شورای ملی، یا خودکامگی و جاه طلبی؟
شاهزاده رضا پهلوی و عمال او، با یک شعبده بازی و مردم فریبی، شماری از یال و کوپال های خود را به گرد هم آورده تا شورایی ساختگی، آنهم بیرون از کشورو بدون آگاهی و دور از دسترس گروه زیادی از دل سوختگان، اندیشمندان، و تجربه داران میهنمان در پاریس برگزار نمایند. شورایی که نه محتوای شورایی دارد، و نه رنگ و حال ملی و نشانه ای از فرهنگ کشورمان. بی تردید، این خیمه شب بازی را می توان با انتخابات ساختگی دوران رژیم گذشته و یا رژیم کنونی یکسان و همسو دانست. در سال گذشته نیز دورادور شاهد آن بودیم که این شاهپرک ها، بدون آگاهی و اطلاع گروههای دیگر، در کشوری به دور هم جمع شدند و حتی بدون در نظر گرفتن دیدگاههای حاضرین در آن نشست، اساسنامه ای را به تصویب رساندند.
شرایطی که شورای ملی باید داشته باشد
چنانچه قرار بود شورای ملی به وجود آید، شرایط زیر می بایست در آن رعایت شود:
۱- شورایی که در خارج کشور به وجود می آید نمی تواند به عنوان “ملی” نام برده شود. زیرا برگیرنده نمایندگان واقعی مردم درون کشور نیست. پس چنین شورایی باید به عنوان “شورای ایرانیان برون مرزی” نام برده شود.
۲- افرادی که می توانند در شورا سهم داشته باشند، از خرد و کلان، بیشتر در ایران، و اندکی در کشورهای گوناگون جهان پراکنده اند. بنابراین، برای برگزاری “شورای برون مرزی”، در هر منطقه از جهان، مانند خاورمیانه، خاوردور، اروپا، آمریکا، استرالیا، آفریقا، کانادا، زلاند نو باید دفتر هایی بنام شورای محلی بوجود آمده، تا نمایندگانی از میان درخواست کنندگان برگزیده شوند و بتوانند به محل برگزاری شورای مرکزی مسافرت، و در آن شرکت نمایند. بنابراین، روش مرموزانه گزینش افراد، آنهم با استاندارد نادرست و به وسیله افراد ناشناخته و غیر قابل اطمینان، کمترین جنبه “شورایی و ملی” نخواهد داشت. بلکه این یک خیمه شب بازی دیگر است.
۳- خواستن گذرنامه و یا گواهینامه رانندگی، کار درستی نیست، زیرا افرادی ممکن است به حالت پناهنده و یا شرایط ویژه ای به سر برند که نتوانند چنین مدارکی را ارائه دهند. هدف باید ایرانی بودن باشد، نه سن و سال، نه فعالیت دروغین و تبلیغاتی و خود را در چند تلویزیون نشان دادن، و مانند آن. این فرصت باید به همه ایرانیان داده می شد که انجام نگردید.
۴- اگر قرار است شورایی آن هم به عنوان “شورای ایرانیان برون مرزی” تشکیل شود، باید علاوه بر داوطلب بودن، از گروهها و تشکیلاتی که فعالیت سیاسی و فرهنگی در هرزمینه ای دارند، دعوت به شرکت و همکاری نمود. نه آن که شاهپرگ هایی با تبلیغات چپ و راست خود، مجلس و نشستی فرمایشی به بهانه آزادی و دموکراسی ایران، و در حققیت بازگشت به دوران دیکتاتوری گذشته برگزار کنند و در پشت درهای بسته تصمیم گیری نمایند.
