دوستِ مَذهبی اَم؛ هَر خداناباوری، پوچ گرا نیست! ۹

بارها پیش آمده که شخصی، نگارنده را به دلیل خداناباوری متهم به پوچ گرایی نموده و پیش بینی کرده که وی به دلیل باور نداشتن به ماورا الطبیعه و بی ایمانی به ذات پاک مقدس خداوند، روزی خود را از سر نا امیدی و بی هدفی خواهد کُشت و به زندگی دردناکِ پوچِ بدون خدایش پایان خواهد داد!

این مسئله که بارها و بارها برای نگارنده و هم فکرانش پیش آمده سبب شد تا مقاله امروز نگاشته و مرزهای میان آتئیسم و نهیلیسم کشیده و پاسخی به تمامی آن اتهامات واهی داده شود تا دوستانِ مذهبی بدانند که زندگی یک خداناباور، بر چه اصولی بَنا شده و پرنسیپ های اخلاقی وی چیستند؟

فرتور چهار سوار خداناباوری؛ ریچارد داوکینز، سام هاریس، دنیل دنِت و زنده یاد کریستوفر هیچنز را نشان می دهد.

فرتور چهار سوار خداناباوری؛ ریچارد داوکینز، سام هاریس، دنیل دنِت و زنده یاد کریستوفر هیچنز را نشان می دهد.

البته که نُقاطِ مشترکی میان پوچ گرایان و خداناباوران وجود دارد که برای مثال می توان به عدم اعتقاد هر دو دسته به روح، دنیایِ پس از مرگ و همچنین وجود خدایان و یا باور هر دو گروه به علم و دانش به عنوان تنها حقیقت موجود اشاره کرد، اما آیا این بدان معناست که پوچ گرایان و خداناباوران از یک دسته و قُماشند؟ قطعن خیر!

اشتباهِ نُخستی که در این مقایسه صورت گرفته، قرار دادن پوچ گرایی که یک مکتب فلسفی – سیاسی می باشد در کنار خداناباوری که یک بُنیاد خردگرایی و غیر مذهبی شمارده می شود، در کنار یکدیگر است؛ مقایسه این دو قیاسِ مع الفارق است چرا که از نظر منطقی این دو دیدگاه، در یک اقلیم قرار ندارند.

مقایسه پوچ گرایان و خداناباوران همچون مقایسه میان لیبرال دموکراسی و تیم ملی فوتبال انگلستان است چرا که این دو مکتب، در یک جایگاه و یک زمینه مساوی قرار ندارند؛ از طرفی پوچ گرایان بر این باورند که وجودشان در دُنیا هیچ اهمیتی ندارد و هیچ ارزشی در زندگی کردن وجود ندارد و آنان کمترین علاقه و امیدی به زنده ماندن ندارند.

اما خداناباوران، هر روز با امید و عشق به اینکه پیش از مرگ شان کره زمین را به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل کرده و آن را پیشکش به نَسل های آینده کنند، از خواب بر می خیزند؛ خداناباوران زندگی و زنده بودن را جشن گرفته و سپاسگزار این شانسی هستند که در اختیارشان قرار گرفته و سخت تلاش می کنند تا نوید امید به آینده ای بهتر را به گوش همگان برسانند.

خداناباوری؛ گویا برای تمامی این احمق ها خوب بوده!  پ.ن: تمامی افراد در فرتور از مشاهیر نامی تاریخ جهان هستند.

خداناباوری؛ گویا برای تمامی این احمق ها خوب بوده!
پ.ن: تمامی افراد در فرتور از مشاهیر نامی تاریخ جهان هستند.

