن مخرن نرم وگرم داغ مطبوع نگه دارد؟ همه
    میدانیم که جوانان بسیاری هستند که برای سرخوردگی عشقی خودکشی میکنند. داستانهایی
    که پسری به چهره دختر محبوبش اسید می پاشد که حالا که زن من نمیشوی زن کسی دیگری
    هم نشو هم کم نیست؟ خشم تهاجم آزار پدر مادر و نق نق کردن به په مادر که اصلا چرا
    مرا درست کرده اید ویا تولید مثل کرده اید حتی باعث شده است که پسران پدران ویا
    مادران خود را بکشند. یک نویسنده ایرانی پدر خود را کشت برای اینکه از او ثروت
    میخواست. نویسنده ای که تنها میخواست از راه نوشتن پول درآورد و زندگی کند. این
    جلق زدنها جوانان مارا معیوب میکند و یا به اعتیاد پناه میبرند. درغرب چون عشق
    آمیزش جنسی آزاد است این مشگل هم کمتر است. 

    جوانان ثروتمند ما از همان دوره کودکی برایشان کلفت
    های زیبا و نوکران خوش صورت میآورند و آنان که مثلا دین دارند آنان را صیغه همدیگر
    هم میکنند تا از نظر جنسی فرزندانشان در فشار نباشند. ولی در خانواده های متوسط و
    فقیر این جوانان هستند که زجر جنسی میکشند وبراه های غیر عادی میروند. اینکه
    جوانان ما مقاربت جنسی سالم ندارند وبه حیوانان از سگ گوسفند گرفته تا مرغ حمله
    جنسی میکنند چیزی افسانه نیست بلکه حقیقتی تلخ است. حتی من شنیده ام که مردان ویا
    پسران جوان به مادربزرگ عمه خاله خود یا حتی خواهر و خواهر زاده هم حمله جنسی ک
    کرده اند. و نیز لواط یا همجنس گرایی میکنند. بدین ترتیب با پاک کردن صورت مساله
    که مشگل جنسی جوانان است مشگل حل نخواهد شد. بلکه بیراهه میرود. جوانانی که بازنان
    شوهر دار رابطه جنسی دارند واگر لو بروند حتی اعدام میشوند هم کم نیستند. حتی کشتن
    نیروی جنسی که شاید ساده ترین و کم خرج ترین راهها باشد نیز کاری سالم نمی باشد
    زیرا این جوانان بعدها دچار مشگل جنسی جدیدی خواهند شد. پس مشگل بی سوادی بی خردی
    و نیز خرافات علاوه برسایر مشگلها هم بایست حل شوند. 

    دینها اگر از خرافات مبرا شوند یا پاکیزه گردند
    میتوانند دوای درد خوبی باشند. مثلا حضرت زرتشت فرمود کردار نیک اندیشه نیک گفتار
    نیک کجای این سه گفته بد است؟ حضرت موسی و حضرت عیسی هم که مردم را به خوبی نیکی
    همکاری کمک دوست داشتن هم رهنمایی کرده اند کجای این رهنمایی ها بد است؟ ده فرمان
    حضرت موسی و یا گفته های حضرت عیسی اگر توسط مومنان کامل و یا توسط همه مومنان
    کامل اجرا شوند بسیاری از مشگل ها حل خواهند شد؟ 

    حضرت محمد هم که برادر و برابری را آوردند وگفتند که
    تمامی مومنان برادرند کل مومنون اخوه یا به دانش اندوزی زن و مرد دستور فرمودند؟
    اطلب العلم فرضیه کل مسلم و مسلمه یا اطلب العلم ولو بسین؟ ولی آیا رهبران کشورهای
    اسلامی این دستورها را اجرا میکنند یا به دزدی و غارت و خرید وسایل لوکس میلیارد
    دلاری مثل ماشین ساخته شده از تلا و هواپیمای ساخته شده از تلا ادامه میدهند. دین
    در دست آنان ملعبه ای بیش نیست آنان سرمایه های ملی را غارت میکنند ولی دست آنان
    بریده نمیشود بلکه دست دزد بینوایی که لقمه ای نان دزدیده است را قطع میکنند و
    دزدان عظیم شان میلیارد دلاری آزاد هستند. پس عیب دزدان عظیم شان میلیارد دلاری و
    قطع دست دزد بینوای لقمه نان را نباید به گردن اسلام انداخت؟ اگر رهبران و مردم
    مسلمان هم به تمامی دستورهای پیامبر خودشان گوش دهند و آنان را اجرا کنند وضع
    بسیار بهتر خواهد شد. 

    جوانان ما هم که از دیدن دست دادن یک زن مرد رگهای
    گردنشان متورم میشوند و نعره های والاسلامشان بلند میشود و اگر بتوانند شاید بسبب
    همان عقده های خفته جنسی آن زن مرد را بکشند در برابر دزدیهای تریلیونها سرمایه
    های کشورهایشان بی تفاوت و در سکوت هستند. شرکتهای دزد بیمه و شرکتهای سازنده
    وسایل مواد مخدره و مواد منفجره و بانکها هم برای غارت مردم طبقه متوسط و حتی فقیر
    باهم در رقابت هستند. و مرتب بر تنور جنگ کشتار میکوبند. در مثلا جنگها باز هم این
    مردم طبقه متوسط و فقیر هستند که از بین میروند و زیر دست پا هلاک میگردند وگرنه
    که ثروتمند براحتی در موقع خطر فرار کرده و در سرزمینهای مثلا امنی که ثروت
    اندوخته اند می نشینند. از پشت یک میز در کشوری میروند و پشت میزی دیگر قرار
    میگیرند. 

