ایران، در میان همسایگانی تنگ نظر
ایران، در گوشه ای از اروپا جای نگرفته تا با همسایگانی خوش نیت و یا دست کم بی نظر دمساز و یا در همکاری باشد. تفاوت های فرهنگی و تاریخی آنچنان میان ما و همسایگانمان زیاد است که همواره موجب تفرقه و حتی کارشکنی و دشمنی آنان است. کشورهای عربی دست کم به دو دلیل با ما دلخوش نیستند و در فرصت های مناسبی از کینه توزی و دشمنی نسبت به سرزمین و مردم ما کوتاهی نمی کنند: نخست آن که عرب ها ایران را به دنبال یورش تازیان ۱۴۰۰ سال پیش بدان، ارث پدری خود، حیاط خلوت ، و سرزمین غصب شده به وسیله ما می دانند. دیگر این که، عرب ها با داشتن رژیم های سنی مذهب، مذهب شیعه را انحرافی و ایرانیان را کافر می دانند.
اختلاف مذهب تنها به کشورهای عربی پایان نمی یابد. همسایگان دیگر مانند ترکیه، افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، تاجیکستان هم با بدبینی و کینه توزی مردم ایران را رانده شده از دین اسلام و در حقیقت کافر می دانند. همین اندیشه و روش فکری موجب گردید که در زمان فتحعلیشاه، مردم بخشی از سرزمین های از دست رفته ما چندان هم از جداشدن از ایران نگران و ناراحت نبودند. کشور ترکیه به مناسبت تنش و برخوردهای تاریخی در گذشته، به ویژه در دوران صفویه، ایران را همیشه به صورت رقیب و همسایه ناسازگار تلقی کرده است.
روابط ایران با همسایگان در دوران رژیم گذشته
در دوران رژیم گذشته به چند دلیل، تنش و کشمکشی میان ایران و همسایگانش نبود:
۱- رژیم گذشته با درایت و کاردانی رفتاری متعادل و سیاستمدارنه ای با دیگر کشورها، به ویژه همسایگان داشت. تا آن جا که جهانیان ایران را کشور صلح و دوستی، و مردم ایران را ملایم، مهربان، و با گذشت می دانستند. سیاست ایران در برابر دو قدرت بزرگ شرق و غرب، به طور موازنه و کدخدامنشی با دو گروه بود. بر خلاف این رژیم ضد انسانی که شعارش؛”نه شرقی، و نه غربی”، یعنی خط بطلان کشیدن بر روی همه است.
۲- ایران، نسبت به همه کشورهای خاورمیانه کشوری توانا و پر قدرت بود، در حالی که کشورهای همسایه ما به ویژه عرب ها، عمومن بسیار ناتوان، پراکنده و غیر پایدار بودند.
۳- کشورهای باختری به ویژه آمریکا و انگلیس در گذشته همراه و پشتیبان ایران بودند. ولی امروزه، بر اثر زهرپاشی و دشنام گویی رژیم ولایت فقیه، به این دو کشور و اسرائیل، این پشتیبانی همه اکنون به کشورهای عربی انتقال یافته است.
در میان کشورهای خاورمیانه، اسرائیل، ترکیه، و مصر می توانند روابط دوستانه خوب و پایداری با ایران داشته باشند. بدبختانه رژیم جهل و جنایت و ضد مردمی ولایت فقیه، این دوستی ها را به دشمنی و کینه توزی بدل ساخته است.
کشورهای عربی مدعی جزایر سه گانه
ضعف و کجروی سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی ایران در این سه دهه از یک سوی، پیشرفت سرسام آور کشورهای عربی کناره خلیج پارس، دشمن کردن عربستان، به دلیل های گوناگون از جمله تلاش برای کشتن سفیر آن کشور در عربستان، موجب گردیده که همگی دست در دست هم داده، و به سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ، و تنب کوچک چشم طمع دوخته اند. یکی از گفتگوهای سران عرب در نشست قطر در تاریخ ۷ فروردین ۹۲ در این زمینه بوده است.
نکته مهم دیگری که کشورهای عربی را در برابر ایران و دشمن ما قرار داده است، دخالت رژیم ایران در اوضاع سیاسی بحرین، یمن، و دیگر کشورهای عربی، تحریک و تشویق آنان به شورش، و همکاری و همراهی با بشار اسد در کشتار بیش از ۷۰ هزار مردم سوریه بوده است.
دیدگاه اوباما در باره جزایر سه گانه
گویا آقای اوباما اظهار نظر نموده که ایران باید مشکل جزایر سه گانه را به دادگاه لاهه ارائه دهد. این گفتاری ناپسند و نادیده گرفتن حق مردم ایران است. در حقیقت، آقای اوباما با این بیان آب به آسیاب عربها ریخته است.
باید به آقای اوباما گفت، آیا دولت انگلیس که با زور جزیره فالکند متعلق به آرژانتین را به تصرف در آورده، رژیم آمریکا به آرژانتین توصیه ای کرده است که برای رفع شر انگلیس به دادگاه لاهه مراجعه کنند؟. بنابراین، مالکیت ایران بر جزایر سه گانه در هیچ کجا و جای هیچگونه بحث و گفتگو و مسالحه ای نیست. آنهایی که می خواهند به زور بخشی از ایران را تصاحب کنند، با مقاومت و برخورد سرسختانه ۷۰ میلیون مردم ایران روبرو خواهند شد.
پیشنهادی به دولت ایران
رژیم ایران چبابچه کمترین دلبستگی به یک پارچگی ایران داشته باشد، به سرعت در این سه جزیره کارخانه های تولیدی گوناگون، کانون های گردشگری، با همه امکانات درست کرده، و گروهی کارگر، تکنیسین، کاردان، متخصص و مردم عادی را بدین سه جزیره کوچ داده، زندگی مرفه و راحتی برای آنان درست می کند، تا با افزایش جمعیت ایرانی آن، سه جزیره برای همیشه قابل دفاع باشند. آن چنان که انگلیس ها گروه زیادی را به عنوان های گوناگون به جزیره مالویناس Malvinas (فالکند )کوچ دادند. حال، در برابر گلایه و شکایت آرژانتین می گویند: “بیایید زیر نظر سازمان ملل متحد رأی گیری کنید که آیا ساکنین مالویناس (فالکلند) می خواهند تبعه انگلیس بمانند، و یا به آرژانتین بازگردند؟!”.
همین کلک و حقه بازی را انگلیسی ها در مورد جدا کردن بحرین از ایران به کار بردند. بدین ترتیب که بسیاری از اتباع خود را بدانجا کوچ داده، و در عرب های عقب مانده شستشوی مغزی ایجاد نمودند که اگر مستقل شوند، دولت انگلیس همیشه از آنان حمایت می کند. آنگاه ایران را در برابر عمل انجام شده قرار دادند.