این در حالی است که مسیحیان، مسلمانان، یهودیان و دیگر مذهبیون در مکان های مقدس شان مشغول پرستش مرگ و آه و ناله اند و برای بهتر شدن زندگانی های شان، تنها و تنها دُعا کرده و منتظر معجزه اند؛ حال با یک مقایسه ساده در می یابید که خداناباوران بیشتر برای زندگی ارزش قائلند و یا مذهبیون؟

بی تردید خداناباورانِ پوچ گرا نیز وجود دارند، همانطور که مذهبیونِ پوچ گرا نیز وجود دارند؛ این دسته از انسان ها کسانی هستند که از پَستی و پَلَشتی جامعه به درد آمده اند و نداشتن کمترین امید به بهبود وضع زندگی شان و بهتر شدن شرایط اجتماعی شان، ایشان را بدین باور رسانده که به قول زنده یاد صادق هدایت: “مرگ همچون مادری مهربان است که پس از یک روز طوفانی، فرزندش را در آغوش گرفته و نوازش می کند…”

اما بی تردید هَر خداناباوری، پوچ گرا نیست و در جامعه پویایِ خداناباوران عشق و امید به زندگی و تلاش برایِ ساختن دُنیایی بهتر و زیباتر و امن تر برای همگان، موج می زند؛ با یک نگاه به پژوهش های موفقیت آمیز علمی و اختراعات و اکتشافاتِ علمی در سال های گذشته می توان دریافت که این جامعه خداناباوران و ندانم گرایان بوده که بارِ پیشرفتِ محدوده دانش انسانی را به دوش کشیده و برچسب پوچ گرا زدن به آنان، عین حماقت است.

چرا که اگر این جامعه خردورزِ و کوششگر پوچ گرا بود، هیچگاه برای ساختن دنیایی بهتر و پیشرفت علم و دانش اینقدر از خود گذشتگی و تلاش نشان نمی داد بلکه همچون مذهبیون، گوشه ای می نشست، کتابی بر دست می گرفت، دُعا می کرد و منتظر معجزه می بود؛ به گمان نگارنده، پوچ گرایان واقعی مذهبیون هستند و نه جامعه خداناباورانی که اینقدر برای انسان ها سودمند بوده، هستند و خواهند بود.

فرتور نهیلیسم را به سخره می گیرد و می گوید: باور داشتن به هیچ چیز (پوچ گرایی) می تواند طاقت فرسا باشد!

فرتور نهیلیسم را به سخره می گیرد و می گوید: باور داشتن به هیچ چیز (پوچ گرایی) می تواند طاقت فرسا باشد!

چهارچوب فکری یک خداناباور بر محور اعلامیه جهانی حقوق بشر شکل گرفته و اصول اخلاقی زندگی وی نه از کتاب های مقدس چندین هزار ساله و نه از دستوراتِ خدایانِ پیر در آسمان ها لَم داده، بلکه از همدلی و انسانیت سرچشمه می گیرد و او به درجه از درک و کمال رسیده که می داند برای خوب بودن، نیازی به دین و خدا ندارد؛ او خوب نیست تا در دنیایی واهی پاداش بگیرد و از ترس مجازات خداوند نیکی نمی کند، او خوب است برای اینکه خوبی زیباست و وی سزاوار آرامش است!

حال با توجه به آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که خداناباوری و پوچ گرایی با هم رابطه ای مستقیم ندارند؛ این بدان معناست که هر شخصِ خداناباوری، لزومن پوچ گرا نیست، دیگر اینکه خداناباوران لبریز از شوق و امید و عشق به زندگی و آینده اند و فرصت زندگی را یک شانسِ لایق ستایش می دانند و می کوشند تا دنیایی بهتر و زیباتری بسازند!

از طرفی مذهبیون که خداناباوران را متهم به داشتن زندگی های بی ارزش کرده و آنان را پوچ گرا می خوانند، بهتر است اعمال خود را زیر ذره بین گذاشته و از خود بپرسند که زانو زدن و دعا کردن برای معجزه پوچ گرایی است و یا از جان گذشتگی و تلاش بی وقفه برای پیشرفت علم بشر و خدمت به جامعه انسانی؟

  • mardi aziran

    آقای سهراب ارژنگ،
    پیشنهاد می‌کنم شما فقط در مورد مسائل مذهبی‌ روشنگری بفرمائید و وارد سیاست نشوید. پندار سیاسی شما مغرضانه است و گویی کینه شخصی‌ دارید.

