این نوشتار از دو بخش تشکیل شده است، بخشِ نخست به چند آیهی توهینآمیزِ قرآنی میپردازد تا گوشهای از “ادب” و “احترامِ ” الله را به نمایش کشد و پرسشهای جزئی را زیرِ برخی از آیات بیان میکند، و در بخش دوم چند پرسشِ کلی را از الله و حامیاناش بیان میکند.
*بخشِ نخست: آیاتِ توهینآمیزِ قرآنی
تشبیه انسان به حیوان کر و لال
– سوره بقره آیهی ۱۷۱:
وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً ۚ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ ﴿١٧١﴾
یعنی:
و مَثَل کافران چون مَثَل کسى است که حیوانى را که جز صدا و ندایى نمىشنود بانگ مىزند [آرى،] کرند، لالند، کورند [و] درنمىیابند. (۱۷۱)
تشبیه و همانند انسان به چهارپایان
– سورهی الفرقان آیهی ۴۴:
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ ۚ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ ۖ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا ﴿۴۴﴾
یعنی:
آیا گمان میبری اکثر آنها میشنوند یا میفهمند؟ آنها فقط همچون چهارپایانند بلکه گمراه تر!
اللهِ گرامی، کا فران را ( کافر به چه معناست؟) به حیوان تشبیه کرده است که کر و کور و لال گمراه هستند.آیا از نگاهِ مسلمان تشبیهِ انسان به حیوان توهین نیست؟
آن انسانی که تنها بر مبنایِ اندیشه و خرد، در گفتهها شک ورزد و آن را از پالایشگاهِ خردِ خویش عبور دهد و و براین شود که کافر شود اما سخنانِ موهوم را نپذیرد، بیشتر لایقِ تشبیه شدنِ به حیوانات است یا آن انسان که شهوترانیاش آنچنان بر نفساش چیره میگردد که هتا (= حتّی) از زنِ پسر خواندهیِ خویش نیز نمیگذرد (سوره الاحزاب آیهی ۳۷)؟ به راستی کدام یک شایستهیِ چنین تشبیهی هستند؟
همانند انسان به گورخر
– سورهی المدثر، آیه ۴۹، ۵۰ و ۵۱:
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ ﴿۴۹﴾ کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ ﴿۵۰﴾ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ ﴿۵۱﴾
یعنی:
چرا آنها اینهمه از تذکر گریزانند؟ گویی گورخرانی وحشیاند ( رم کردهاند). که از مقابل شیرى فرار کرده اند.
اللهِ گرامی بارِ دگر ادب را به نقطهیِ اوجِ خود میرساند، جوگیر شده و خود را چو شیری میپندارد و مخالفینش را چو گورخرانی وحشی! الله با تشبیهِ مخالفینش به “گورخرِ وحشی” ضعفِ خود را در گستره استدال و منطق، پایور (=اثبات) کرده است. چرا که هیچ انسانی هرگز سخنی را که اینگونه توهینآمیز بیان شود نخواهد پذیرفت و خودکار سر ناسازگاری خواهد زد هتا اگر آن سخن “حق” باشد.
خطاب انسان به زنازاده
– سوره القلم، آیهی ۱۱، ۱۲ و ۱۳:
هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِیمٍ ﴿۱۱﴾ مَنَّاعٍ لِّلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ ﴿۱۲﴾ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ ﴿۱۳﴾
یعنی:
[که] عیبجوست و براى خبرچینى گام برمىدارد, مانع خیر متجاوز گناه پیشه, گستاخ [و] گذشته از آن زنازاده است.
اللهِ گرامی، دیگری را ” زنازاده” مینامد؛ هر چند که از دیدگاهِ شک گرایان و بیخدایان، زنازادگی بیمعنا و بیمفهوم است، چراکه به باورِ ما پیوندِ مرد و زن، از همان لحظهیِ نخستین که به هم عشق میورزند ارزشمند است و اگر فرزندی حاصل گردد، مسئولِ انگیزه آمیزشِ پدر و مادرش نیست چرا که هیچ نقشی در این راستا بردوش نداشته است.
