ایران، سرزمینی آرام و امید بخش برای مهاجران
هنگامی که برگ های تاریخ گذشته را زیر و رو می کنیم، به گروههایی برخورد می کنیم که به دلیل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی میهن و جایگاه خود را ترک نمودند و در ایران جایگزین شدند. از میان این مهاجرین که بیشتر خشنود و راضی بوده اند، کمتر گروهی دیده شده که در پی بازگشت به میهن خود باشند. این را باید از میهمان دوستی و روش نرم و ملایم ایرانیان دانست. زیرا ایرانیان، با برداشت از فرهنگ غنی و انسانی زردشت بزرگ، بر مبنای “پندار، گفتار، و کردار نیک” با بیگانگان رفتاری مهربان و با گذشت داشته، و آنان را میهمان و دوست و از سوی خدا می دانستند.
اقامت گروههای مهاجم در ایران
اقوام و گروههای بیگانه از تازیان، مغول، گورکان، ترک ها(۱) ، که به ایران هجوم آوردند، با رفتار نیک ایرانیان و داشتن برخوردی همراه با دوستی و مهربانی با بیگانگان، آنان را در این سرزمین جایگزین و پایدار ساخته است. از این که سوداگران دین با ترفندی می گویند که ایرانیان دین اسلام را به خواست خود پذیرفته اند، دروغی بس بزرگ و گمراه کننده است. زیرا نخست ایرانیان در چند سده با تازیان مهاجم در نبرد بودند، ولی ویژگی های انسانی و ملاطفت و دوستی آنان موجب گردید که در روبرویی با دشمن بیشتر حالت پدافند و دفاعی داشته باشد تا حالت مبارزه و تندخویی.
یکی از علت های اصلی روی کار ماندن، دوام و بقای رژیم اسلامی در این ۳۴ ساله نیز همان روش انسانی و مهرآور ایرانیان است که با تازی صفتان رفتاری خشونت بار نداشته اند. اینجاست که ما در گفتارهای پیشین یاد آور شدیم و براین باوریم که برای دفع و از پای درآوردن رژیم مرگبار و بی رحم، نمی توان با دموکراسی و نیک اندیشی رفتار نمود، و در حقیقت، بنا به یادواره پارسی؛” پاسخ سنگ، سنگ، و پاسخ کلوخ، کلوخ است.”
این ویدیو گرچه کیفیت خود را از دست داده است، ولی حقیقت عریانی است از پناهنده شدن بیش از سه هزار نفر خانواده لهستانی به ایران در دوران جنگ جهانی دوم، و مهربانی و محبت دولت و مردم ایران
مهاجرت یهودیان به ایران
یهودیان از دیر زمانی یعنی ۳۷۰۰ سال پیش به ایران سفر کرده و در این سرزمین جایگزین شده اند. اولین مهاجرت آنها به ایران از زمان شلمانصر پنجم و تسلط او بر پادشاهی اسرائیل (۷۲۲ پیش از میلاد) و اخراج یهودیان به سمت خراسان است. یهودیان ایران قدیم امروزه جزئی کوچکتر از یهودیان کشورهای ایران بزرگ نظیر افغانستان، آذربایجان، شمال هند، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان هستند. در زمان اوج قدرت امپراتوری هخامنشی، یهودیان حدود ۲۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدادند. (۲) پس از آزاد ساختن یهودیان زندانی در بابل به دستور کوروش بزرگ، و بازگشت دادن گروهی از آنان به بیت المقدس، مهاجرت شمار بیشتری از یهودیان به فلات ایران آغاز شد.
یهودیان در سرتاسر تاریخ پا به پای دیگر مردم ایران، به کار و فعالیت پرداختند. آنان در زنده نگهداری و پیشرفت موزیک و آهنگ ایرانی و یادگارهای گذشته سهم به سزایی داشته اند. یهودیان ، برخلاف تازی های ضد ایرانی و بیگانه پرست، خود را شریک و همراه مردم، آداب، رسوم، و فرهنگ ایرانی می دانند. ظلم و ستم و رفتار وحشیانه دکانداران دین، و یهودی ستیزی مسلمانان خردباخته و شاهان فرومایه به ویژه شماری از شاهان قاجار، و رژیم کنونی، موجب گردید که این ایرانیان پاک و نیک سرشت، مانند زردشتیان گرانمایه از روی ناچاری به اسلام گروش یابند، و یا از این سرزمین بیرون روند. مهاجرت و ماندن دیگر گروهها مانند ارمنی و آسوری ها، نیز بر اساس میهمان نوازی و دوستی بی آلایش ایرانیان بوده است.
دزدانه و بیشرمانه یورش بردن به درون سفارتخانه ای که ملک کشور دیگری به شمار می آید و کارمندان بیگناه میهمان در کشورمان را به اسارت درآوردن و با بستن چشم و گرداندن آنان در میان لاشخوران بسیجی و سپاهی و امت خردباخته، آیا می توان از این عمل ننگین از خود دفاع نمود؟. آیا این کار پلید و زشت لکه ننگی در تاریخ جهان برای هر ایران و ایرانی نیست که به ثبت رسیده است؟!.
