بررسی ادعای قرآن پیرامونِ نقصانِ ارث زنان
آیاتِ فراوانی در قرآن به وجود نقصان ارث زنان اشاره دارد اما با این وجود برخی از امامان و مبلغینِ اسلامی از جمله آیت الله ها تلاش بر توجیه این قانونِ تبعیض آمیز دارند. بنابراین به بررسی چند ادّعا خواهیم پرداخت.
الف- بررسی دیدگاهِ امامان شیعه:
هر آینه مشکلات و گرفتاری در کتابِ قرآن نظرِ منتقدین را در طولِ تاریخ جلب کرده است، همواره مبلغینِ اسلامی برای حفظ دکّانِ خویش تلاش بر دلیل تراشی برای موضوع پیش آمده کردهاند و امامانِ شیعه نیز از این موضوع مستثنی نبوده اند.
-بررسی نگاهِ آقای رضا، امام هشتم شیعیان:
ایشان برای توجیه نصف بودن ارث زنان میگوید: ” زن وقتی که شوهر کرد، مالی به عنوان مهر میگیرد و هزینه زندگی وی بر عهده مرد است و مرد باید نفقه و سایر مخارج زن را بدهد، ولی بر عهده زن چیزی نیست، از این جهت حق مرد بیشتر است.”[۸]
نگاهِ نخست: ” عدمِ جامع بودنِ استدلال”
آقایِ رضا، ( امام هشتمِ شیعیان ) استدلالِ خود را نخست بر شوهر کردنِ زن استوار میکند، گویی تمامِ زنان لزوماً شوهر خواهند کرد! آیا زنانی که ازدواج نکردند و نخواهند کرد و مهریه ای هم در کار نخواهد بود و هزینه زندگی بر دوشِ خودشان است و طبقِ این قانون ارثشان نیم است، حقشان ضایع نشده است؟ استدلالِ ایشان ( هتا اگر درست باشد ) از آنجا که تمامِ زنان را در بر نمیگیرد، استدلالی ناقص است.
نگاهِ دوم: ناکارآمدیِ حکم
از دگر سو، فرض را بر این گذاریم که تمامِ زنان ازدواج خواهند کرد، از آنجا که هیچ معیارِ کلی برایِ اندازه ارثِ زن و درآمدِ مرد وجود ندارد، اجرایِ این حکم برایِ برقراری عدالت ناکارآمد است.
برایِ نمونه: فرض را بر این گذارید در یک خانواده مسلمان، مردی درآمدِ بسیار کمی دارد و با یک زنِ بسیار ثروتمند ازدواج میکند، بر مبنایِ این استدلال مرد وظیفه خرجیِ زن را دارد و زن شرعا هیچ مسٔولیتِ مالی بر عهده ندارد. این شرایط را با یک خانواده شک گرا و یا بیخدا مقایسه کنید، مرد و زن خود را شریکِ زندگی دانسته و کمک به چرخاندنِ زندگی را هر یک به نوبه خود به عنوانِ یک وظیفه میدانند.
در کدام یکی از این دو خانواده شرایطِ بهترحاکم است؟
از آنجا که هیچ پیش بینیِ کلی پیرامونِ اندازه درآمدِ مرد و ثروتِ احتمالی زن وجود ندارد، بهترین معیار و شیوه تقسیمِ ارث به صورتِ مساوی از یک سو و از دگر سو شریک شمردنِ مرد و زن به صورتِ مساوی در ساختنِ زندگیِ مشترک است، تنها بر مبنایِ این شیوه است که می توان عدالت را میانِ هر دو بر قرار کرد.
هتا این شیوه در زمانِ پیش از اسلام نیز رایج بوده است، خانمِ خدیجه به عنوانِ یک بازرگانِ پرنفوذ و ثروتمند و آقایِ محمد در جایگاهِ کارمند و مزدبگیرِ او بوده است. این رویداد، تصویری روشن از جایگاهِ زنِ پیش از اسلام را روشن میسازد، جایگاهی که پس از مرگِ خدیجه رفته رفته توسطِ احکامِ قرآنی دگرگون شده و سپس با دروغهایی چون “زنده به گور کردنِ دختران” تلاش بر توجیه قوانینِ تبعیض آمیزشان داشته اند.
نگاهِ سوم: “ارتباطِ زن و شوهر همترازِ با رابطهی ارباب – کارمندی، صاحبخانه – مستاجری”
نگاهِ اسلام به یک ارتباطِ زناشویی بیشتر شبیه یک ارتباطِ ارباب، کارمندی است. به همین دلیل در خطبه عقد که نقطه آغازینِ ارتباطِ ” شرعیِ” زوجین است میگویند:
“اَنًکَحتُکَ و زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَى الصَّداقِ الْمَعْلُومِ” یعنی: “در مقابل یک مبلغِ تعیین شده خود را به تو به گائیدن میدهم”. ( واژه اَنًکَحتُکَ از ریشهی واژهی “نکاح” گرفته شده است).
در بَخشِ بعدی مقاله به بررسی واژه “نکاح” و معنایِ خجالت آورش پرداخته خواهد شد.