بلوغ جنسی دختران در ۹ سالگی و بلوغ فکریشان در ۴۰ سالگی؟! ۸

ضرب المثل معروفیست که حیا را خورده و شرم را سر کشیده اند. این ضرب المثل درباره مجلس اسلامی برده داری زنان (ترویج چند همسری) و ترویج روسپیگری شرعی(صیغه) کاملا صادق است. در فروردین ماه امسال لایحه گذرنامه از سوی دولت به مجلس ارائه شد. پس از ۸ ماه و در پایان آبان ماه، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بیان داشت که در جریان بررسی و تصویب لایحه گذرنامه، تغییرات مواردی در مورد سفر زنان در نظر گرفته شده؛ که زنان مجرد زیر ۴۰ سال باید با اجازه “ولی قهری” خود یا حکم شرعی “حاکم شرع” از کشور خارج شوند!.

بلوغ جنسی در ۹ سالگی، ولی ناقص عقل تا ۴۰ سالگی!

مغلطه بیماران جنسی روانی مجلس اسلامی؛ تجاوز به دختربچه ۹ ساله حلال ولی عقلش در ۴۰ سالگی تکمیل می شود!. بسیار ابلهانه است که مجلس حکومت اسلامی قسمتی از بدن زنان را که در شورت آنان وجود دارد. برای هوسرانی و تجاوز در ۹ سالگی تکامل یافته می داند!.اما وجود قسمتی که در کاسه سر یک زن را، تا ۴۰ سالگی او انکار کرده و غیر قابل تکامل ارزیابی می کنند؟!.

سوال این است که چگونه تایید همخوابگی با دختربچه ۹ ساله ای از نظر علمی و عقلی میسر است?!. چگونه خدای مسلمانان و پیامبر و امامانش نمی دانستند که؛ بنابر همه گزارشات پزشکی و روانشناسی، همخوابگی با کودکان اثرات بسیار نامطلوبی در جسم و روان آنان باقی خواهد گذاشت. سبب پارگی رحم، سرطان رحم، پارگی پرده بین رحم و قسمت تحتانی کودک و هزاران مشکل دیگر خواهد شد.

مردانی هم که با کودکان همخوابه شوند، مبتلا به بیماری جنسی روانی خطرناک پدوفیلی هستند. چگونه هرگز به مغزشان خطور نکرد، که یک دختر ۹ ساله از نظر روحی احتیاجی به سکس ندارد و یک کودک است. همخوابگی با او تنها تجاوز به یک کودک تلقی می شود. چگونه قوانینی چون صیغه و چند همسری که سبب گسترش انواع و اقسام بیماری های جنسی و سرطان رحم می باشد امری پسندیده و الهی محسوب می شود!. آیا هرگز این پرسش برای هیچیک از قانونگذاران و مسئولین حکومت اسلامی پیش نیامده است که سعی در جلوگیری در ترویج چنین جهالت های قرون وسطایی داشته باشند؟!.

در این ویدیو یک دختر بچه هفت ساله ایرانی را می بینید که استعداد فوق العاده ای در حفظ اشعار پارسی دارد.

 مغلطه ای که الله و پیامبرش را زیر سوال برده

این مغلطه با چنان جنونی بیان شده که حتی در قوانین بدوی اسلامی نیز نمی گنجد. زیرا که، چگونه همین بیماران جنسی پدوفیلی به عنوان نمایندگان مجلس، عقیده دارند که می توان با کودکی همخوابه بود!، اما باید برای کامل شدن عقلش تا ۴۰ سالگی صبر کرد؟!. با تصویب این قانون پس هیچ نماز و روزه ای و یا حجابی به زنان تا ۴۰ سالگی واجب نیست؟!. شاید خدای مسلمانان که ۹ سالگی را سن بلوغ فکری زنان دانسته اشتباه کرده، و مجلس برده داری ایران بهتر از خدا و پیامبرشان می دانند؟!. بنابراین اگر دختر یا زنی تا ۴۰ سالگی بی حجاب است باید پدر و برادر و پدربزرگ و شوهر او بوسیله گشت ارشاد دستگیر شوند و نه خود او. حقیقت امر این است که قوانین شریعت اسلامی قوانینی من درآوردی هستند. قوانینی که عاقلانه و منطقی نیستند و هرگز با دانش روانشناسی و علمی سازگار نخواهند بود و تنها وسیله ای برای قدرت دین فروشان و سوء استفاده مردان هوسران هستند، که اسارت مردمی محروم و زنانی آزاده را طلب می کنند!.

خود کوچک بینی و  کوته اندیشی در زنان مذهبی

زهرا سجادی معاون امور خانواده مرکز امور زنان ریاست جمهوری روز جمعه ۱۷ آذر ماه گفته است: “اگر دختری به سن ۴۰ سالگی برسد، چون سن عقلی او کامل شده است، می‌تواند خودش برای خروج از کشور برای مواردی مانند فرصت‌های مطالعاتی و اخذ تخصص تحصیلی تصمیم بگیرد، اما دختران زیر ۴۰ سال از نظر شرعی نیز مجاز نیستند که بدون اذن ولی گذرنامه دریافت و از کشور خارج شوند.”

حتی یک بیمار جنسی، با اختلالات روانی بسیار، در کثیف ترین توهمات غیرانسانی و کثیف خود، هرگز چون قانونگذاران و مسئولین حکومت اسلامی حقیر و پست نخواهد اندیشید. اظهار نظر توهین آمیز و شرم آور زهرا سجادی ( معاون امور خانواده مرکز امور زنان ریاست جمهوری) در باره‌ی سن عقلی زنان غیر قابل باور و به اظهار نظر مجنونی می ماند، که در جلوی آینه عمر بیهوده و از دست رفته اش ایستاده، و در حسرت از آرزوهای جوانی اش خزعبلاتی غیر عاقلانه با خود زمزمه می کند. شاید به امید اینکه به بیهودگی عمرش در آستانه ۴۰ سالگی، معنایی دروغین ببخشد!.