پناهنده شدن لهستانی ها به ایران
در دوران جنگ دوم جهانی پس از اشغال لهستان توسط آلمان نازی هزاران لهستانی و یهودی های لهستان در سال ۱۹۴۳ میلادی از لهستان فرار کرده و به ایران پناهنده شدند. (۳) مردم و دولت ایران این میهمانان ناخوانده را گرامی داشتند و از هیچگونه کمک و رفتار پسندیده انسانی در مورد آنان کوتاهی ننمودند. دو تن از ایرانیانی که چند سال پیش به لهستان پناهنده شده بود، از رفتار ٰ خوب و انسانی عده ای از لهستانی پیر که از گذشته خود و یا پدر و مادرانشان تجربه و خاطره نیکویی داشتند، به این دو پناهنده همه گونه کمک و راهنمایی نمودند.
رفتار با بیگانگان در دوران رژیم گذشته
در دوران رژیم گذشته رفتار هم کارمندان دولت، و هم مردم، با بیگانگان و کسانی که به کشورمان می آمدند، بسیار دوستانه و مالامال از دوستی و محبت بود. تا آن جا که روز به روز بر شمار بازید کنندگان به ایران افزوده می گشت. خیابان ها و میدان های شهرهای توریستی مانند اصفهان، شیراز، مشهد، یزد، کاشان، تبریز، ارومیه، و یا جایگاههای تفریحی گیلان، مازندران، گرگان، و جاهای دیگر مملو و پر از بازدید کنندگان خارجی بود. مردم بیگانگان را میهمان خود می دانستند و از هیچ کمک، راهنمایی، و حتی نگهداری و پذیرایی آنان دریغ نمی کردند. به طوری که شماری از توریست ها، از گذشت و گرمی ایرانیان سوء استفاده می کردند.
واکنش بازدید کنندگان از ایران
بسیاری از بازدید کنندگان از ایران در هرحال، با خوشحالی و سرمستی به کشور خود باز می گشتند، و خاطره خوش و فراموش نشدنی به یاد می آوردند. در سال ۱۹۷۲، نگارنده در فرانسه به جوانی برخورد کردم که پس از آگاهی به ایرانی بودنم، مرا به خانه خود دعوت نمود. اطاق پذیرایی او پو شیده از تابلو، و یادگارهایی از میهنمان، و نهاری را که خود به همراه مادرش برایمان پخت، یک خوراک ایرانی بود. در کشورهای دیگر اروپایی و درسفر زمینی به ایران نیز با برخوردهای گرم و صمیمانه اروپاییان و آمریکایی هایی شدم که یک و یا چند بار به ایران رفته بودند.
رفتار مردم نسبت به یکدیگر
سوای گروهی پول دار بی انصاف و به راستی بی ایمان، رفتار مردم کوچه و بازار در گذشته نسبت به یکدیگر در نهایت دوستی، فداکاری، و حتی ایثارگری بود. کمترایرانی یافته می شد که در شهر و دهی غریب، بی مسکن، و یا گرسنه بماند. مردم با همه ناداری و ناتوانی اشان، با یکدیگر با عطوفت و فداکاری بیش از حدی رفتار می کردند. خانه همدیگر رفتن، بازدید، دعوت به میهمانی و پذیرایی کردن، یک سنت جا افتاده و سرشار از معنویت و انسان دوستی بود.
رفتار مردم به همدیگر پس از انقلاب
برای هم میهنانی که سن از ۵۰ به بالا دارند، نیازی به گفتن نیست. از این روی، این نوشتار برای جوانان پس از انقلاب است که از گذشته دور مانده اند. رژیم ضد ایرانی که کمترین احساس و مسئولیتی در برابر مردم ایران در خود نمی بیند، و همه اندیشه و عملکرد او برای، به خاطر، و در راه مرده های تازیان و دکانداری خود است، در این ۳۴ سال چنان تخم بدبینی، بی تفاوتی، خودخواهی، خودپرستی، بدقلبی، و تک روی بودن را در دل و مغز مردم کاشته است که بیشتر مردم نسبت به همدیگر بیگانه و بی تفاوت شده اند. چنانکه می گویند مانند آنست که بر روی سر مردم ایران خاک مرده پاشیده باشند.
