– اعدام، قتلِ عَمد است:
اعدام به معنایِ ستاندن جان یک انسان است؛ آدمی هر چند خطاکار و گمراه و جنایتکار، شایسته کشته شدن به دست انسان های دیگر نیست. اگر فَردی قَتلی مرتکب شده و جان یک یا چند نفر را گرفته، شاید در نظر مردمان شایسته زنده ماندن نباشد ولی آنچه منطق و انسانیت حُکم می کند این است که وی خطاکار است و بایستی مجازات شود.
مجازاتِ اعدام برای افرادِ خاطی فقط در کشورهای عقب افتاده و اسلام زده به چشم می خورد و ممکن نیست که در یک کشورِ سکولار دموکرات و متمدن با سطح فرهنگی بالا و جامعه ای با سواد و مُدرن، قوه قضاییه دستور به اعدام و قتلِ انسانی را بدهد.
شوم بختانه ایرانِ ویرانِ اسلامی ما امروز بَعد از چین، مقامِ شَرم آور دومی را در زمینه اعدام انسان ها به خود اختصاص داده است؛ به راستی چه بر سر ما مَردم آمده که فرزندانِ این آب و خاک پُر گوهر که صاحب غنی ترین و کهن ترین فرهنگ و تمدن دنیا می باشند، امروزه نه تنها در برابر این قوانین ارتجاعی مذهبی نمی ایستند، بلکه خود نیز همراه روحانیون شده و با شنیدن خبرِ اعدام به وَجد می آیند؟
رئیس قوه قضاییه ایران زمین، آن روحانی بی سواد و بی هُنر و تَن پَرور، اعدام را یکی از ارزش های اصلی اسلام و تمامی مسلمانان جهان می خواند؛ از نظر او که یک مسلمان واقعی است و سال ها درسِ فقه اسلام خوانده و به روشنی از مردم عادی کوچه و بازار، بسیار بهتر و بیشتر اسلام را می فهمد و درک می کند، اعتراض به حُکمِ اعدام، تعرض و توهین به ذاتِ پاک اسلام است.
بی شک دیگر روحانیونِ دین فروش نیز با وی همسو بوده و دیدگاه ضد انسانی وی را نه تنها تأیید کرده، بلکه در راهِ گسترش اینگونه اندیشه های پلید و ترسناک از راهِ سخنرانی بر روی منبرهای شان، کوشش می کنند. به راستی چرا جان و شرافت انسان ها در دینِ اسلام، کمترین ارزش و جایگاهی ندارد؟ این در حالی است که به گفته یک مسلمان راستین، اعدام که به معنایِ کشتنِ یک انسان است، از جایگاه والایی برخوردار است.!
– ادیان الهی، حقوق انسان های زمینی را پایمال می کنند:
اگر نگاهی گذرا به تاریخ جنگ های دنیا بیاندازیم و دلایل کشتار میلیون ها میلون نَفر زن، مرد، کودک، جوان و پیر را بررسی کنیم، در خواهیم یافت که در طولِ تاریخ به نام و در راهِ هیچ کسی به اندازه نام و راهِ خدای موهومِ ادیان، انسان ها به خاک و خون کشیده نشده و از بین نرفته اند. قبرستان های سراسرِ دنیا پُر است از جسم های بی جانی که در راهِ خدای شان می جنگیده اند و فرجامی تلخ داشته اند.
به راستی این باورمندانِ متعصب برای اثباتِ برتری خدایِ خویش و حقانیت مسلک شان، دست به چه جنابت هایی که نزده اند؟ چه تَن های بیشماری که بی سر نشدند؟ چه کودکانِ بیشماری که سرپرستان خود را از دست ندادند و چه زنان و دخترانی که به چنگالِ مبلغین مذهبی گرفتار نشده و مورد آزار و اذیت آن انسان های برگزیده خداوند، قرار نگرفتند؟ و تمامی این جنایات با نامِ خدا شکل گرفته و دینداران از آن ها با افتخار به عنوان “کشتارهای مقدس” نام می برند.
چون نیک بنگریم در می یابیم که تمامی ادیانِ آسمانی در یک نقطه با هم مشترک اند و آن داشتنِ خدایی خشونت طلب، شهوت پرست و پول دوست است که همواره پیروانش را به کشتار دگر اندیشان، آزار و اذیت زنان و دختران و غارت و چپاول ضعیفان تشویق می نماید. چرا ادیان آسمانی و پیروان راستین شان اینگونه با انسانیت سرِ دشمنی دارند؟
حقوق ابتدایی انسان ها در کتاب های ادیان ابراهیمی پایمال شده و اصولن وجود انسان ارزش و حرمتی برای خدای قهار و لوسِ مذاهب ندارد؛ دین به خود اجازه دخالت در کوچکترین مسائل خصوصی زندگی یک فرد را داده و وی را از حق آزادی بیان، آزادی اندیشه و زیستن در دنیایی بنیان نهاده شده بر برابری جنسیت ها، نژاد ها، ملیت ها و… محروم می سازد. مذهب جز خشم و نفرت و حس کینه و انتقام جویی ارمغانی برای جوامع انسانی ندارد و برای حفظ ارزش های انسانی بایستی که به زباله دان تاریخ انداخته شود.
– همجنسگرایی بیماری و انحراف اخلاقی نیست:
بنا بر تحقیق های علمی مختلف که توسط محققان و دانشمندان صورت گرفته است همجنس گرایی نه بیماری است و نه یک اختلال و انحراف جنسی؛ همجنس گرایی تنها صورتی از دوست داشتن و عشق ورزیدن است که در آن دو همجنس نسبت به یکدیگر ابراز علاقه می کنند!