کوته فکری زهرا سجادی نشات گرفته از افسردگی و نداشتن اعتماد به نفس زنانیست، که در خانواده های مذهبی بدنیا آمده اند. تمام عمر را در پارچه های سیاه چادر بدون بهره وری از رنگ ها و آرایش و نشاط ذاتی یک زن به پایان می برند. در خیل زنان و صیغه گان همسران یا پدران چندزنه خود همواره مورد تحقیر قرار گرفته اند، و حتی زمانی که به دلیل نسبت های خانوادگی به منصبی می رسند برای حفظ آن منصب حاضر به هرنوع اظهار نظر و عمل رذیلانه بر ضد همنوعان خود هستند. همواره در لابلای گفته های چنین زنانی، می توان عقده های عمیق و نارسایی های روانی شدید، ناشی از خانواده های نابسامان مذهبی را تشخیص داد. چنانچه چندی پیش فاطمه آلیا نماینده مجلس : فحاشی مرد به زن خشونت نیست !. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…

این خانم با این هیکل و هیبت زهرا سجادی نام دارد که به ضعیفه بودن و توی سری خوردن خود اعتراف کرده است. گوش  این خانم به دهان گشاد روضه خوان مشهدی وصل شده، و هرچه آن ملا فضله پراکنی کند، این خانم با افتخار آن را می پذیرند.

این خانم با این هیکل و هیبت زهرا سجادی نام دارد که به ضعیفه بودن و توی سری خوردن خود اعتراف کرده است. گوش این خانم به دهان گشاد روضه خوان مشهدی وصل شده، و هرچه آن ملا فضله پراکنی کند، این خانم با افتخار آن را می پذیرند.

زنان مذهبی بردگان جوامع مردسالارند

تفکرات زن ستیزانه و مردسالارانه در عمق جان زنانی که در خانواده های مذهبی پرورش یافته اند ریشه دارد.
زنانی چون زهرا سجادی تنها نامی از زن بودن را یدک می کشند.اینگونه زنان مذهبی هرگز در سایه عقل و خرد خود به مقام یا منصبی نرسیده اند. بیشتر این زنان بواسطه ارتباطات فامیلی با شکنجه گران و سردمداران نالایق ایران به منصبی رسیده اند. پس قابل درک است زمانی که فردی تنها از طریق همخوابگی با یکی نزدیکان دولتی مقامی را کسب کند هرگز احساس لیاقت و شایستگی نخواهد داشت. چنین زنانی تنها فرمانبر اوامر مردان هستند و مهمترین موفقیت آنان برپایی سفره های عزاداری است.

بسیار شاهد بودم که بزرگترین دستاورد چنین زنانی کسب دقیقه های بیشتریست که بتوانند در عزاداری امامانشان ضجه بزنند!. قرآن را بدون ترجمه و به طور دست و پا شکسته عربی برای چندمین بار بخوانند. برای خواندن نماز شبی بیدار بمانند، یا در صف شام و ناهار عزاداری های مذهبی، بشقاب خورشتی اضافه بگیرند. به ندرت از چنین زنانی تلاش و تحقیق برای دستیابی به کشفیات بزرگ علمی و آزادی اجتماعی صورت می گیرد. شاید به همین دلیل است که بیشترین درصد زنان دانشمند جهان، زنان بی حجاب هستند. چون هرگز افکارشان فقط در پوشاندن بدن و گیسوانشان و نماز خلاصه نمی شود!.

وحشت رژیم از رهبری زنان

تسخیر نگاه جهانی توسط زندانیان زن سیاسی ایران، یکی از تشدید قوانین متحجرانه بر ضد زنان در ایران است. وحشت حکومت ظلم از قیام فراگیر زنان آزاده ای چون نسرین ستوده، بهاره ، شیوا نظر آهاری و… در آینده ای نه چندان دور است. نسرین ستوده همه اقشار اجتماع و حتی نگاه کشورهای پرقدرت جهان را، با هر اعتصاب و اعتراض خود به سمت نقض فاحش حقوق بشر در ایران جلب می کند. بهاره هدایت، مهدیه گلرو و..از ایران پیام آزادی خواهی مردم ایران را به مردم جهان میرساند. تصاویر و پیام شیرزنان ایران از پشت میله های زندان، کوچه ها و خیابان های جهان را در برگرفته اند. پس به جاست که حکومت مذهبی از ترس زنان آزادی خواه ایران، لرزه بر پایه های سست و خون آلودش بنشیند . سعی در محدود کردن و روا داشتن ظلم و ستم بیشتر در حق آنان داشته باشد. زیرا تربیت فرزندان و آینده سازان فردای ایران بر عهده همین شیرزنان است.

میلیون ها زن و دختری که در خیابان ها گشت ارشاد به آنها توهین کرده یا آنان را کتک زده است. زنانی که در زندان به آنها تجاوز شده و خواهران و مادرانشان سنگسار گشته اند. شلاق خورده اند و به پوشیدن حجاب اجباری مجبور بوده اند. پدران و برادرانشان اعدام شده اند. خواهر وبلاگنویسی بوده اند که در زیر شکنجه کشته شده، یا خواهر کوچکشان در مدرسه ای فقیر در آتش سوخته یا در تصادف اردوی راهیان نور از بین رفته!.

خانم پردیس ثابتی؛ مایه افتخار هر ایرانی و موجب نفرت و انزجار جهانیان از رژیم تازی منش دشمن مردم و کشور ایران.

خانم پردیس ثابتی؛ مایه افتخار هر ایرانی و موجب نفرت و انزجار جهانیان از رژیم تازی منش دشمن مردم و کشور ایران.

آینده و ذهن آینده سازان ایران متعلق به تربیت شیرزنانی است که در حکومت فاشیسم مذهبی ایران همه حقوق انسانیشان پایمال شده. پس حکومت اسلامی هر آنچه بیشتر به نقض حقوق زنان بپردازد، گوری عمیق تر و سریع تر برای حکومت خود و اعتقادات خود خواهد ساخت. چون هرگز نمی توان بیش از ۷۰ میلیون انسان را در هجوم سهمگین قوانین ظالمانه در بند داشت.

