و چرا نامزدی رفسنجانی رد شد و ترفند رژیم چه بود؟
در این روزهای گذشته، همه ما شاهد آن بودیم که تبلیغاتی علیه رفسنجانی و حتی مخالفت با شرکت در انتخابات( افتضاحات) از هرسوی، در درون و برون کشور برخاست. دامنه این مخالفت ها، آنچنان گسترده و زیاد بود که رژیم را ترس بر آن داشت؛ مبادا این همآهنگی میان مردم موجب ریزش رأی دهندگان، و سقوط آن گردد. در نتیجه با چراغ سبز خامنه ای، شورای نگهبان، صلاحیت رفسنجانی را به بهانه سن زیاد و پیری، مردود دانست.
وظیفه شورای نگهبان
تا آنجا که ما می دانیم، شورای نگهبان لولو خورخوره و مترسکی است که خمینی، راسپوتین ایران، بالای سر مجلس قلابی رژیم قرار داده است. بدین روش که اگر خدای ناخواسته نمایندگان برگزیده ولی فقیه دست از پا خطا کردند و لایحه ای را به تصویب رساندند که اندکی به منافع ملای مشهدی و دیگر شرکای او آسیب و زیانی به بار آورد، آن شورا تصویب نامه مجلس رژیم را به سطل خاکروبه رها کند.
وظیفه مجمع تشخیص نظام
گویا برپایی این مجمع که از کارهای خمینی به شمار می رود، برای آن بود که این گروه آخوندهای وابسته به رژیم، در هر شکل و هر حال، برای برجای ماندن و جاودانی نظام ولایت فقیه برنامه ریزی کنند. تصمیم بگیرند، و به اجراء در آورند. از این روی، در ظاهر، این مجمع می تواند ولی فقیه ناباب و ناپسند رژیم اسلامی را نیز از کار برکنار سازد. ولی می بینیم که چنین نیست و آنچنان که نشان داده شده، حتی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص وفاداری بی چون و چرا، و در حقیقت نوکری خود را تاکنون در برابر خامنه ای به اثبات رسانده است.
کارآیی مجمع تشخیص مصلت نظام
از آنچه گفته شد، می توان دریافت مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز سر بزنگاه و جاسوس خانه دیگری است که بر شورای نگهبان، و همچنین مجلس آبکی نظارت دارد. آنچنان که می بینیم از مجلس کذایی اسلامی و نمایندگان دست به سینه در برابر رهبر، تا شورای نگهبان، و حتی آنهایی که عضو مجمع مصلحت تشخیص هستند، در بست در اختیار آخوند مشهدی اند.
دو نیروی دیگر قانون اساسی مانند نیروی دادرسی (قوه قضاییه) هم که با گزینش ملای مشهدی روی کار می آید، و نیروی کاربردی (قوه مجریه) که گزینش رئیس جمهور و وزیران کابینه باشد، بازهم انتصابی است، و وزیران کابینه نیز با همآهنگی و چراغ سبز ولی فقیه روی کار می آیند.
چرا رفسنجانی کاندید شد؟
آن چنان که در نوشتار پیشین آمد، نگارنده بر این باور است که نامزدی انتخاباتی ملای رفسنجان، تنها به دلیل ورشکستگی رژیم، تفرقه و پراکندگی میان وابستگان آن، از آخوند، بسیجی، پاسدار، بازاری، و مانند آن بوده است. از این روی، با آن که خامنه ای چندان دل خوشی از رفسنجانی ندارد و او را رقیب کارهای خود می داند، ولی با شرایط بد موجود، و نزدیک بودن به فروکشی نظام، رفسنجانی به عنوان دلال محبت و وسیله دوخت و دوز دوباره رژیم در حال فروپاشی با خواست شخص خامنه ای نامزد انتخابات شد.
اینجاست که ترفند دیگر رژیم به کار می رود. و آن این که پشتیبانان زیاد رفسنجانی در سراسر کشور به خشم و عصیان در می آیند و شورای نگهبان را که مقامی پایین تر از مجمع تشخیص مصلحت نظام است مورد سرزنش قرار داده، و کار آن را غیر قانونی می دانند. آنگاه، در آخرین لحظه و پیش از رأی گیری، روضه خوان مشهدی، اشاره به شورای نگهبان می کند تا رأی خود را پس بگیرد و خود از رفسنجانی می خواهد که به نامزدی افتضاحاتی خود ادامه دهد.
گفتار فاطمه رفسنجانی
فاطمه رفسنجانی در مورد رد صلاحیت پدرش می گوید: ” در حقیقت هیچ دلیلی هم برای رد صلاحیت پدرم اعلام نکرده اند. صبح برای ایشان پیغام آورند که حتما باید از کاندیداتوری انصراف دهند و ایشان هم صراحتا جواب دادند انصراف نخواهم داد و نمی توانم به مردم خیانت کنم. مردم به من اعتماد کردند و از من درخواست کردند که بیایم و به خاطر آنها آمدم. آنها بسیار از آمدن من خوشحال شدند، حالا چطور از من می خواهید انصراف دهم؟! اصلا بر چه اساسی انصراف دهم؟ من که نمی توانم به مردم دروغ بگویم.”
در این گفتار به خوبی آشکار است که به دلیل پراکنده شدن آخوندهای قم، پاسداران، بسیجی و بازاری ها از دور خامنه ای و پشتیبانی آنان از رفسنجانی، خامنه ای از وی می خواهد که کاندیدای انتخاب ریاست جمهوری شود. رفسنجانی می گوید “من که نمی توانم انصراف دهم، من که نمی توانم به مردم دروغ گویم”. این ها جنگ زرگری، خود شیرین کردن، و تبلیغ برای طرفدار بیشتر جمع کردن برای خود است. این همان ترفندی است که رژیم به کار بسته، و مردم را مانند ۳۵ سال گذشته در کلک و حقه بازی آخوندی خود گرفتار می کند.
آخرین ترفند رژیم
خامنه ای با این ترفند به دو خواسته خود می رسد:
۱- رفسنجانی به عنوان فردی که به او ظلم و ستم شده، مورد محبت و عنایت مردم واقع شده، و شمار بیشتری در رأی دادن شرکت می جویند که همانا مشروعیت رژیم را نشان می دهد.
۲- رفسنجانی که بازگشت خود را از برکت لطف بیکران ولی فقیه می داند، به وی نزدیک شده، و به او وفادار می ماند. سرانجام این که همکاری و پشتیبانی رفسنجانی از خامنه ای موجب همبستگی میان گروههای پراکنده شده از گرد خامنه ای، و گرویدن دیگر بار آنان به وی خواهد شد.