    فساد و تباهی در دنیا کولاک میکند. فساد در غرب و
    آمریک به نوعی دیگر است اگر در دنیای سوم ماموری رشوه ای میخواهد تا مشگلی را حل
    کند سیستم پیچیده آمریک برای هر مشگل کوچکی بایست وکیل داشته باشی وکیلها هم
    آدمیان طماع هستند که از انسانی درگیر و در تله افتاده و غارت شده و قربانیان می
    خواهند درآمد بزرگی داشته باشند و چیزی که اصلا برایشان مهم نیست همان عدالت است
    اگر در آمریک پول وکیل نداشته باشی هیچ حقی ندارد و حقوقت پایمال است اگر در شرق
    رشوه ای میدهی و کارت راه می افتد در اینجا بایست برای هر ساعت کار به وکیل از
    ساعتی ۲۰۰ دلار تا ۵۰۰ دلار بدهی. مثلا اگر ۲۰۰۰۰ دلارت را خورده اند وکیل در اول
    ۵۰۰۰ دلار نقد میخواهد تا مشگل را بررسی کند. اگر آن ۵۰۰۰ دلار را نداشته باشی ول
    معطلی و کل سازمان و ادارات و پلیس وشریف آمریک بیهوده هستند و هیچ کاری نمیکنند.
    شاید برعکس افغانستان آمریکا از نظر فساد مثلا قانونی در رتبه اول باشد زیرا اینجا
    میلیاردها برقانون تسلط دارند و کسانی که پول ندارند اگر صدها هزار دلارشان هم
    غارت شود کاری نمی توانند بکنند؟ 

    در حالیکه در آمریکا ضد تورم هست یا دیفلیشن یا رکود
    بانکها بهره های بالا میخواهند یعنی تو از بانک ۵۰۰۰۰ دلار قرض گرفته ای و مثلا
    خانه ای خریده ای حالا خانه شده بیست هزار دلار ولی بانک از تو پنجاه هزار دلار
    میخواهد با بهره مثلا ۹% درحالیکه اصل پول از بین رفته است بایست بهره سی هزار
    دلاری را بدهی که وجود ندارد؟ 

    بابی ها و بهایی ها که دنباله رو مذهب شیعه هستند یعنی
    دینهای آنان بر روی مذهب شیعه پایه گذاری شده است مورد بی مهری دستگاه های ایران
    بوده اند. و مشگل پیچیده تر نفرت بین اعضای این دینها با مسلمانان است. البته
    بسیاری از بهاییان والا نفرت وتعصب دینی ندارند ولی بعضی ها هم دارند و باز از دین
    به عنوان یک حربه برای جمع مال و سو استفاده از موقعیت بهره گیری میکنند. 

    با اینکه حضرت بهاالله کاملا روشن فرموده اند که
    دینها همه یکی هستند وبایست به وحدت برسند ویا گفته اند که ای اهل عالم نه ای اهل
    بها و یا باز نوشته اند که اگر دین مایه درد سر و ناراحتی است بی دینی بهتر است
    باز هم بهاییان نه همه آنان همان تعصب های نظیر دیگر مذهب ها را دارند و با دیگران
    رفتار بهتری ندارند. 

    زودن تعصب ها و خرافات از دینها به ما کمک خواهد کرد
    تا بی دینان و با دینان به هم نپرند و همدیگر را آماج حمله نکنند. که در نتیجه
    سرمایه داران کمونیست کاپیتالیست امپریالیست و سایر ایست ها مثل تروریست و شیادان
    مذهبی و شیادان مکتبهای اجتماعی از مردم سو استفاده نکرده و آنان را برده خود
    نسازند و یا آنان را تعلیم ندهند که بجان هم بپرند؟ اگر همه بهاییان همان تعالیم
    دوازده گانه خود را اجرا کنند باز بسیاری از مشگلها حل خواهد شد. 

    پس مشگل اصلی ما نداشتن خرد عمومی اجتماعی تحصیلات
    عمومی اجتماعی داشتن تعصبهای بی پایه و غیر علمی طمع بی خردی دوست نداشتن همدیگر
    ظلم ستم و تنها حفظ منافع شخصی آنهم با ضرر زدن به کسانی که بما اطمینان کرده اند
    است. در کنار این مشگل البته مشگل دخالت خارجی و سیستم های غارتگر برای کسب منافع
    هم بایست به آن اضافه کرد که آنان از مشگلهای شخصی و عمومی ما آگاه هستند مارا
    بجان هم میاندازند تا خودشان از آب گل آلوده شده ماهی های عظیم شکار کنند در این
    راه البته دزدان عظیم شان محلی وملی هم در راستای منافع آنان تربیت شده اند. 

     

  • Mahsa

    doost daram faryad konam shooresh konam khodam avalin nafar beram jeloe saf ama….. koo saf koo ham vatanam kojaein?bayad befahmim 1 dast seda nadare faghat khoone hamvatanao daneshjooa bozorga koochika too khiyaboona favare mizane bayad baham bashim dastamoono beham bedim sokooto beshkanim 

  • ناشناس

    من خودم در ایران زندگی می کنم و از وبلاگ نویس های منتقد حکومت هستم و ترسی هم ندارم اما از خیلیا تعجب می کنم که چه طور خودشون رو با ملت ما هم تراز می دونن در حالی که طعم گرونی گرسنگی بیچارگی آواراگی رو هم نچشیدن خانواده ی من شهدای بسیاری تقدیم وطن کردند اما حالا می بینم که خون این عزیزان داره پایمال میشه.
    کجاست شهید باکری که ببینه چنین بلایی سر فرزندان وطن میاد