ماری کوری، دختران، و زنان نابغه ایران

نتایج هیچک از تحقیقات و آزمایشات علمی، کاستی هوش زنان را نسبت به مردان ثابت نکرده و نخواهد کرد. بر اساس همین تحقیقات و آزمایشات علمی مغز زنان و مردان، تنها دارای ویژگی ها و تفاوت هایی نسبت به یکدیگر هستند. نظریه بی خردانه تکامل عقلی زنان در ۴۰ سالگی یا احتیاج زنان و دختران به نظارت عقلی مردان تا ۴۰ سالگی، کاملا مردود و تنها برای در اسارت نگه داشتن بیشتر زنان طرح شده است. بالارفتن سن یک انسان، در مغز او باعث کاهش یافتن سرعت پردازش و کوتاه مدت شدن حافظه خواهد شد.

بنابراین، مغز یک فرد ۴۰ ساله سرعت پردازش کمتری نسبت به یک جوان خواهد داشت. ماری کوری یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ جهان است و خواهد بود. او نخستین دانشمندیست که دوبار جایزه‌ی نوبل را در رشته‌های فیزیک و شیمی از آن خود کرده است. ماری کوری در ۳۶ سالگی اولین جایزه جایزه‌ی نوبل در فیزیک را بدست آورد. این جایزه پاداش سال ها کوشش و آزمایشات و کشفیات بی وقفه او تا سن ۳۶ سالگی او بود.

“آلیا صبور” مثال دیگری از هوش زنان جوان نابغه ایرانی در جهان است. او ۲۱ ساله است و نام وی به عنوان جوانترین استاد دانشگاه های معتبر جهان در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده است. به گزارش پایگاه خبری worldbulletin، آلیا صبور شهروند امریکایی و ایرانی‌الاصل است که به طور تمام وقت در دانشگاه نیویورک تدریس می‌کند و به عنوان یک نابغه نام خود را در ردیف جوان‌ترین استادان دانشگاه جهان ثبت کرده است.

آلیاصبور، جوانترین پروفسور ایرانی- آمریکایی

آلیاصبور، جوانترین پروفسور ایرانی- آمریکایی

رکوردار قبلی جوان‌ترین پروفسور دانشگاه های جهان متعلق به یک فیزیکدان اسکاتلندی بنام «کولین مک لورین» از شاگرد اسحاق نیوتن بوده است. “آلیا صبور”در هشت ماهگی خواندن را آغاز کرد و از کلاس چهارم ابتدایی به کالج رفت تا در سطح کارشناسی ریاضیات کاربردی بخواند. وی در سن ۱۰ سالگی در دانشگاه استونی بروک ثبت نام کرد و در ۱۱ سالگی با گرایش به موسیقی به عنوان عضو ارکستر سمفونی “راک لند” به اجرای قره نی پرداخت.

آلیا در چهارده سالگی مدرک لیسانس خود را از دانشگاه نیویورک اخذ کرد و دانشجوی دوره کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه درکسل، نیویورک شد. او در ۱۸ سالگی مدرک دکترای خود را از دپارتمان تکنولوژی پیشرفته فوزیون در دانشگاه کانکوک سئول دریافت کرد و جوان ترین فردی بود که وارد دوره فلوشیپ پس از دکتری شد. او نشانگرهای سلولی خاصی را بر اساس تکنولوژی نانولوله ها ابداع کرد که در تحقیقات پزشکی کاربرد زیادی دارد!. وی در دانشگاه دروس فیزیک دانشگاه کنکوک تدریس می‌کرد و در حال حاضر، ریاضی و فیزیک را در دانشگاه جنوبی ایالت نیواورلند تدریس می‌کند.

نام های دیگری چون پردیس ثابتی، رکسانا مصلحی، دکتر لیلی افشار، فروغ فرخزاد، پروین اعتصامی و دکتر مریم میرزاخانی استاد جوان ایرانی که یکی از۱۰ ذهن برتر آمریکا شناخته شده و…. خط بطلانی بر نظریه های قرون وسطایی حکومت اسلامی بر ضد زنان ایران و جهان است.

مسئولین حکومت فاشیست مذهبی ایران مردان و زنان حقیری هستند که مهمترین افتخارشان نماینده و معاون بودن در حکومتی مذهبیست که قوانین صیغه و چند همسری را تصویب می کند!. اینگونه افراد جاهل که قدرت تفکر و تصوری ناچیز دارند. مشخصن مغز خود را در تصویب این قانون در نظر داشته اند و نه هوش و زکاوت یک زن و یک انسان متمدن را.

مغز تکامل نیافته یک فرد مذهبی

وقتی دوبنده مجسمه تختی برای مسئولان اسلامی تحریک کننده است!. چه انتظاری می توان از این بیماران جنسی در مواجه با زنان داشت؟. زمانی که افرادی ولگرد به نام گشت ارشاد وجود دارند، که این افراد بیکار و بدون تحصیلات انگل جامعه محسوب می شوند. در کوچه و خیابان به چشم چرانی مشغولند و هر بانو یا آقایی را که احساس کنند زیباست یا ظاهری آراسته دارد، به دلیل تحریک شدن خودشان دستگیر می کنند!. مسئولین آن مملکت که این بیماران جنسی را در خیابان ها رها کرده اند، هرگز عقلشان به تکامل نرسیده است. چون چنین افراد بیماری که با دیدن هر فردی تحریک می شوند، احتیاج به جمع آوری و درمان دارند. نه جوانان آراسته و زیبا که سمبل نشاط، زیبایی و آراستگی یک جامعه هستند.

مغز یک فرد مسلمان هرگز به تکامل نخواهدرسید، نه در ۴۰ سالگی و نه تا آخر عمر، زیرا که؛
یک مسلمان عدد ۴ انسان(زن) را برابر با یک انسان(مرد) می داند!. یک مرد مسلمان فکر می کند، می تواند مساوات را در همخوابگی و عشق و محبت و… بین چهار زن تقسیم کرد؟!. حال اینکه اگر عشق و محبتی در حق همسر اول خود داشت، هرگز حتی ذره ای از حق مسلم او را دریغ نمی کرد تا به زن دیگری ببخشد!. یک فرد مسلمان مشروب خوردن را حرام ولی شلاق زدن را حلال می داند!.

شاهان را به دلیل داشتن حرمسرا فاسد می داند و خود حرمسرای خانگی دارد!. همجنس بازی را جرم می داند، اما تفکیک زنان و مردان از یکدیگر را یک امر واجب اسلامی!. سربریدن یک انسان و منفجر کردن عقده های جنسی و روانی خود را در بین مردمی بی گناه، امری خداپسندانه می داند!. در آرزوی حوری بهشتی نماز شب می خواند در حالی که همسرش در اتاق کناری آرمیده است!. نیمه برهنه و در آغوش زنان و مردان به زیارت مکه می رود ولی در خیابان ها به لباس و پوشش جوانان ایراد می گیرد!!.