زیگموند فروید بر این باور بود که تمامی انسان ها دو جنسگرا هستند؛ یعنی هم به جنس موافق و هم به جنس مخالف شان علاقه مندند اما این تابو ها و قوانین جوامع هستند که انسان ها را از دو جنسگرایی منع کرده و سبب می شوند که بیشتر آدمیان نسبت به جنس مخالف شان بر انگیخته شده و به آنان ابراز علاقه کنند.
همجنسگرایی یک حق است که با آدمی زاده می شود و همچون حق آزادی، حق آزادی بیان و اندیشه، حق زندگی کردن و نفس کشیدن، در ضمیر هر انسانی وجود دارد و قابل ستاندن و پایمال کردن نیست؛ اطلاعات پزشکی و تحقیقات علمی موجود ثابت می کنند که حس تمایل داشتن به جنس موافق و یا مخالف همانند چگونگی دختر یا پسر بودن نوزاد، به وسیله ژن ها و کروموزوم ها شکل می گیرد و شخص همجنسگرا عملن گزینه علاقه داشتن به برقراری رابطه با جنس موافق خود را انتخاب نکرده بلکه می توان گفت این ژن را به ارث برده است.!
– دخالت در روابط خصوصی انسان ها، بسیار زشت و غیر اخلاقی است:
با توجه به این حقیقت ثابت شده که همجسنگرایی نه اختلال و انحراف اخلاقی و نه بیماری است، نخست نتیجه می گیریم که دشمنی تمامی ادیان آسمانی با دگر باشان، عملن از بی خردی و نا آگاهی نگارنده آن کتاب ها سرچشمه میگیرد که همجسنگرایی را نوعی نفرین و لعنت الهی می دانسته و بر این باور بوده که یک فرد همجنسگرا، توسط خدای موهومش مورد لعن قرار گرفته و آن بینوا موجود نفرت انگیزی است، حال آنکه فرد دگر باش کمترین نقشی در انتخاب شکل روابط جنسی اش نداشته است.! اگر همجنسگرایان را متفاوت از سایر انسان ها و پَست تر از دیگران پَنداریم، اولین بَندِ اعلامیه جهانی حقوق بشر که تأکید می کند تمامی انسان ها با هم بَرابرند را نقض کرده ایم!
نکته دومی که متوجه می شویم این است که تا کنون چه تعداد انسان بیگناه به جرم عاشقی و دلدادگی به همجنس های خود، توسط روحانیون، مردم دیندار و حکومت های خرد گریز و مذهبی کشته شده و مورد اذیت و آزار جسمی، جنسی و روانی قرار گرفته اند؛ به راستی همجنسگرایان یکی از بی دفاع ترین قشر مردم در طی سال ها و هزاره های گذشته بوده اند و همواره به آنان به لطف و برکت وجود ادیان ابراهیمی و خدای خونخوار شان، ظلم شده است.
نکته سوم و پایانی این است که چون نیک بنگریم دخالت و سرکشی در امور خصوصی زندگی مردمان عملی بسیار زشت و وقیح و غیر انسانی است؛ روابط شخصی یک فرد فقط و تنها فقط! به خود فرد ارتباط دارد و هرگونه سرکشی و دخالت و نظارت داشتن بر زندگی خصوصی دیگران، نقض آشکار ماده هشتم اعلامیه جهانی حقوق بشر است که می گوید هر کسی حق دارد تا یک زندگی خصوصی و خانوادگی به دور از نظارت و کنترل و دخالت دیگران داشته باشد و همگان باید بدین حق، احترام بگذارند.
– خاتمی؛ آخوندی عقب مانده، بی سواد و تَرسناک:
از پَستی و وقاحت این روحانی بی خرد بارها گفته و نوشته ایم؛ حکایتِ بی شرفی، بی اخلاقی و خیانت کاری او تبدیل به ضرب المثل شده و نامش در دروغگویی و ستمگری شهره آفاق گشته است.! این آخوند متحجر، دُگم و عقب افتاده همچون سایر روحانیون کمترین ارزش و احترامی برای حقوق بشر و حرمت و کرامت انسان ها قائل نیست.
خاتمی نیز همچون دیگر جنایتکارانِ دیندار و همانند سایر همفکرانش دوایِ دردِ همجنسگرایی را اعدام دگرباشانِ بینوا می داند و بر این باور است که دلدادگی و علاقه دو انسان همجنس به یکدیگر، هیچگاه عشق و محبت نیست بلکه هرزگی و انحراف جنسی و اخلاقی است.!
این روباه مکار که هزاران سال از دانش روز دنیا عقب است و تمامی سوادش در روخوانی قرآن و تفسیر نهج البلاغه ختم می شود، معتقد است که همجنسگرایی جرم است و یک فرد دگرباش مجرم و بایستی که با ایشان به طور قانونی برخورد و با اعدام شان نسل شان را منقرض نمود! تا کی باید شاهد جنایت این دیندارانِ انسان ستیز بود و دَم بر نیاورد؟!
در این ویدیو خاتمی به صراحت اعلام می کند که با اعدام همجنسگرایان موافق است و این عمل ضد انسانی را مجازات عادلانه برای منحرفین می خواند!
بُن مایه ها:
– همجسنگرایی و حقوق همجنسگرایان / نیلوفر بیضایی
– Amnesty International : about LGBT human rights