بسیار عجیب و شگفت انگیز است که چگونه مردم دو کشور، می توانند واکنش متفاوتی در برابر خشونت و قوانین غیرانسانی دولت اسلامی حاکم بر خود داشته باشند. مردم مصر برای اعتراض و جلوگیری از اعدام ۲۱ نفر تماشاچی استادیوم فوتبال به خیابان ها ریخته و اعتراض کردند و بیش از ۲۲ نفر کشته داده و بیش از ۲۰۰ نفر نیز مجروح شدهاند. ولی در ایران صدها نفر برای دیدن مراسم اعدام، به استادیوم فوتبال رفتند و با موبایل هایشان فیلم گرفتند!.
درگیری تماشاچیان فوتبال در مصر
دوم فوریه سال گذشته در استادیوم ورزشی شهر پورت سعید، واقع در شمال شرقی مصر در پایان مسابقه فوتبال میان تیمهای المصری و الاهلی درگیریهایی بین طرفداران دو تیم رخ داد که در جریان این درگیری ها دست کم ۷۴ تن از تماشاچینان کشته شدند.این درگیریها در بین هواداران این دو تیم دامنه گسترش بیشتری یافت و در طی چند روز تمامی کشور را فرا گرفت و تعدادی دیگری در این اغتشاشات کشته شدند. بر اساس گفته قاضی این پرونده، احکام ۵۲ متهم دیگر در ۹ مارس سال جاری اعلام خواهد شد.
پشت پرده اغتشاش در استادیوم شهر پورت سعید
مردم مصر شورای نظامی حاکم بر کشور را در زمان درگیری ها مقصر اصلی می دانند. شاهدان عینی چنین می گویند که نظامیان برای مهار درگیریها تلاشی نکرده اند، تا با آشفته نشاندادن اوضاع اجتماعی مصر و بزرگ نمایی هر گونه درگیری به ایجاد ناامنی بپردازند و تا تظاهر کنند. مصر نیاز به کنترل هر چه شدیدتر دارد تا در قدرت باقی بماند. به بیان دیگر این دقیقا روشی است که حکومت اسلامی در ایران به کار گرفته، یعنی از یک طرف اراذل و اوباش حکومتی را به جان مردم می اندازد و از طرف دیگر به دستگیری هرچه بیشتر جوانان با تهمت اراذل و اوباش بودن می پردازد. مراسم اعدام بر پا می کند. دزدی های میلیارد دلاری حکومتیان را نادیده می گیرد و به قطع دست افراد محروم جامعه که بدلیل فقر، تورم و نبود کار دست به دزدی زده اند، می پردازد!.
توهم خود بزرگ بینی آریایی
بدبختانه بسیار ی از هموطنانمان لحن و الفاظ بسیار بدی در مورد اعراب به کار می برند. جدا از فجایع حمله اعراب به ایران و شقاوت قوانین مذهب اسلام که نقش اصلی در جنایات حکومت اسلامی و در سراسر جهان دارد. همچنین خصومت و دشمنی مذهب شیعه و سنی با یکدیگر سبب شده که دو طرف نگاه بسیار ناشایستی به یکدیگر داشته باشند. حقیقت این است که انسان چه عرب، چه پارس، چه کرد و…، تنها یک انسان محسوب می شود و بر انسان دیگر برتری ندارد.
تنها برتری افراد به یکدیگر به سبب خدماتی است که به جامعه بشری روا می دارند، نه به دلیل نژادشان. اینکه شما در چه قسمت از دنیا متولد می شوید در دست شما نیست و برخلاف خود بزرگ بینی بسیار از هموطنانمان، مردم عرب سهم بسیار زیادی در مبارزات آزادی خواهانه و در مخالفت با قوانین بدوی اسلام داشته و دارند. به طور مثال؛ همین مقاوت و ایستادگی بی امان مردم مصر در مقابل حاکمان مسلمان که انقلاب مصر را به گروگان گرفته اند.