برای آن که خوانندگان گرانمایه به ماهیت بیشتر افراد این شورای قلابی ضد ملی پی ببرند، دراین جا ناچار است اندکی به کنکاش و ریشه یابی علت برپایی این به اصطلاح شورا بپردازد:
بازگشت به دیکتاتوری
پس از تلاش بیکران و جانبازی های زنان و مردان برومند کشورمان و رسیدن به آزادی مشروطیت دیری نپایید که خودکامگان و زورگویانی چند چون محمد علی شاه قاجار گرفته تا شاهان پهلوی و با همکاری آخوندهای ضد ایرانی و تازی پرست به میدان آمدند، دموکراسی نیمه بند ایران را لگدکوب نمودند و مبارزان و چالشگران را به بند کشیده، ویا از میان بردند. دیکتاتوری گذشته موجب گردید که ایرانیان به روی سیاست خط بکشند و هرگونه اندیشیدن و عملکرد سیاسی را تنها به شاهنشاه آریامهر واگذار کنند. از سوی دیگر، رها کردن افسار آخوندهای سرکش، بدانان فرصت و قدرت داد که در خلاء سیاسی سال ۵۷ انقلاب مردمی را به انحصار خود در آورند.
این ویدیو بیانگر آنست که شورای ملی، یعنی شاهزاده پهلوی و همراهانش که هیچ ارتباطی به مردم ایران و شورا بودن ندارد. در یکی از نوشته های این ویدیو به چشم می خورد که شاهزاده مدعی است؛”همه عمرش را در راه آزادی ایران صرف کرده است”. این بابا، گویا در رؤیا به سر می برد. نشستن بر پر و بال قو، با ثروت بادآورده در میان چاپلوسان و بله قربان گویان را صرف خدمت برای ایران می داند. گویا در تظاهرات دستگیر، شکنجه و بدو بی احترامی شده و یا خانه اش شبانه مورد غارت و تجاوز وزارت ارشاد قرار گرفته است. اگر این فرد با این دبدبه و کبکبه روزی در ایران به قدرت برسد، چه حرف هایی نخواهد زد؟!.
رفتار ناهنجار طرفداران رژیم سلطنتی-
تجربیات تلخ گذشته، چون بی تفاوتی مردم از بیرون راندن رضاشاه از کشور گرفته تا فروپاشی رژیم شاهنشاهی، سرگردانی شاه، و مرگ وی در غربت، و خود کشی فرزندان ناکام او، هیچکدام نتوانست درسی به بازماندگان رژیم گذشته به ویژه شخص شهبانو فرح، و شاهزاده رضاپهلوی بدهد. درسی که می توانست برداشت و روش اندیشیدن و رفتار آنان و به دنبال آن طرفدارانشان را در راستای نزدیک شدن و همراهی با ملت ایران را به کلی دگرگون سازد.
خانم شهبانو فرح پهلوی که خود در فروپاشی کشور در گذشته سهم به سزایی داشته است، همراه و هم کلام با فرزند خود، هر گز از کجروی ها، و خودکامگی شاه و دیکتاتوری گذشته سخنی نگفتند، و برعکس بر همه اعمال نادرست و اشتباهات گذشته صحه گذاشتند. برای آگاهی بیشتر، نگارنده توجه شماها را به خواندن مقاله آقای محمد علی مهرآسا در نشریه اخبار روز به تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۹۱، جلب می کند.
مقاله گذشته در تأیید شورا و پیشنهاد نکاتی مهم
در گذشته نیز ما با دیدن منشور اولیه این شورا، با خوشبینی آغاز آن را گرامی داشتیم و شرایطی را طی مقاله ای پیشنهاد نمودیم که چنانچه به اجراء در می آمد، بی تردید شورا نیز بر ادعای شورایی و ملی بودن خود پابرجا و شناخته شده بود، و از حمایت و پشتیبانی بسیاری از هم میهنان برخوردار می گردید.
در این ویدیو آقای بهرام مشیری شورای ملی را نماینده مردم ایران و گروههای سیاسی نمی داند. پس از پخش این ویدیو در سال گذشته گروه ما چندان با گفتار آن همراه و موافق نبود. چنانکه، ما طی چند مقاله در ابتدا از این گردهم آیی و به اصطلاح شورا حمایت و پشتیبانی کردیم. ولی هم اکنون به ما ثابت شده که گفتار پیشین آقای مشیری درست بوده، و اینان فرصت طلبانی بیش نیستند.