از دگر سو، خطبه عقدِ اسلامی، در ذات بزرگترین توهین را به زن و مردی که مایل به زندگیِ مشترک هستند، میکند. (نگاه شود به نوشتارِ: نکاح در خطبهیِ عقدِ اسلامی به چه معناست؟) با این حال از آنجا که واژه “زنازاده” برایِ مسلمان یک نوع توهین است، این نمونه را آوردیم تا ادبِ الله از زاویه نگرشِ مسلمانان ارزیابی شود.
همانند دیگر انسان به چهارپایان
– سوره محمد، آیه ۱۲:
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ﴿۱۲﴾
یعنی: خداوند کسانی را که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند وارد باغهائی از بهشت میکند که نهرها از زیر درختانش جاری است، در حالی که کافران از متاع زودگذر دنیا بهره میگیرند و همچون چهارپایان میخورند و سرانجام آتش دوزخ جایگاه آنهاست.
توهین به انسان
– سوره الانبیأ، آیهی ۶۷:
أُفٍّ لَّکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴿۶۷﴾
یعنی:
تًف بر شما و بر آنچه غیر از خدا مىپرستید مگر نمىاندیشید.
همانند بشر به بوزینه
– سوره بقره، آیهی ۶۵:
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَواْ مِنکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ﴿۶۵﴾
یعنی:
بطور قطع حال کسانی را از شما که در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند دانستید، ما به آنها گفتیم بصورت بوزینه های طرد شدهای در آئید.
همانند انسان به سگ هار
– سوره الاعراف، آیهی ۱۷۶:
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿۱۷۶﴾
یعنی:
و اگر میخواستیم (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانشها) بالا میبردیم ولی او به پستی گرائید و از هوای نفس خویش پیروی کرد او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی دهانش را باز و زبانش را برون خواهد کرد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را میکند این مثل جمعیتی است که آیات ما را تکذیب کردند این داستانها را (برای آنها) بازگو کن شاید بیندیشند.
* بخشِ دوم: پرسشهایِ پیش آمده
۱- اگر فرض را براین گذاریم که الله خالقِ جهانِ هستیهست و جایگاهِ بسیار والایی دارد، آیا این نوع ادبیات در شأن و منزلتِ چنین جایگاهیست؟ خواننده گرامی تصور کند اگر این سخنان از سویِ نویسنده برایِ توجیهِ افکارش بیان شده بود، به راستی چه قضاوتی پیرامونِ نویسنده میکرد؟
۲- فرض را براین گذاریم که الله و سخناناش بر حق است، آیا اللهِ دانا نمیداند که اگر مخالف را به خوک و سگ و خر و شتر و میمون و بوزینه چندین جًک و جانور و چهارپایِ دیگر تشبیه کند، هتا اگر سخنِ حق را بگوید بجای جذب کردن مطمئناً جداییِ و دوریِ بیشتر به وجود خواهد آورد؟. هدفِ الله از آوردنِ دیناش جذب است یا دوری و نفاق و کینهورزی؟.
۳- باورمندانِ به الله که همواره لبِ تیغِ انتقادشان به سویِ نکوهشگران ” احترام به عقایدِ دیگران” است، ارزیابیشان پیرامونِ این نوع ادبیات چیست؟. آیا اگر نکوهشگری (=منتقدی)، پیامبرشان را از نگرِ شهوترانی به چهارپایان تشبیه کند، خشمگین نمیشوند؟. اگر پاسخ خیر است که هیچ! اما اگر پاسخ بلی است، چگونه باورمندِ به اللهای هستند که از این نوع ادبیات برای تحقیرِ مخالفاش بهره میجوید؟.
نکته پایانی
از نگرِ روانشناسی اگر توهین شونده، توهینی را به خود گیرد، توهین کننده به مقصود رسیده است، اما اگر سخنِ توهین آمیز را ” نادیده” گیرد، توهین کننده میماند و توهیناش. از این روی اللهِ گرامی بداند که ما توهینهای او را بر حسبِ ضعفِ او در گسترهیِ بیان استدلالهایش میگذاریم و بس. پایانِ سخن اینکه، از اللهِ قادرِ مطلقِ دانا بسیار بیش از اینها انتظار میرفت.