در این ویدیو مصاحبه و گفتگویی با آلیا صبور در یکی از تلویزیون های آمریکا را مشاهده می کنید.

از آنچه گذشت

در آخر تا کید می شود افرادی که برای امامانی مرده که حتی قدرت نجات خود و خانواده شان را نداشته اند نذر و نیاز می کنند، به سن تکامل عقلی نرسیده اند خرج های عزاداری میلیونی بر پا می کنند. به جنایتکاران حماس برای کشتن مردم اسرائیل و فلسطین پول می فرستند. کسانی که ضریح چند میلیارد دلاری برای استخوان های پوسیده در کشوری دور می سازند!، ولی کودکانشان در مدرسه ها، به دلیل نداشتن سیستم گرمایی مناسب و امن و حتی یک دستگیره در، در آتش می سوزند!.افرادی به تکامل عقلی نرسیده اند که هرگز نیندیشیده اند که چگونه خداییست بخشنده و مهربان!. اگر برای رضای او شلاق می زنید، شکنجه، تجاوز، سنگسار و یا دست و پا قطع می کنید!. حکومت ها، مذاهب و افردای به تکامل نرسیده اند که هرگز نمی اندیشند، چگونه زنان و دخترانی که می توانند سرپرستی و مواظبت از جنینی را در شکم خود تا هنگام زایمان بر عهده داشته باشند. آینده سازان جهان را به دنیا آورده و این کودکان نو رسیده را تربیت کرده. خوراک و پوشاک فرزندانشان را هماهنگ با سلامت شان تا سال های دور جوانیشان انتخاب کنند.

اما همین زنان و دختران نمی توانند در جامعه ، حتی برای نوع پوشش خود، ازدواج، مسافرت و … صاحب نظر باشند!. نگارنده زمانی که کودکی بیش نبودم آرزو داشتم که در آینده، دانشمند، ستاره شناس یا دکتر جراحی باشم، و به مردم خدمت کنم. زمانی که بزرگ شدم تنها آرزویم این شد؛ که از درد هموطنانم بویژه زنان بنگارم. شاید در آینده ایران نوابغ به خاطر فقر ترک تحصیل نکنند، در تصادفات کاروان های راهیان نور کشته نشوند یا در کلاس های درس آتش نگیرند و یا به بردگی مردان بخشیده نشوند و تا ۴۰ سالگی مجبور به کسب اجازه نامردان نباشند!، به امید آن روز!.

  • Mehran

    ضجه*

  • Hadizamani

    افرین بر پدیداورندگان این قانون
    بگذارید مردم چهره واقعی اسلام و فلسفه ان را ببینند
    امیدوارم روز به روز اگاهی مردم از این دین بیشتر شود و زدتر از زیر افسار ان خارج گردند

  • Sahameddinghiassi

    جدل و بحث های بین
    دینداران   و بی دینان؟

    متاسفانه هر دو
    گروه بر سر مطلبهای خود با تعصب ایستاده اند و حاضر نیستند که کمی به مطلب های هم
    گوش فرا دهند. دینداران متعصب خود را کاملا محق میدانند و همچنین بی دینان متعصب
    کوتاه نمی آیند.  در حالیکه اگر بدون تعصب
    و با انصاف به این موضوع بنگریم می بینیم که نه دانش ما نه آگاهی های ما و نه حتی
    ظرفیت مغزی ما دارای آنچنان موقعیتی نیست که بتواند این موضوع را حل فصل کند و یا
    بشکافد. دینداران با تکیه به باورهای خود آنها را برحق میدانند بدون اینکه بتوانند
    آنها را از لحاظ علمی ثابت کنند همچنین بی دینان از ثابت کردن اینکه خدایی یا خالق
    هوشمندی نیست و همه چیز تصادفی و اتفاقی درست شده است عاجز هستند. و این دعوای
    بیهوده سر مطلبی است که هیچکدام از طرفین نمی توانند حرف خود را منطقی به کرسی
    بنشانند و هر دو بدون هیچ منبع علمی و عقلی میخواهند حرف خود را درست تحمیل کنند. کسانی
    مثل خیام و کوته  و دیگر فلاسفه بزرگ هم از
    ثابت کردن عاجز بوده اند. پیامبران هم سعی در این داشته اند که از این راه مردم را
    براه خوشبختی هدایت کنند ولی متاسفانه در طول زمان شیادان و کسانی که تنها از حربه
    دین برای مقاصد شوم سیاسی یا اقتصادی خود بهره می برند آنقدر خرافات به دینها
    اضافه کردند که اکنون شناخت اصل از فرع مشگل شده است. آنچه مسلم است خدایی با آن
    عظمت و قدرت که در فکر ما نمی تواند بگنجد و ما یک مفهوم خیالی از آن داریم به مال
    و حتی دعای ما احتیاجی نمی تواند داشته باشد. 
    پولهایی که توسط مومنان پرداخت میشود می بایست صرف کسانی بشوند که محروم
    هستند و نمی توانند خود را اداره کنند و بنا به مقام انسانی داشتنشان بایست مورد
    حمایت قرار گیرند درست مثل کودکان که بایست مورد حمایت و توجه والدین قرار بگیرند.