ایستادگی و مقاومت عربهای دیگر
مقاومت بی امان مردم لبنان در برابر گروه حزب الله و حمس و روبنده از صورت گرفتن دختر پادشاه عربستان و درخواست او برای صدور حکم رانندگی زنان و…، همه و همه عرب زبانان یا آزادی خواهانی از نژاد عرب هستند که در راه آزادی هموطنانشان و همه مسلمانان و دولتی سکولار تلاش می کنند. در این میان شرایط حقوق بشر و حتی آزادی های فردی در ایران بسیار بدتر و وخیم تر نسبت به آزادی های موجود در بیشتر کشورهای عربی است. بر اساس آن چه گفته شد، آیا زمان آن نرسیده که به جای افتخار به گذشته های دور به امروز بنیدیشیم و سعی در افتخار آفرینی برای عصر خود باشیم، و نه تنها غروری نژادپرستانه نسبت به رفتگانی که حتی افتخارات آنان با بی کفایتی ما به تاراج رفته است؟!
اجرای مراسم اعدام در زمین فوتبال
درست در زمانی که مردم ایران توجه کمی به مسابقات فوتبال نشان می دهند و حتی استادیوم های فوتبال خالی و بدون تماشاچی است. در بیست و هفتم دی در شهرستان سبزوار زمانی که مردی به اتهام تجاوز به عنف به دار کشیده شد!. ۱۵ عکس منتشر شده از این مراسم جمعیت مشتاق برای دیدن قتل یک انسان را از هر گروه سنی نشان داد!. بی شک حکومت اسلامی هر روز گامی به سمت تحجر و خشونت مذهبی و طالبانی شدن هر چه بیشتر بر میدارد، و تبدیل استادیوم فوتبال به قتلگاه، کپی برداری دیگری از دوران سیاه حکومت طلبان است.
سایت گل در گزارش انتقادی به این واقعه اسفناک چنین نوشته است: “زمین ورزش مکانی برای تعالی روح و جسم است، ورزشکاران تبلیغی مثبت برای زندگی سالم هستند و جامعه از ورزش منتفع میشود. اجرای حکم اعدام در ورزشگاه این سوال را به ذهن متبادر میکند که آیا این کار، آلوده کردن یک محیط سالم با خشونت نیست؟”
شگفت انگیز است که چگونه حاکمان ایران جنایات ضد بشری حکومت طالبان را تکرار می کنند، ولی هرگز به سرنوشت شوم آنان نمی اندیشند. ولی شگفت انگیزتر جمعیت عظیم مردمیست که حتی برای احقاق حقوق خود و اختلاس های میلیاردی یا بخشش های چند میلیون دلاری به حماس و سوریه به خیابان نمی ایند!. ولی برای تماشای تکان های بدن انسانی در حال جان دادن با چشمانی از حدقه بیرون زده به تماشا می نشینند!. به اینگونه مردم بی تفاوت چه می توان گفت؛ نادان، کم سواد، تردو و بزدل، خائن و یا ساده لوح؟.
چگونه روان بیماری می تواند از تماشای اعدام یک انسان لذت و یا احساس آرامش کند؟. صد افسوس در این صفوف “گروه ساقط مردم” کودکان و نوجوانانی که باید آینده سازان این مرز و بوم باشند دیده می شوند. این در حالیست که در آزادترین و دموکرات ترین کشورهای جهان زمانی که فیلمی حاوی صحنه های خشن باشد به پدر و مادر برای جلوگیری از مشاهده فیلم بوسیله کودکان تذکر داده میشود. همچنین بیشتر ساعات پخش چنین فیلم هایی پس از ساعت عرف اجتماعی خواب کودکان آن جامعه میباشد.
