مریم میرزاخانی کیست؟
همانطور که در مقاله پیشین اشاره شد.مریم میرزاخانی از جمله بازماندگان سانحه غم بار سقوط اتوبوس، حامل نخبگان ریاضی دانشگاه صنعتی شریف به دره در اسفندماه ۱۳۷۶ است. در این حادثه، اتوبوس حامل دانشجویان ریاضی شرکت کننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی که از اهواز راهی تهران بود به دره سقوط کرد و طی آن شش تن از دانشجویان نخبه ریاضی دانشگاه صنعتی شریف شامل آرمان بهرامیان، رضا صادقی – برنده دو مدال طلای المپیاد جهانی – علیرضا سایهبان و علی حیدری، فرید کابلی، دکتر مجتبی مهرآبادی و مرتضی رضایی دانشجوی دانشگاه تهران که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بین المللی ریاضی بودند، کشته شدند!. بانو میرزاخانی (زاده ۱۹۷۷) ریاضی دان، که در گذشته استاد دانشگاه پرینستون بوده است، هم اکنون به سمت استادیار دانشگاه استنفوردمشغول کارا ست.
تحصیلات مریم در ایران
مریم میرزاخانی طی تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ (سال سوم و چهارم دبیرستان) موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری شد و بعد از آن در سال ۱۹۹۴ در المپیاد جهانی ریاضی هنگ کنگ با ۴۱ امتیاز از ۴۲ امتیاز مدال طلای جهانی گرفت.
مریم در سال ۱۹۹۵ در المپیاد جهانی ریاضی کانادا با ۴۲ امتیاز از ۴۲، رتبهٔ اول طلای جهانی را به دست آورد. سپس کارشناسی ارشد خود را در رشته ریاضی از دانشگاه شریف گرفت و با دریافت بورسیه از طرف دانشگاه هاروارد به امریکا رفت و دورهٔ دکتری خود را در دانشگاه هاروارد پشت سرگذاشت. در سال ۲۰۰۵ از مریم به عنوان یکی از ده ذهن جوان برگزیده از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و همچنین ۱۰ ذهن برتر در رشته ریاضیات تجلیل شد.
جایزه انجمن ریاضی آمریکا
در جدیترین افتخار جهانی کسب شده توسط مریم میرزاخانی، او به عنوان برنده جایزه ستر (Satter Prize) انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳ معرفی شد!. دلیل انتخاب این نخبه جوان، فعالیت های وی در زمینه محاسبه حجمهای فضایی منحنی هندسی بود. جیمز کارلسون از انستیتو ریاضیات کلی (Clay Mathematics Institute) در توصیف او گفته بود: میرزاخانی در یافتن ارتباطات جدید، عالی است. وی می تواند به سرعت از یک مثال ساده به دلیل کاملی از یک نظریه ژرف و عمیق برسد.
مریم میرزاخانی موجب افتخار هر ایرانی
در اوج عربده مستانه حکومت اسلامی از جنون و جهل و زن ستیزی مذهبی بر ضد زنان ایرانی. “مریم” نابغه ایرانی جوان، چون الهه علم و دانش در مقابل خرافات جهل و مذهب در جهان به پاخواست. نگارنده این متن گرچه یک ناخدا باور است و مذاهب را ساخته دست انسان هایی در پی قدرت می داند. اما مردم عوامی که به مذاهب عقیده دارند و همواره به جای استفاده از عقل و خرد و قوانین حقوق بشری، در پی نشانه ای برای یافتن راه درست انسانی هستند، می دانند که حتی در تمامی داستان های مذهبی و تمامی مذاهب، زمانی فرشتگان یا پیام آورانی هستند که بر مردم ظاهر می شوند، و حقیقت هستی را بر آنان عریان می سازند و راه نجات انسانی را نشان می دهند. گذشته از این قصه ها و خرافات مذهبی، قصه مریم میرزاخانی یک حقیقت است و تنها یک قصه نیست.
مریم میرزاخانی یک ریاضی دان نخبه، در زمانه پر از جور و ظلم بر زنان ایران و یک حقیقت زنده و روشن است. او مریم مقدسیست که کودکی به دنیا هدیه کرده. کودکی که اثبات علم و دانش و استعداد فراگیر زنان ایران است. ظهور مریم از میان تصادف های خونین، هجوم گرگ های وحشی گشت ارشاد در خیابان ها و حکومتی زن ستیز، یک معجزه روشن است. یک معجزه حقیقی و علمی است!. او اثباتی بر پوشالی بودن قوانین خرافی همه هرزه گویان روانپریشی است که یا تکامل عقل زنان را در چهل سالگی می دانند.
هرزه گویان و بی خردانی که حتی حق و اجازه پوشش انتخابی و مسافرت به زنان و دختران را نمیدهند، و برده داری زنان را به اسم چند همسری روا می دانند!. مریم نشانه ای از تباهی تفکر پوچ مذهبیون ایران بر ضد زنان است. باشد که بیخردان را به وجدان انسانی خود بیدار کند، که یک زن با یک مرد برابر است و هرگز از او کمتر نیست. بلکه می تواند از مردان و حتی در جهان از نظر دانش برتر باشد. گرچه در زن ستیز ترین کشور جهان متولد شود می تواند برنده جایزه جهانی ریاضی پیشرفته ترین کشور دنیا نیز باشد!.
آخوند بی شرافت و فرومایه با هیکل گنده و بی خاصیت، زن را از دریچه سکس می شناسد و برای او زن امتیازی دیگر ندارد.
سخن آخر اینکه؛
برتری انسان به میزان مذهبی بودن و مؤمن بودن او وابسته نیست. زیرا که مؤمن بودن، هرگز دلیل بر داشتن صفات شایسته انسانی نیست. بسیاری از مومنان همان افراد خشونت طلب و سنگدلی هستند که دست و پا قطع می کنند، شلاق می زنند، شکنجه می کنند، سنگسار می کنند و یا سرانسانی را جدا می کنند!. برتری یک انسان تنها به میزان کشفیات علمی یا کمک های انسانی او به جامعه جهانی و علمی برای آسایش بیشتر و زندگی بهتر مردم وابسته است. آنچنان که “هیپاتیا” نخستین زن ریاضیدان و فیلسوف مشهور که به دست مذهبیون تندرو مسیحی به فجیع ترین وجه به قتل رسید، گفته است؛” همه ادیان رسمی مغلطه آمیز هستند و هرگز نباید توسط افراد با عزت نفس به عنوان حقیقت نهایی پذیرفته شوند.
حقیقت نهایی این است که زنان ایران با وجود همه محدودیت های مذهبی و سنتی در جوامع جهانی حضور دارند و خواهند داشت. و چون رنگین کمانی زیبا بر تارک جهان، رسوا کننده جهل مذهبی سردم داران ایرانی هستند. کلام آخر اینکه؛ به یاد دارم، زمانی که با ناراحتی و تاسف به همسرم یادآور شدم اگر زمانی قصد خروج از ایران را داشته باشم به اجازه او نیاز دارم. شوهرم با خشم و نفرت از پنجره به خیابان های شلوغ تهران نگریست و گفت؛” فرم اجازه همسر را خودت بنویس و امضاء کن، و ناراحت نباش، که دور نیست زمانی که این فقر فرهنگی به پایان رسد!.