    خدای هم از مال ما
    و حتی عبادت ما بی نیاز است اگر گفته هایی در این باره شده است برای این بوده که
    ما باهم مهربان باشیم و به غمهای هم برسیم و از هم حمایت معنوی ومادی بکنیم تا
    اینکه انسانها همه در رفاه و آسایش و نیکی و علم و دانش بسر برند و مشگلها حل
    شوند. اگر اصلهای دین را مورد بررسی قرار بدهیم می بینیم که همه گفته اند خوب
    باشید  بهم کمک کنید   اموال هم را غارت نکنید و بهم تجاوز نفرمایید
    و دروغ نگویید  شر روا مدارید خیر باشید
    و… ولی متاسفانه با آلوده نمودن دینها توسط شیادان سعی براین شده که مردم را
    بنام دین گروه گروه کرده هر گروه را علیه گروه دیگر شست شوی مغزی داده و به آنان
    نفرت تزریق نمایند تا از اتحاد انسانهای معمولی جلوگیری شود. علاوه براختلافهایی
    که بین بی دینان و با دینان انداخته اند 
    بین اکثر دینها هم تفرقه می اندازند حتی بین مذهب های مختلف یک دین آتش
    تفرقه و نفرت را می گدازند. نفرت بین شیعه و سنی ( در مواردی زیادی که افراد متعصب
    و یک دنده هستند و بدون داشتن معلومات وسیعی از اسلام همدیگر را براحتی کافر خطاب
    میکنند. وگرنه انسانهایی هستند که به وحدت بین فرقه ها و مذهب های اسلامی معتقد
    هستند و از تفرقه بیزار میباشند. ) این تفرقه حتی بین بیش از شش هزار مذهب های
    مسیحیت وجود دارد منتهی چون مذهب های مسیحی آن قدرت مادی و فکری را مثل گذشته
    ندارند این است که باهم از در تساهل بجای تعصب در آمده اند.

     

    اگر ما این نیروی
    عظیمی که صرف نفرت و تنفر از هم بکار می بریم در راه دوستی و عشق بکار ببریم
    بسیاری از مشگلهای ما حل خواهد شد. هیتلر یک مردکی فقیر بود که تنها آرزویش همان
    داشتن یک محل گرم نرم برای خوابیدن و غذای کافی بود ولی ما میدانیم که همین مردک
    فقیر و بیچاره وقتی به قدرت و ثروت رسید دیگر دیوانه ای تمام عیار شده بود که خود
    را خدایی فرض میکرد و براحتی بیش از ۵۰ میلیون انسان را به مرگ کشانید و حتی حاضر
    بود تمامی ملت آلمان را هم به کشتار گاه ببرد زیرا میگفت که آلمانی که لیاقت درک و
    اطاعت از اورا ندارد بایست بمیرد؟ این تقریبا فکر تمامی انسانهایی است که از فقر و
    بیچارگی به ثروتهای عظیم وقدرتهای بین المللی میرسند. استالین آن مردک گرجستانی هم
    وطن رضا شاه نیز روشی بهتر از هیتلر نداشت مردکی که حالا خودش را خود خدا می
    پنداشت و نمی توانست درک کند که مردکی بیچاره است که در عمری کوتاه بسر میبرد شاید
    او اصلا به مرگ هم فکر نمیکرد و تنها چند قدم جلوی خود را میدید. متاسفانه این خود
    بزرگ بینی و خود شیفته گی همچنان قربانی میگیرد. این ها نمی توانند درک کنند که
    مرز بین قدرت و بیچارگی تنها یک خط است. خودتان دیدید که سرهنگ قذافی مغرور و
    قدرتمند که بر روی میلیاردها و شاید تریلیونها دلار خوابیده بود در عرض مدتی کوتاه
    مثل سگی در خیابان کتک خورد و کشته شد. و بدنش را مثل لاشه خری در معرض نمایش مردم
    گذاشتند مردمی که او آنان را هیچ می شمرد. استالین شاید میلیونها انسان بیگناه را
    کشت و خودش هم در آخر توسط دیگران مثل یک سگ مسموم شد؟

    در عرض این صد سال
    بشر به دانسته های بسیاری دست یافته است و اگر بشر عاقل شود و دست از خریت و کینه
    توزی و کشت کشتار و خود خواهی و دزدی  فساد
    و غارتگری بردارد همه مردم دنیا میتوانند در صلح و صفا بسر ببرند و اینهمه مشگل
    نداشته باشند. اگر تریلیونها دلاری که صرف نفرت پراکنی و جنگ و گلوله بارانها
    میشود صرف تحقیقات علمی و دانشگاهی شود بسیاری از مرضها و مشگل ها حل خواهد شد.
    اگر رهبران کشورها بجای دزدی  فساد  شهوت رانی های بیش از حد و آدمکشی و آدمخواری
    به محبت و دوستی چنگ بزنند هم خودشان راحت تر خواهند بود و هم کسانشان.

    اگر مثلا سرهنگ
    قذافی انسان والا بود و از دزدی فساد  غارت
    شهوترانی های غیر معمول صرف نظر میگرد آیا مثل یک سگ در خیابانهای کشورش کشته
    میشد؟ اگر تزار روسیه نیز با عدالت ومهربانی با مردمش رفتار میکرد آیا یک سرباز
    ساده به گونه اش سیلی میزد و تمامی فامیلش به مسلسل بسته میشدند؟ اگر ما بتوانیم
    که دنیایی پراز مهر و محبت بسازیم همان دیکتاتورها هم محفوظ خواهند بود و مجبور
    نخواهند بود که سعی کنند دزدی بیشتری کنند تا شاید آینده ای داشته باشند.

    سیستمی که دنیا را
    اداره میکند متاسفانه دست یک مشت افراد خودخواه و خود شیفته و دزد غارتگر است که
    تریلیونها دلار مردم را غارت میکنند تا زندگی افسانه ای داشته باشند. و بنظر
    خودشان اگر مردم به کشتار هم مشغول باشند یا در گروه هایی جایگزین شوند و نسبت بهم
    به آنان نفرت و کینه تزریق شود مردم عادی هیچوقت با هم متحد نخواهند شد و آنان
    همین طور از تفرقه بیانداز و حکومت کن سو استفاده می فرمایند. گرچه آنان با سرمایه
    عظیمی که در اختیار دارند برنامه ریزی میکنند ولی بالاخره روزی مردم هم چشمانشان
    باز خواهد شد و خواهند دانست که قرنهاست که بازیچه یک مشت دزد عظیم شان قرار گرفته
    اند که از نفرت و کینه جویی آنان برعلیه خودشان سو استفاده میشود.

    ثروتمندان طماع
    بدانند که عمر کوتاه است و مال دزدی آنان به فرزندانشان وفا نخواهد کرد گرچه ممکن
    است مدتی بر خر مراد سوار باشند ولی اینکار همیشگی نخواهد بود ولی اگر دلسوز و
    مهربان مردم باشند هم خودشان بیمه خواهند بود وهمه همگی فامیل آنان و درب همه
    قلبهای مردم دنیا حتی بر روی آنان باز خواهد بود.