این ویدیو گزارشی است از به دارزدن یک انسان به دست هیولایی بنام اسلام و دکانداران اسلام. روش ناهنجاری که در سحرگاهان و بامداد در میدان های شهر اجراء می کنند، و صدها انسان نما حتی با کودکان و نوزادان خود در آن جا حضور می یابند، و دست و پا زدن انسانی را با خوشی و شادکامی نظاره می کنند. بی تردید اینگونه حرکات حیوانی از بربریت و بی فرهنگی ما است. من نگارنده پیش بینی می کنم که روزی نه در آینده ای چندان دور، مردم مصیبت دیده و ستم کشیده ایران از دست این رژیم، دارهایی در میدان ها و سراسر شهر به پا کنند و هرچه آخوند و آخوند زاده است به سزای جنایات و دزدی هایشان برسانند.
کلام آخر
جوامع اسلامی بزرگترین ترویج دهندگان خشونت در جهان هستند. قوانین غیرانسانی، شلاق، قتل، سنگسار، قصاص، دست و پا قطع کردن، سر بریدن و…که جزو قوانین آموزشی مذهبی و حتی به طور علنی اجرا میشود، بزرگترین صدمه روحی و روانی را به جوانان و کودکان در جامعه وارد میسازد. نمی توان از کودکان و جوانانی که این خشونت ها را به طور روزمره در کوچه و خیابان مشاهده می کنند، انتظار داشت که در آینده رفتاری منطقی و خردگرا داشته باشند. ترویج خشونت در جامعه، ابتدا دامنگیر حساس ترین و آسیب پذیر ترین قشر جامعه یعنی کودکان و زنان و سپس مردان خواهد شد. اما وحشتناک ترین و خشن ترین نوع خشونت، به مرور در مورد جلادان همین احکام به اجرا گذاشته خواهد شد.
این ویدیو گزارش گر شکنجه، تجاوز، و اعدام در سیاهچال های ایران است. آیا بارفتار ضد انسانی رژیم با ملت ایران، بازهم امکان دارد که یک ایرانی با وجدان و باشرف در مجلس آخوند از مسجد، تظاهرات، حسینه شرکت کند، و بدتر از همه در میدان های اعدام برای به دارآویختن انسانی که بیشتر بیگناه می باشند، شرکت نماید؟!.
هنگامی که توده خشمگین مردم بر پا خیزد، هیچ نیرویی یارای مقابله با آنان را نخواهد داشت. به طور مثال به یاد دارم که زمانی چند موتور گشت ارشاد در باغات اطراف تهران برای پسر و دختری مزاحمت ایجاد کردند و به تعقیب این پسر و دختر در ماشین پرداختند و در زمانی که ماشین آنها را محاصره کردند، پسر جوان مستقیم به طرف موتورها رفت و با شدت به موتورها زد و سپس از محل حادثه گریخت. معروف بود که پسر برای توجیه این تصادف عمدی دلیل آورده بود که؛ “من هرگز، هرگز اجازه نمی دهم، دست این جنایتکاران وحشی به دختر محبوب من برسد.”
ورزشگاه ها، و محل گردهمایی هنرمندان، همواره مکان هایی برای رقابت های سالم انسانی، آموزش جوانمردی و تلاش، ترویج و بیان عواطف والای انسانیست. تنها حکومت از هم گسیخته جلادنی جنون زده، می تواند در پارک هنرمندان سرزمینش و در ورزشگاه فوتبال، چوبه های دار بر پا کند، و آخرین پناهگاه تفریح سالم و پرورش روح مردمش را به خشونت و مرگ بیامیزد. عمیقترین تاسف بر مردم بی خردیست که به تماشای قتل حکومتی یک انسان رفته اند، زیرا اگر این افراد به تماشای جان دادن یک انسان نمی رفتند یا در اعتراض به قتل یک انسان اعتراض می کردند هرگز چنین مراسم غیر انسانی به صورت سنتی ننگین مذهبی در یک جامعه بوجود نمی آمد.