حمله به سفارت خانه ها و کارهای تروریستی
این رژیم از روز نخست کارهای تروریستی خود را علیه مخالفین ایرانی و غیر ایرانی در سطح جهان آغاز کرد، و همچنان در صدر سیاست هایش جای داده است. حمله به سفارت آمریکا و گروگان گیری ۵۲ دیپلمات که در۴ نوامبر ۱۹۷۹ آغاز شد، ومدت ۴۴۴ روز تا فوریه ۱۹۸۱ ادامه داشت، از زشت ترین، و ناهنجار ترین روش حیوانی است که رژیم ضد ایرانی حاکم بر این کشور در مورد میهمانان خارجی کشورمان، آنهم دیپلمات های سیاسی اجراء کرده است. پیامد ناگوار و شوم این عملکرد وحشیانه، مردم و کشورمان را تا سرحد دزدان، جانیان، و متجاوزین به حقوق انسانی پایین آورده است. حمله و غارت کردن سفارت انگلیس نیز لکه ننگ دیگری است که برای ما و کشورمان، در تاریخ جهان به ثبت رسیده است.
حمله وحشیانه بسیجی های مزدور روضه خوان مشهدی به سفارت انگلیس، بیشتر به دلیل آن که دولت انگلیس بر روی ۱۶۰۰ میلیون پوند دزدی های مجتبی خامنه ای از بیت المال و سپرده در آن کشور دست گذاشته و به اصطلاح آن را بالا کشیده است.
فیلم آرگو نشانه ای از وحشیگری و جنگلی بودن ما است
پس از گروگان گیری دیپلمات آمریکایی، ۶ تن آنان پنهان از چشم و دور از آگاهی رژیم جنایتکار اسلامی، در سفارت کانادا در تهران پنهان شدند. از آن جا که رفتار پاسداران و بسیجی های اشغارگر سفارت آمریکا بسیار بی منطق، بی رحم، و بی گذشت بودند و هرچند زمانی نمایندگان در بند را با چشمان بسته به پای چوبه دار می بردند، و برای زنده ماندن و نجاتشان از دست چنین دیوانه هایی امکان ناپذیر می آمد.
بنابراین، با همکاری دولت آمریکا و با فرستادن نماینده ای بنام تونی مندز Tony Mendez از سی آی ای، ولی به نام و عنوان فیلمساز هنری از کانادا به سفارت کانادا در تهران، توانستند پس از دوماه مخفیانه در زیر زمین سفارت کانادا در تهران، جلسه داشتن و نقشه کشیدن، و تمرین بسیار زیاد، با گذرنامه های ساختگی کانادایی و داشتن مهرهای ورود اولیه هرکدام به ایران، به وسیله سوئیس ایر از ایران فرار کنند.
این ویدیو صحنه های کوتاهی از فیلم آرگو فرار ۶تن دیپلمات آمریکایی از تهران را به کمک سفارت کانادا نشان می دهد.
تجربه تلخی از آن چه گذشت
اشغال و تجاوز به سفارت بیگانه در کشورمان، از هرجهت محکوم است. این کار وحشیانه نه به دلیل کودتای ۲۸ مرداد و دخالت پیشین آمریکا در ایران بود، بلکه تنها به دلیل خودپسندی آخوند و مشغول و سرگرم کردن مردم برای جا افتادن انقلاب اسلامی بود. وگرنه در ابتدای فیلم از اشتباه بزرگ آمریکا در مورد دسیسه و نقشه کشی برانداختن حکومت مصدق از سوی مزدوران و خود فروخته ها، با صراحت و درستی گفتگو می کند و پرده بر می دارد.
چنانچه رژیم ایران از جاسوسی آمریکا در ایران در رنج بود می توانست به دیپلمات های آمریکایی التیماتوم خروج از ایران را بدهد و نه این که چنین عملکرد وحشیانه ای با آنان داشته باشد. البته این موضوع صحت نداشت، و رژیم کمترین ناراحتی و نگرانی از آمریکا نداشت، زیرا خود رژیم به کمک آمریکایی ها و با چراغ سبز آنها روی کار آمد. در حقیقت این آمریکا بود که راهها را برای آمدن و سوار شدن رژیم بر سرنوشت ایران هموار کرد.
ساختن این فیلم حقیقت انکار ناپذیری از سبعیت و وحشیگری رژیم و مزدورانش، و همچنین ملت تحمیر شده و خردباخته ما است که همه ویژگی های انسانیت و فرهنگ والای خود را از دست داده، و به ملتی بی منطق، پرخاشگر، ناپایدار، تبدیل گشته است. چیزی که با دیدن این فیلم برای هر ایرانی فرزانه و خردمند به جای میماند، اندوه فراوان، و شرمساری و خود خوری بی پایان است. به امید روزی که مردم ما با دیدن و آگاهی از عملکرد ضد انسانی رژیم و رفتار موهن و زشت پاره ای از مردم ما به خود آیند و اندکی فضیلت اخلاقی و انسانیت کسب نمایند.
(۱) http://fa.wikipedia.org/wiki/مردمان_آذربایجانی
(۲) http://fa.wikipedia.org/wiki/تاریخ_یهودیان_در_ایران
(۳) http://raminrad.wordpress.com/2012/03/17/پناهنده-شدن-هزاران-لهستانی-در-سال-۱۹۴۳/