رفتار مردمی که نشد
بازماندگان رژیم گذشته با رفتار و جبهه گیری هایی که از خود نشان داده اند، و به ویژه با برگزاری این نشست فانتزی و فرمایشی به عنوان نادرست ” شورای ملی” روز به روز فاصله خود را با مردم بیشتر می کنند. گویا سر خود را به زیر برف فرو برده، و یارای دیدن محیط دور و بر خود را ندارند. آنچنان که همه دیکتاتورها، اطلاعات غلط و نادرست را از چاپلوسان و متملقان اطراف خود می گیرند و هرگز به حقیقت نخواهند رسید. روضه خوان مشهدی نیز تحت گفتار مزدوران دورادور خود به این توهم رسیده که محبوب و مورد خواست بیشترین مردم ایران است.
از این روی، شاهزاده به جای آن که پول ها و ثروت بادآورده، خود را صرف مجالس تشریفاتی و خودمانی و یا به کارگرفتن شماری فرصت طلب چاپلوس، و یا کمک به تلویزیون های فرمایشی پردازد که از بام تا شام به مدح و ثنای آنان است، می بایست با برگزاری نشست های همگانی، به مشکلات ایرانیان برون مرزی گوش فرا داده،د و به انتقاد و گوشزدهای آنان توجه کند. زیرا چنین روش مردمی موجب می گردید که ملت ایران، دیکتاتوری گذشته و ۲۵ سال دوران سیاه خودکامگی و دیکتاتوری شاه را از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷، فراموش نموده به گرد آنان آیند.
رفتار غیر مردمی طرفداران رژیم گذشته
طرفداران رژیم گذشته با دیگر مردم ایران، چندان جوشش و برخورد مناسبی ندارند. آنان همانند پیش از انقلاب خود را برتر و بالاتر، و تافته جدابافته می دانند و با مردم کوچه و بازار ایران، مانند آب و روغن جدا از هم می مانند. در تظاهرات بیرون از کشور که به سختی شمار گرد هم آیی آنان با همه ترفندها به دو هزار نفر نمی رسد، خود را در پوشش و رفتاری دور از دیگر ایرانیان، و به طور گسسته و فرار از جامعه ایرانی نشان می دهند. در نشست و گردهمایی نیز سوای خودشان و چاپلوسان اطرافشان، شمار کمی از گروه و افرادی دیگر دیده می شوند. شاهزاده در سخنرانی های گوانگون خود مانند مجله فوکوس آلمان، و یا رفتار نادرست در نشست های قبلی در این شورا، فاصله زیاد و روی راست نبودن خود با مردم ایران را نشان داده است.
با آن که مسعود رجوی یک چهره شناخته شده ضد ملی و ضد مردمی دارد، ولی می تواند به راحتی تا چند هزار از خودباختگان و طرفدارانی را به دور خود جمع کند. در سرتاسر ایران نیز با آن که گروه ما با مردم کوچه و بازار با مردم تماس دارند، وخود نگارنده نیز بارها با جوانان و افرادگوناگون به گفتگو نشستم، و بررسی های گوناگون نشان می دهد که شاهزاده را فرد مناسب و فعالی برای سیاست ایران نمی دانند و هرگز خواهان بازگشت به دوران شاهانه و کبکبه و دبدبه آریامهرینیستند.