    • دوست محترم، با درود، ممکن است دیدگاههای ما مورد پسند شما نباشد، ولی ما با استناد به مدارک و حقایق موجود گفتگو می کنیم. در مسائل سیاسی ایران هم کاملن با تجربه و دارای مطالعه چندین دهه هستیم. شما اگر پارگراف و عبارتی را غلط و نادرست یافتید، با دلیل و منطق به ما نشان دهید که ما اشتباه کرده ایم. اگر چنین شد ما از مردم پوزش خواهیم خواست. این درست مانند آنست که شما یک واژه ای را از فردی ادیب پرسش کنید و او بگوید نمی دانم و شما بگویید این فرد بیسواد است و از ادبیات فارسی چیزی نمی داند. سهراب ارژنگ

    • دوست محترم بادرود، ممکن است دیدگاههای ما مورد پسند شما نباشد ولی این دلیل نمی شود کن نادرست بوده و ما بیسوادیم. ما بیش از چند دهه است که اوضاع سیاسی و فرهنگی ایران را مطالعه و بررسی می کنیم و با استناد به مدارک لازم مقاله های خود را می نویسیم. اگرشما در پارگرافی و یا بخشی از مقاله ها آن را نادرست یافتید، باید با دلیل و مدرک به ما نشان دهید که اشتباه کرده ایم وگرنه این کلی گویی است. مانند ان که شما واژه ای از معلم ادبیات بپرسید و او نداند ، آنگاه قضاوت کنید که او بیسواد است. سهراب ارژنگ

  • Cyrus

    در تصویر بالا انیشتین بعنوان یک خداناباور نام برده شده
    در حالیکه برخی عکس این رو گفته اند
    لطفا منبع اصلی خارجی که اعتبار صحیح و بالایی داشته باشه معرفی بفرمایید
    بنظر من مخالفت تا آخر او به درست نبودن احتمال در مکانیک کوانتم از قبول درونی آنزمان او
    به خدا نشات می گیره
    ممنون و منتظر لینک/ مرجع ها

  • Atheist Boy

    این جمله واقعن زیبا و برازنده هر مغز خردورز و به خصوص بیخدا هست

    خداناباوران، هر روز با امید و عشق به اینکه پیش از مرگ شان کره زمین را به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل کرده و آن را پیشکش به نَسل های آینده کنند، از خواب بر می خیزند؛

    • WhatUGetIsNotWhatUsee

      چرا و با چه انگیزه ای؟؟؟؟

  • Atheist Guy

    خداناباوران زندگی و زنده بودن را جشن گرفته و سپاسگزار این شانسی هستند که در اختیارشان قرار گرفته و سخت تلاش می کنند تا نوید امید به آینده ای بهتر را به گوش همگان برسانند.
    dorood,
    man ba jomleh sepaas gozar boodane in shaans ke dar ekhtiareshaan gharar gerefteh shodeh, movafegh nistam. in shekle bayan barmigardeh be bavar be vojoodi ke dahandeh shaans ast. be nazare man in jomleh kolan atheist ro zire soal mibareh!

  • مرتضی

    برای من یک سوال بزرگ در مورد خداناباورهایی مثل شما که ادعا می کند علاقه مند به بهتر کردن کره زمین برای نسل های بعدی هستید وجود داره. چرا؟ چه چیزی باعث میشه از این موضوع لذت ببرید و از مثلا کشتن یک انسان لذت نبرید؟ خواهش میکنم پیش داوری نکنید و اگر جواب مناسبی دارید به ایمیلم بفرستید.

  • مرتضی

    من نظر خداناباورها رو راجع به خلقت و نحوه تشکیل اجتماع و … می دونم. بنظرم کاملا عقلانی میاد و واقعا نمی تونم ردش کنم. شاید تنها خرده ای که بگیرم این باشه که شاید و فقط شاید با پیشرفت علم بشه از پنجره ی بازتری به خلقت نگاه کرد. اما در حال حاضر، با نحوه جدید معنادهی به موضوع “خوب و بد” من بشخصه نمی تونم بفهم کسی ادعا کنه خداناباوره و همزمان مدعی باشه که نفع جمعی رو به نفع شخصی ارجحیت میده. اصلا این موضوع دروغ و نوعی دین داری در پوشش برچسب خداناباوری بنظر میرسه. بعنوان یک خداناباور فرد باید نفع جمعی رو فقط تا جایی که با نفع شخصی تضاد نداره، بپذیره و اگر غیر از این باشه به هیچ وجه (نظر شخصی) منطقی نیست.