    عطار  مولانا و سایر اندیشمندان ما بما گفته اند که چه
    کنیم ولی ما متاسفانه گوش به حرفهای والای آنان نداده و ره فساد را پیموده
    ایم.  شاید روزی همه ما بتوانیم درک کینم
    که اگر ما همه متحد باشیم به راحتی مثل همان سیمرغ عطار به واقعیت و خدای خواهیم
    رسید  که گفته اند رسد آدمی بجایی که بجز
    خدای نبیند   بنگر که تا کجاست مقام
    آدمیت.   دین و علم بایست باهم دست بدست
    مارا حمایت و راهنمایی کنند که هم علم و هم دین هر دو برای بهتر زیستن مردم دنیا
    آمده اند ولی متاسفانه آنان به خرافات آلوده شده از راه اصلی منحرف شده اند.  و با بی تفاوتی دنیا حربه ای در دست غارتگران و
    دزدان عظیم شان هستند.  آنان هم سیستم برده
    داری مدرن را بما تحمیل میکنند زیرا ما باهم متحد نیستیم و قانونها تنها در دست
    ثروتمندان است. عدالت مرده و عشق هم مرده است تنها زور زر و شیادی است که راهبر
    شده است.  ما مردم عادی هم سعی میکنیم که
    سرهم کلاه بگذاریم تا سرمایه غیر مشروع ما زیاد تر شود. راهی که برای ما ساخته
    اند. تنها از راه رشوه خوار و دزدی میتوان به رفاه رسید و ما هم قربانی این سیستم
    هستیم.  بی تفاوتی دارد ریشه همه مار از
    بیخ بن میسوزاند. 

     

    ای اهل عالم بیدار
    شوید که فردا برای دوست داشتن خیلی دیر است. ما دیوانه گانی در کنار خود داریم که
    تربیت شده اند اگر به دست این شیادان و دزدان دیوانه ثروت وقدرت مثلا بمب اتمی
    برسد مسلم است که آنرا منفجر خواهند کرد زیرا سیستم دینا آنان را عقده ای بار
    آورده است زیرا بی تفاوتی و بیهودگی اداره ها وسیستم قضایی و مجریه و مقننه کشور
    هم رو به بیهودگی نهاده است. و این سیستم است که تروریست میسازد. وقتی درکشوری مثل
    آمریکا عدالت وجود خارجی ندارد و همه بی تفاوت هستند مسلم است که مردی یا زنی
    آزرده از بی عدالتی از خشم به جنون میرسد و به مردم بی گناه شلیک میکند؟ این
    انتقام جویی ها حاصل بی عدالتی ها و بی تفاوتی ها است که در کشورهای دنیا حکمفرما
    شده است. ورگرنه چرا بایست جوانان ما خودکشی و دیگر کشی کنند؟ زیرا عشق مرده است و
    بجای آن بی تفاوتی وظلم رشد کرده است. 

  • Haghighatgo

     درست میگه دیگه …..گفته این خانم چادری که از لای افکار ارتجاعی مانندش و از لای چادر سیاه برده بودنش در جلوی میکروفنی که جد و آبادش از اختراع و ساختنش محروم بوده و هستن ….با حرفهاش درست منعکس کننده افکار نژاد پرستان و اسارت کشان و برده کشان غربی و امپریالیست جهانی میشه !!!!….مرغ باید مرغ بمونه …گاو باید گاو بمونه و هر کسی و موجودی بخواد درمرغ دانی و در طویله ای این نوع جانور رو به با ارزش بودن موجودیتشون آگاه کنه و اجازه ندن که گوشت و تخم مرغ و شیرشون ارزون برای بشریت ” در اینجا جوامع مدرن صنعتی و سرمایه داری غرب و شرق منظوره” ببرن باید با شلاق برده پرستان ” اسلام” شکنجه بشن ..زنان ” نوع ماده” در کشورهای جهان سومی اسلامی که برده گان اسلام هستند باید خودشون رو فقط بدلیل کمبود عقلی برای تولید مثل و خالی نبودن مرغ دانی و طویله آماده کنند…!!  

  • Sahameddinghiassi

     

    مشگل در اینجاست که این خود ما
    هستیم که دیکتاتور هستیم ویا دیکتاتور پرور. نبرد ما هم با مشگل نیست بلکه با
    باورهای دیگران است که ما باورهای خود را درست و صحیح می پنداریم و پندارهای
    دیگران را غلط و غیر قابل قبول. اسلام گفته است که طلب علم بر هر زن و مرد مسلمان
    فرض و واجب است. آیا رهبران مثلا مذهبی اینکار را میکنند یا کشورهای اسلامی پراز
    بیسواد کم سواد است؟ رهبران کشورهای اسلامی سرمایه های ملی را خرج خودخواهی های
    خود میکنند یا شهوت رانی کیف عیش و نوش و سوار شدن بر ماشین های ساخته شده از تلا.
    و مردم هم از کمبود سواد و داشتن خرد کافی در رنج و عدابند. حتی اگر به کشورهای
    مثلا پیشرفته بروند باز سرمایه های ملی کشورهایشان آنان را حمایت نمی کند بلکه
    دربست این سرمایه در اختیار قلدران و غارتگران ملی  محلی و بین المللی هست که با هم دست به یکی
    کرده و مردم را غارت میکنند. یا اسلام گفته که اگر علم در کشور چین هم تعلیم داده
    میشود بایست مسلمانان به آنجا بروند. آیا رهبران کشورهای اسلامی از دانشجویان
    حمایت مادی و معنوی میکنند؟ یا اینکه سرمایه های ملی را تاراج مینمایند و آیا
    بایست این مشگل را بحساب اسلام نوشت یا مردم دزد و غارتگری که از حربه دین اسلام
    سو استفاده میکنند.

