– حقِ انتخاب در یک حکومت توتالیتر وجود ندارد:
درباره بی پایه و اساس بودنِ اصلِ انتخابات در یک رژیم دیکتاتوری که توسط یک فرد و یک نهادِ مذهبی اداره می شود و مضحک بودنِ برگزاری چنین مراسمی که در نهایت، با رأی و نظر مستقیم رَهبری نتیجه اش مشخص می شود، پیشتر در مقاله ای نگاشتم که:
“به راستی تا کنون با خود اندیشیده اید که در کشوری همچون ایران، که توسط یک فَرد خودکامه به نام سید علی خامنه ای یا هَمان “ولی فقیه” اداره می شود و تمامی قُوای مختلف مملکت و همه دارایی هایش در اختیار کامل وی قرار دارد، اصولن رییس جمهور چه نقشی می تواند داشته باشد؟
رییس جمهوری که جملگی برنامه هایش باید از فیلتر رَهبری عبور کند و خود نیز برای انجام هَر موضوع کوچک و بزرگی نیاز به مُهر تأیید رهبری دارد، رییس دولتی که اجازه ندارد تا بی اذن ولی فقیه لبانش را از هم گشاده و دهان به سخن باز کند، رییس جمهوری که کمترین اختیاری از خود نداشته و رسمن برده مقام ولایت فقیه است، چه سودی برای مردمانش دارد و آیا کمترین نیازی به حضور وی در جامعه دیده می شود؟
زمانی که کشوری به طور کامل در چنگال یک نَفر و یا یک گروه خاص اسیر شده و دیکتاتوری بر آن مملکت حاکم است، هیچگاه، هیچگونه انتخابات آزاد و عادلانه ای در آن رُخ نخواهد داد؛ حتی چنانچه خیال کنیم که بَر فرض محال یک انتخابات عادلانه و آزاد برگزار می گردد، به دلیل اینکه نمایندگان مردم بدون کمترین استثنایی، جملگی بردگان دیکتاتور خواهند بود (در صورت برده نبودن، برکنار خواهند گشت و اجازه ابراز وجود نخواهند داشت) باز هم اصل انتخابات زیر سوال رفته و با ایراد و اشکال مواجه شده است.
با توجه به آنچه گفته شد، تا زمانی که کشور ایران را شخص ولی فقیه با قدرت های نا محدودش اداره می کند و تمامی گردانندگان مملکت، از کاسه لیسان و درباریان و چاپلوسان وی می باشند، امکان ندارد که هیچگاه، انتخاباتی که حتی شرایطی نزدیک به یک انتخابات آزاد و عادلانه داشته باشد، در آن مرز و بوم شکل بگیرد.
بنابراین شرکت نمودن در هَر گونه انتصابات دولتی و کمک به نظام برای داغ کردن تنور انتخاباتش، عین خیانت به آرمان های آزادی خواهانه یکایک کسانی است که زندگی شان را وقف آزادی، دموکراسی و سکولاریسم در ایران نموده اند و همچنین همراهی با رژیم برای برگزاری یک نمایش انتخاباتی دیگر، دقیقن مَشروعیت بخشیدن به نظام اسلامی و پذیرفتن آن به عنوان بهترین حکومت ممکن برای جامعه ایرانی است و این پیامی است که دوربین های رسانه ای رژیم به سمع و نظر جهانیان می رسانند.”
– جامعه گوسفندی، لایق حکومتِ گرگ هاست:
در بابِ حضور هاشمی رفسنجانی در انتصاباتِ رژیم و نداشتنِ حافظه تاریخی مردمانِ ایران زمین و گول خوردن های دوباره و چند باره آنان و عدم شایستگی آن جامعه برای رسیدن به دموکراسی، سکولاریسم و آزادی تا زمانی که همراه و همکار حکومت خودکامه اند، در مقاله ای نگاشتم که:
مردمی که گذشته شان را به خاطر نمی آورند، محکوم به تکرار دوباره آنند؛ جامعه ای که چشمان بازِ ندا آقا سلطان و بدن های غرق به خون سهراب ها، امیر ها، کیارش ها، محمد ها، شبنم ها و ضجه مادران داغداری همچون مادر ستار بهشتی را به دست فراموشی می سپارد و باز هم خامِ نمایش هایِ نَخ نمای رژیم می شود و در انتصاباتِ ریاست جمهوری پیش رو شرکت می کند، باز هم قربانی و کشته می دهد و دوباره فریادِ عدالت خواهی اش به هیچ جا نمی رسد و مشغول چرخیدن به دور دایره قدیمی تابوهایش می گردد.
با توجه بدانچه گفته شُد اگر ایرانیان به راستی به دُنبال آزادی، دموکراسی و سکولاریسم اَند و رسیدن به عدالت اجتماعی و زندگی در جامعه ای ساخته شده بَر ماده های مختلف اعلامیه جهانی حقوق بشر برایشان اهمیت دارد، بایستی که انتصابات آینده رژیم را به شدت تحریم کرده تا این حکومت را در نزد جهانیان و دولت های غربی بی آبرو و بی اعتبار کنند؛ آنگاه است که یک آلترناتیو سکولار دموکرات به نام “شورای ملی ایران” می تواند فعالیت اصلی خود را تمام و کمال اجرا نماید.”
تحریم فعال انتخابات یعنی عدم حضور مردم پای صندوق های رأی و این پیروزی بزرگ مساوی است با بی آبرو و بی اعتبار نمودن رژیم اسلامی در پیشگاه سایر ملل دنیا و نتیجه آن همکاری بیشتر کشورهای پر قدرت غربی با یک آلترناتیو سکولار دموکرات در راستای براندازی حکومتِ ملایان و برقراری یک انتخاباتِ آزاد زیر نظر نهاد های معتبر بین المللی است.
حال چنانچه مردمانِ ایران زمین همانند چهار سال گذشته، باز هم فریب شارلاتان بازی هایِ حکومت را خورده و خیال برشان دارد که این بار بر خلاف تمامی سال های گذشته، رأی شان محترم شمارده می شود و پای صندوق های رأی گیری حضور پیدا کنند، آنان به صراحت و با قدرت بر رژیم جور و جهل و فسادِ سید علی خامنه ای، مُهر تأیید زده و بدان مشروعیت جهانی می بخشند.
تحریم فعال انتصابات پیش رو و شیپور به دست گرفتن و تبلیغ برای شرکت در انتصابات، مرزی است که آزادی خواهان و جامعه گوسفندی معروف را از هم جدا می کند؛ ایرانیانی که از این شرایط اسفبار جان شان به لب های شان رسیده و خواهان رهایی و رسیدن به یک جامعه سکولار دموکرات و عدالت اجتماعی اند، انتصابات را تحریم و جماعتی که گوسفندی اَند و حافظه تاریخی ندارند، به راستی که لایق حکومت گرگ ها هستند و باز هم دریده خواهند شد!