– سکسِ وزیر عُلوم با رییس موزه ملی ایران در آسانسور:
چندی پیش فیلمی بَر روی اینترنت قرار گرفت که دَر آن کامران دانشجو، وزیر علوم حکومت اسلامی را در حالِ بغل کردن، لَمس نمودن و بوسیدن خانم آزاده اردکانی که رییس موزه ملی ایران است، نشان می دهد؛ این فیلم به صورت مخفیانه و از طریق دوربین های نصب شده در آسانسورِ ساختمان کارگزینی وزارتِ علوم ضبط و منتشر شده است.
اینکه آیا واقعن آن مرد وزیر علوم و آن خانم رییس موزه ملی ایران است، هنوز کاملن مشخص نیست اما مسئله چیز دیگری است؛ چگونه است که در حکومت اسلامیِ امام زمانی سزایِ دوستی دختران و پسرانِ جوانِ ایرانی با یکدیگر توهین، تحقیر، زندان و شکنجه است و در هَر کوی و بَرزنی گشت های ارشادِ اسلامی دَر روابط خصوصی و انسانی شهروندان ایران زمین سَرک می کشند تا مبادا، خدایی ناکرده، فعلِ حرامی! صورت گیرد و آبروی مسلمانانِ جهان خدشه دار شود اما اداره جات و سازمان های دولتی مملکت به فاحشه خانه ها و صیغه خانه ها تبدیل شده اند؟
چرا یک دختر و پسر جوان ایرانی که به یکدیگر علاقه مندند اجازه ندارند تا آزادانه در اجتماع ظاهر شده، عشق بازی کرده و به یکدیگر ابراز محبت کنند و باید تمامی کارهایِ مربوط به رابطه شان همراه با تَرس و خفقان و تاریکی باشد اما وَزیر علوم کشور یا هر فَرد مسئول دیگری با هَر پُست دولتی – سیاسی به سادگی و بدونِ کمترین تَرس و هَراسی به بوسیدن و دست مالی کردن و تجاوز به زنان و دخترانِ مجرد و متأهل زیر دستش در محل کار خود مشغول است؟
– سکسِ چهره های سیاسی در آسانسور و حَریم خصوصی ایشان:
پَس از انتشار آن ویدیو عده ای اپوزوسیونِ ایرانی را که بدین مسئله پرداختند را متحجر و عقب مانده خواندند و همچون همیشه بَرخی از هم میهنان مان، کاتولیک تَر از پاپ گشتند و به دفاعِ غلط از حقوق انسانی آقای دانشجو و خانمِ اردکانی پرداختند؛ پاسخ نگارنده بدان دوستان این است که گرامیان، روابط خصوصی آن اَفراد کاملن به خودشان مربوط است اما به دو دلیل زیر، پرداختن رسانه ها بدین موضوع، نقض حریم خصوصی ایشان نیست:
یک: در مملکتی که داشتنِ هرگونه رابطه دوستانه و انسانی میان دُختر و پسر قَبل از ازدواج رَسمی شان به سبکِ محمد بن عبدالله و طبق سنت شَرم آور وی جُرم خوانده می شود و افرادی که تابو شکنی کرده و با تمامی این سَختی ها و قوانین عقب افتاده با جنس مخالف خود رابطه برقرار می کنند، با پیگرد و مجازات قانونی رو به رو می شوند؛ یک مسئول دولتی که به اصل نظام معتقد است و خود بارها و بارها روابط انسانی میان دختران و پسران را کوبیده و هرگونه ارتباطی میانِ آنان را حرام می داند، نمی تواند با خانمی در آسانسورِ اداره محل کارش، عشق بازی کند!
اینگونه افرادی (مانند آقای دانشجو) که دیگران را از انجام کارهایی مَنع می کنند اما خودشان مشغول انجامِ آن اعمالند را ریاکار خوانده و کردارِ زشت شان را به زبانِ عامیانه “جا نماز آب کشیدن” می نامند؛ دانشجو و امثالِ وی که از مدافعان طرحِ تفکیک جنسیتی دانشگاه ها بوده و خواهانِ جدایی هر چه بیشتر دختران و پسران از یکدیگر و پیچیده شدن بانوان ایرانی در میان چادرِ سیاهِ تازیان اَند اما خودشان مشغول سکس با منشی دفاتر محل کار و سایر زنان اطراف شان هستند، مصداق بارز افرادِ دو رو و ریاکار می باشند و پرداختنِ رسانه ها به ماجراهای جنسی ایشان، به هیچ وجه شکستن حریم خصوصی شان نیست.
در این ویدیو بوسیدن و دست مالی کردن خانم اردکانی توسط وزیر علوم حکومت اسلامی در آسانسور اداره محل کارشان را مشاهده می کنید.
