با پیشرفت علم که غیر ممکن، ممکن می شود آیا خدایی هست؟
تصور کنید در آینده نچندان دور با رشد دانش پزشکی و فن آوری و دیگر یافته های علمی بتوان چنین کاری را کرد:
نخست اینکه شما می توانید در آینده نه چندان دور، تمام حافظه و تجربیات روز خود را در یک رایانه شخصی به صورت روزانه ذخیره کنید. که هروقت اگر چیزی از یادتان رفت بتوانید از این رایانه که نقش حافظه جانبی شما را بازی می کند استفاده کنید. دوم اینکه نمونه دی.ان.ای D.N.A, یا هر کد ژن مورد نیاز برای شبیه سازی شما در یک بانک اطلاعاتی ذخیره شود.
این دو امکانات که شاید در سالها پیش خیلی دور از ذهن به نظر می رسید، در دیدگاه انسان امروزی چندان غریب و دور از ذهن نیست.
تکنولوژی غیر قابل تصور، در خدمت همگان
شاید در سالهای اولیه آمدن چنین فن آوری ها، مانند به بازار آمدن دیگر فن آوری ها، قیمت تمام شده برای محصول مورد نظر بسیار بالا باشد و تنها اندکی ثروتمند قادر به خرید آن باشند. اما تجربه تاریخی و اقتصادی ثابت کرده که این فن آوری ها پس از چندین سال (معمولا یک دوره ۱۰ تا ۱۵ ساله) به یک کالای قابل دسترس برای طبقه متوسط شده و پس از یک دوره ۱۰ تا ۱۵ سال دیگر قیمت تا حدی پایین می آید که خرید چنین محصولی همگانی می شود.
نتیجه ترکیب این دو فن آوری به یکدیگر
احتمالا نخستین نمونه از محصول جدید شرکتهای بیمه در مورد بیمه عمر. یعنی اینکه شما با پرداخت مبلغ بالایی خود را بیمه عمر می کنید و اگر اتفاقی برای شما افتاد مانند تصادف، مرگ ناگهانی یا بیماری مرگ زا، می توانند با مراجه به بیمارستان از شما یک نمونه شبیه سازی کنند.
البته پزشکان در صورت داشتن بیماری مرگ زا چون سرطان یا دیگر بیماری ها آن را از سلول های بنیادی شما پاک می کنند و نمونه سالم شما را شبیه سازی کرده و با کمک حافظه ذخیره شده از شما و انتقال آن به کولون شما، آن کولون دیگر تبدیل به خود واقعی شما می شود. دقیقن مثل شما می بیند، مانند شما حس می کند و فکر می کند و با کمک حافظه شما که اکنون به او منتقل شده، مانند شما تصمیم گیری و خاطره اندوزی می کند.
در این لحظه شما جسم خاکی خود را وداع گفته و در جسم جدید، کولون خود، به زندگی ادامه می دهید. حتی برای کسانی که پول بیشتری دارند و می خواهند همیشه در یک بازه سنی ویژه برای نمونه ۳۰ تا ۴۰ سالگیشان بمانند این امکان فراهم است و آنها می توانند هر۱۰ سال یک بار با پرداخت هزینه ها، جسم خود را به روز کنند.
نکته پایانی
با پیشرفت تکنولوژی و دانستنی های بشر، روز به روز اهمیت و رل خدای تصوری و خیالی کمتر می شود. روزگاری بود که بشر ناآگاه و بی دانش، همه اتفاقات و پدیده های طبیعی را از خدا می دانست و دست خدا را در همه کارها می دید. از رعد و برق و باران گرفته، تا زمین لرزه و آتش فشانی و همه بیماری ها و دیگر پدیده ها را از عملکرد و برنامه ریزی خدا، از لطف و مرحمت، و یا خشم و عصبانیت او می دانست. در حالی که دانش امروز همه را رد می کند و اینگونه پدیده ها را کنش های طبیعی می داند که هیچگونه ربطی به بودن و یا نبودن خدا ندارد.
بنابراین، به خوبی دیده می شود که با گسترش دانش و درک بیشتر انسانی، رفته رفته دست خدای خیالی و تصوری از کارها کوتاه گشته و به تدریج بازنشست می شود. تنها انسان های کم آگاه و بی مطالعه اند که از دانش روز بازمانده و بازهم ریسمان عقل و خرد خود را به خدای خیالی متصل می سازند.