     

    ماهم که همه مثل قهرمانان دون
    کیشوتی مشغول جدال با آسیاب هستیم. در صورتیکه مشگل در جایی دیگر است. ریشه فساد
    بایست از بین برود.  بی تفاوتی ظلم  حرص آز 
    دزدی رشوت خواری  بیسوادی  جهل 
    تعصبهای کور نداشتن حداقل زندگی 
    غارت های میلیارد دلاری از سرمایه ها مردم وملتهای ما. این است که تقسیم
    مردم به تازی  پارسی و غیره شاید درست
    نباشد زیرا در همه ملتهای بد خوب ها هستند و این است که بایست تقسیم بندی به این
    ترتیب باشد  دزدان  دغلان غارتگران  و سایرین 
    که متاسفانه سایرین برضد هم گروه بندی تقسیم بندی شده و فعلا بجان هم
    افتاده اند تا دزدان و دغلان و غارتگران بی مشگل مشغول غارتگریهای خویش
    باشند. 

     

    برای روشن شدن موضوع چند مثال
    میزنم.  کامیونی به ماشین پیکار سواری خورد
    و آنرا له لورده کرد. شوفر کامیون پایین آمد من اورا گرفتم زیرا میخواست فرار کند
    و از دادن خسارت شانه خالی نماید.  صاحب
    پیکان پیدایش شد ولی در عقب ایستاده و به کمک من نیامد گویی من بایست از مال او
    دفاع کنم و او ساکت در گوشه ایستاده باقی بماند. بعد از زد خورد مفصلی که حتی
    راننده کامیون برای من چاقو هم کشید مردم جلو آمده و بیمه نامه وی را گرفتند. و در
    ضمن مردم میگفتند که راننده پیکان چه مرد آقایی بود حتی جلو هم نیآمد؟ شب هنگام
    راننده کامیون همراه با صاحب پیکان به درب خانه من آمدند که آیا من میتوانم پولی
    به صاحب پیکان بدهم؟ آیا ملتی که این چنین بقولی زرنگ است و میخواهد حتی خسارت را
    هم از کسی بگیرد که هیچ ربطی به موضوع نداشته و خواسته است که تنها کمک کند
    میتواند به استقلال برسد؟ عملا به من و امثال من میگویند که اگر بی تفاوت بودی ویک
    بمن چه میگفتی دیگر اینهمه درسر نداشتی.

     

    مثال دو در داستان جلال خواهر جلال
    میخواست که درس بخواند و جلال تا آنجا که میتوانست به او کمک و همراهی کرد.  آخر سر فروغ خواهر جلال دوقورت نیمش هم باقی بود.
    جلال که در همه زندگی اش خواهر را کمک کرده بود حالا که نمی توانست کمک کند مورد
    بی مهری خواهر قرار گرفت. وی میگفت که اگر به آمریک برای تحصیل نیآمده بود درتهران
    شوهر بهتری میکرد و همه تقصیر جلال است که اوراکمک کرد که درس بدبختی بخواند و یک
    عمر خود را از زندگی برای خاطر تحصیل عقب انداخت. 
    اگر جلال به خواهر کمک نمیکرد 
    میگفت که آری برادر من مرا زود شوهر داد که از دست من راحت شود و من از
    همان جوانی بجای تحصیل به شستن کهنه گویی پرداختم. درست نظیر همین حرف را من از
    خواهر دیگر شنیدم که میگفت پس از مرگ پدر مرا زود شوهر دادند که از دستم خلاص
    شوند. نتیجه اگر جلال بی تفاوت بود و به خواهر کمک نمیکرد باحتمال دوستی لااقل
    ظاهری آنان باقی می ماند.

     

    ناصر که به عنوان بهایی اخراج
    شده  بود ولی عملا چون پدرش مسلمانی دو
    آتشه بود از بهاییت اطلاعاتی وسیع نداشت. او به دوستان مسلمان خود اعتماد کرد آنان
    سراورا کلاه گذاشتند  به پسرخاله بهایی خود
    متوچر و عفریته همسرش که با او خیلی مهربان بودند و مثلا غمخوارش شده بودند اعتماد
    کرد . آنان هم کلاهی بزرگتر سرش گذاشتند و بعد هم مثل خواهر جلال اورا لجن
    مال  کردند. نتیجه سه  بی تفاوت بودن ناصر و یا اعتماد نکردنش به
    متوچر اورا از غارت اموالش نجات میداد. خوب در حالیکه بهاییان در ایران اینطور
    مورد ظلم و جور آزار و اذیت هستند وبازهم اینگونه ظالمانه خیانت میکنند از این
    چنین ملتی چه میشود انتظار داشت؟

     

    من به دوستم بنام مرتضی موسوی
    خواهر آبادی اعتماد کردم درحالیکه مثل دانه های ذرت بالا پایین میپرید و گریه زاری
    میکرد که احتیاج به پولی دارد که بتواند ساختمان بهجت آبادش را تعمیر و کرایه رهن
    بدهد و بیست روزه پول میخواهد که آنجا را مرتب کند. وی غارت اموال مرا بمدت هفت
    سال طولانی کرد و پس از هزارها تهمت که بمن زد و ناراحتی های بسیاری برای من ایجاد
    کرد مثلا دادگستری شق قمر کرده به پس دادن اصل پول من رای داد و با آن تورم بی
    سابقه مسلم است که او برنده بود و با خرج کردن مقداری از پول خودم برعلیه من
    توانست موضوع را هفت سال طولانی کند. خوب اگر من به اشگها و ناله های موسوی بی
    اعتنا بودم مسلم است که علاوه بر داشتن دوستی مثل او که میگفت حاضر است بمیرد و
    مرا در ناراحتی نبیند اینهمه ضرر مادی و معنوی هم نمیکردم. آیا با این چنین ملتی
    که به وی کمک میکنی نیش میزنند میشود به استقلال رسید؟

     

    من اول فکر میکردم که موسوی خوار آبادی
    یکی است و دیگران بهتر است بعد دیدیم که دیگران هم دست کمی ازوی ندارند اگر همان
    آب را ببینند شناگران ماهری هستند.

     

    خیانت در امانت  خیانت در دوستی و اعتماد  و سو استفاده کردن از هم کاری بسیار زشت است.
    مثلا دوستانی دیده ام که بسیار ظاهرا صمیمی بودند ولی بموقع برای خاطر صنار سی
    شاهی طرف را لو داده اند که مثلا مادر وی بهایی است و او بهاییان را دوست دارد.
    کسانی هستند که حتی یکبار در ایران به عنوان بهایی اخراج و آزار دیدند ویکبار هم
    در آمریک بهاییانی که میخواستند ازآنان سو استفاده کنند این بار به عنوان مسلمان
    مورد بی مهری واقع شده اند. خوب آیا این مشگل دینی است که مرتب به ترک تعصبات و
    دوستی باهم و دوستی با تمامی اهل عالم سفارش کرده است.