دو: اصولن چهره های مشهور و سیاسی که شخصیت هایی عمومی هستند و مردم آنان را با رویِ چهره های شان شناسایی می کنند، زَمانی که در خیابان ها و در کنار سایر شهروندان قدم می زنند و یا هنگامی که در محل کارشان و یا یک سفر خارجی دولتی حضور دارند، چیزی به نام زندگی خصوصی ندارند؛ هَر آنچه هست به دلیل اینکه در پیشگاهِ دید مردمان جامعه است، عمومی است و جنبه خصوصی ندارد.
بَرای مثال زَمانی که رییس جمهور یک کشور در طیِ یک سخنرانی، انگشت در بینی خود می کند، با اینکه این یک عَمل شخصی است (هر چَند جلوه خوبی ندارد) اما رسانه ها بین کار خواهند پرداخت و تیتر بَرخی از روزنامه ها و مجلات خواهد شد! این در حالی است که امکان دارد رییس جمهور نام بُرده تمام وقتی که در خانه خود حضور دارد را انگشت به بینی! سَر کند و این موضوع شخصی وی است و پرداختن به آن، شکستن حریم خصوصی او می باشد.
حال کدام منطقی می پذیرد که دَست مالی و بوسیدن خانم آزاده اردکانی توسط آقایِ دانشجو در آسانسور محل کارشان، آن هَم در یک کشور اسلامی همانند ایران که هر گونه رابطه میان زَن و مَرد در صورت عدمِ ازدواج شان با یکدیگر، حَرام و غیر قانونی است! جنبه خصوصی دارد و پرداختن رسانه ها بدین مسئله، نقض حریم خصوصی افراد است؟ تَصمیم گیری با شما خواننده گرامی است.
– حجابِ اسلامی خانمِ اَردکانی سَببِ سکسِ بی دَردسَر آقای وَزیر:
همانطور که در ویدیو مشاهده کردید، خانم اَردکانی از یک حجابِ اسلامی تمام عَیار برخوردارند و از دیدِ روحانیون مسلمان و رَهبر حکومت اسلامی، وی یک بانویِ کامل و پاک مسلمان است! نخست اینکه این ویدیو خود ثابت می کند که داشتنِ حجاب اسلامی به مَعنای داشتنِ حیا و عفت و نجابت نیست! هَر زَنی دَرمانده ای که تَن به قوانین نکبت بارِ اسلامی داده و بَرایِ لقمه ای نان و یا خواسته های شَخصی دیگری همچون ثَواب بُردن! صیغه این و آن می شَود نیز چادر به سَر دارد و حجاب اسلامی را رعایت می کند!
نکته دیگر اینکه این ویدیو به روشنی ثابت می کند که “حجاب مصونیت نمی آورد” و چشم های ناپاک مردمانی همچون آقای دانشجو، بانوانِ غرق در حجابی همچون خانم اردکانی را نیز از زاویه جنسی بَرانداز کرده و سَرانجام زنان محجبه اسلامی را به بستر های چرکین شان می کشند! حجاب داشتن به مَعنای شرافت و انسانیت داشتن نیست و اصولن حجاب اجباری و زشت زنان مسلمان، با آزادگی و خردگرایی رابطه عَکس دارد؛ هَر چفدر یک زَن با حجاب تَر است، وی بیشتر به اسارتِ دین دَرآمده و توان کمتری بَرای بهره بردن از خرد و منطقش دارد.
نکته آخر اینکه حجاب به شدت اسلامیِ سرکار خانم اردکانی، کام گرفتن را بَرای آقای وزیر بسیار ساده تَر کرده است؛ چرا که وَقتی اشخاصِ دیگری واردِ آسانسور می شوند، آن بانویِ مسلمان حجابش را سِفت تر می گیرد و نقابِ پاکی و عفت به صورت می زند و فکر اینکه خانمِ رییس و آقای وزیر در حال عشق بازی بوده اند، به ذهن هیچ کسی خطور نمی کند.
در یک جمله می توان گفت که حجاب اسلامی خانم رییس تَنها نقابی است که هَرزگی را به بَندگی تبدیل می کند؛ هَر زمان که وی با آقای وَزیر تنهاست نقاب بَر افتاده و وی خودش می شود و کام دل می گیرد اما به محض ورود شخص ثالثی، چادر سیاه رنگی که به سَر دارد را مُحکم بغل گرفته و خود را پاک و مطهر و نجیب نشان می دهد! این یکی از مزایایِ حجاب اسلامی است که هَر زَن بی اخلاق و پست و دون مایه ای را قدیسی آسمانی نشان می دهد!