این آقا که نشان می دهد از کهنه کاران رژیم شاهنشاهی است و حتی نام شورا را رستاخیز نامیده که یادآور خاطره ایشان از حزب کذایی رستاخیز می باشد، در این ویدیو به خوبی نشان می دهد که شورای ملی در حقیقت بازگشت به دوران دیکتاتوری شاهنشاهی است. این فرد با گستاخی هرکس راکه مخالف گروه آنان باشد، ضد ملی و از رژیم اسلامی می داند. همان گونه که شاه گفت مخالفین گذرنامه خود را بگیرند و از کشور بیرون روند و خامنه ای در سخرانی روز عید گفت هرکس در انتخابات شرکت نکند مخالف رژیم و ضد ملی است. نکته دیگر این که این خردباخته می گوید طبق آمار گرفته شده از همه ایران، ۸۵٪ مردم خواهان بازگشت رژیم شاهنشاهی اند (نه مشروطیت). این ادعای گستاخانه سرتاپا دروغ است . ادعایی که همه دیکتاتورها مانند صدام، قذافی، شاه داشتند و خامنه ای هم همان ادعا رادارد در حالی که به جرأت می توان گفت طرفدار نظام مشروطیت (نه شاهنشاهی) از ۱۵٪ تجاوز نمی کند.
نامه نگارنده به شاهزاده و شورای به اصطلاح ملی
نگارنده برای اتمام حجت، با تجربه طولانی خود و آشنا بودن به چم و خم دوران گذشته و حال تاریخ ایران، تاکنون به عنوان اتما م حجت و اینکه شاید در قضاوت خود دچار اشتباه شده باشم، دو نامه به دربار شاهزاده، و دو درخواست شرکت در شورایی که هم اکنون نشان داد رنگ ملی و شورایی ندارد، فرستادم تا چنانچه واقعن یک گردهم آیی مردمی باشد، گروه دلبند و تلاشگر ما نیز در تلاش برای بدست آوردن آزادی و دموکراسی در کشورمان، و سربلندی مردم در بند آن، اندکی سهم و رل فعالی داشته باشد.
ولی از آن جا که پیش بینی می شد،، به بسیاری از دل سوختگان و تلاشگران فرهنگ و سیاست ایران، از جمله به گروه ما توجهی نگردید. و با اعلام لیستی از پیش ساخته شده که بسیاری از آنان از وابستگان رژیم گذشته اند، با یک دیکتاتوری، نشان دادند که مانند مجلس دوران شاه اکثریت نمایندگان را از مریدان و علاقمندان شخص شاهزاده، و ستایشگران رژیم دیکتاتوری گذشته برگزیده اند.
جداشدن گروههای پیوسته از شورای شاهانه
شماری از گروهها که با خوشبینی و برای همبستگی و نجات ایران، به این شورا پیوسته بودند پس از آنکه دریافتند بازیچه بازماندگان رژیم پیشین قرار گرفته و از حسن اعتماد آنان بهره برداری شده و زیر سلطه شاهزاده و یال و کوپال او قرار گرفته اند، پیش از هرگونه بدنامی بعدی جدایی خود را از آن را به شرح زیر اعلام نمودند:
“…. شوربختانه با وجود بردباری و تلاش های فراوان در طی ماه ها و به ویژه هفته های اخیر جهت رفع اشکالات ساختاری و اساسی در پروسه های غیر شفاف و روند غیر دمکراتیک حاکم بر کمیته موقت هماهنگی، همچنان معضلات و ابهامات جدی وغیرقابل حل باقی مانده است که مایه نگرانی بسیار برای تشکیل یک بدیل راستین، دموکراتیک، شفاف و فراگیر می باشد.
از این رو در راستای حس مسئولیت ملی، ناچاریم از این روند غیر شفاف، غیر دموکراتیک و ابهام برانگیز دوری جسته و به مشارکت در جلسات آن کمیته پایان دهیم.”
وابستگی گروه فضول محله با شورای به اصطلاح ملی
فضول محله که با همکاری عده ای از دل سوختگان و علاقمندان به آزادی و دموکراسی ایران و سربلندی مردم آن گام بر می دارد، بدین وسیله نداشتن هرگونه وابستگی خود را به این مجمع شاهنشاهی که به غلط نام شورای ملی ایران را برخود نهاده است، به آگاهی خوانندگان خود می رساند. بدیهی است به عنوان یک رسانه فرهنگی- سیاسی عملکرد این سازمان غیر مردمی را زیر ذره بین گذاشته و در آینده به داوری خواهد نشست.