     

    پس مشگل از خودماست که دیکتاتور
    هستیم منتهی دستمان به دم گاوی بند نیست اگر دستمان به دم گاوی بند شد و دیکتاتور
    نشدیم  آنوقت درست است؟ تواضع زه گردن
    فرازان  نیکوست   گدا گر تواضع کند خوی اوست.

    دیده زعیب دیگران کن فراز   چهره خود بین در او عیب ساز.  همه ملتهای ما چه تازی و چه پارسی   چه تورانی و چه ایرانی   چه پشتون و چه کرد و…. همه ما زیر مهمیر ظلم
    هستیم و غارتگران از همین اختلاف های ما سو استفاده کرده مارا بجان هم انداخته و
    خودشان خوشه چینان هستند.  بیایید ماهم با
    هم متحد شویم و دست همدیگر را گرفته به جنگ با هیولای ظلم   بی سوادی 
    طمع   حرص  تعصب 
    بی خردی  و خود بزرگ بینی برویم  که ریشه تمامی مصیبت ها آنجاست. 

     

    اینهمه جنگ جدل  حاصل کوته نظری است     چون دورون پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه
    یکی است. 

     

    ای بی خبران کجایید کجایید محبوب در اینجاست بیایید
    بیایید؟  محبوب تو همسایه خانه بخانه  تو در بیابان خرابه ها حیران چرایی.   ای اهل عالم سراپرده یگانگی در عالم برپا شده
    است  بچشم بیگانگی بهم ننگرید     که همه باریک دارید وبرگهای یک شاخسار و
    گلبرگهای یک گلبن.  چه پارسی   په تازی  
    چه ترک  چه بخارایی   و چه تاجیک وچه کردستانی و…  چه اسماعیلی چه شیعه دوازده امامی   چه بابی 
    چه بهایی چه مسلمان چه چه مسیحی و….مشگل ما آن یک درصدیهایی هستند که بیش
    از چهل درصد ثروت عالم را قبضه کرده و با استخدام خود ما برعلیه خود ما مارا
    دانسته یا ندانسته به جنگ باهم تشویق میکنند. 
    نه بی دنیان میتوانند ثابت کنند که خدایی نیست و نه بادینان توانانی ثابت
    کردن حضرت احدیت را دارند  پس بیایید با
    اتحاد تمامی مشگل ها را حل کنیم وبجای نفرت عشق و بجای بی دانشی و تعصب  دانش و علم و بجای کینه دوستی و… را بکار
    ببریم. خواهید دید که همه مشگلها حل خواهد شد. عدالت برقرار و انسانها  آدمهایی واقعی خواهند گشت.

  • Mohammad Hassanpoor

    زنان خود مبلغین این افکارند! اش نذری و سفره انداختن و در هر موقعیت دفاع از اسلام و تربیت پاسدار و بسیجی و پرورندگان شهدای! اسلام همه! زنها هستند.پی حقشان است که برده بمانند!

  • Sahameddinghiassi

    وافعا که جای تاسف
    است  من از نکوهش  دزدی غارتگری 
    فساد بی عدالتی  نوشته ام و مشگل ها
    را از جهل و خرافات دانسته ام ولی این دوست مرا در مقابله با دین مبین اسلام قرار
    میدهد آیا این انصاف است ؟ نتیجه این تنفر همین است که می بینیم بدون اینکه مطلب
    ها را بخوانند با نیروی دعوا و نبرد جلو میآیند 
    آنوقت ما توقع داریم که به صلح آرامش 
    پیشرفت  برسیم.  مشگل ما همان مشگل غرور های کاذب حمله های بی
    جهت است  درست مثل دویدنهای بی جهت
    بوفالوها که تمامی نیروی خود را عوض بکار بردن در راه درست در دویدن بی هدف بکار
    میبرند. مبنای کار ما هم مخالفت است باهرکس و بدون دلیل. آیا عالم بودن و اینکه
    اکثر مردم ما هم مثل مثلا آمریکایی ها دانشگاه رفته باشند ضد اسلام است؟  آیا خرد ضد اسلام است  آیا اتحاد ضد اسلام است  آیا دانش ضد اسلام است. آیا ما بایست تا ابد
    برسر درستی شیعه سنی و سایر فرقه ها باهم در جدل و کشت کشتار باشیم. متاسفانه تمامی
    دستورهای درست را کنار گذاشته ایم وبا سرسختی با فروع های دین بجان هم افتاده ایم
    و همدیگر را کافر مرتد و… میدانیم. آیا این تفرقه ها و این تعصبات بدون پایه
    علمی مارا بجایی خواهد رساند یا بیشتر در دام استحمار و استعمار فرو خواهیم رفت. بیش
    از پنجاه میلیون مسلمان تحصیکرده در غرب با بی هدفی زندگی میکند نه غرب آنان را
    میخواهد و نه به آنان همان کاری را میدهند که به همتایان غیر مسلمان میدهند. به غیر
    از عده معدودی بسیار تیزهوش بقیه که مدیران خوب و معلمان خوب و مهندسان خوب و حتی
    پزشگان خوب در کشورهای اسلامی بودند اینجا به کارهای سطح پایین مشغولند آیا پزشگی
    که در اینجا غرب زمین می شوید ولی با ثروتهای کشورهای اسلامی تحصیل کرده است باعث
    هدر رفتن نیروهای انسانی ما نیست؟

     

    این آتش فتنه بین
    بادینان  بی دینان  و دشمنی بین دینها و غرورهای بدون دلیل و بدون
    پایه و تعصب های غیر علمی و خرافات و جهل همه ساخته دست استعمار بین المللی است که
    چون خوره به جان مردم ما افتاده است.  عقده
    های جنسی  بیکاری هم به آنان اضافه گردیده
    اند. عوض یک تساهل و یک همراهی یک حسادت ویک عقده در میان مردم ما پرورش یافته
    است. 

  • Fgdds

    alia saboor arabe