– پیشگفتار:
بَنا بَر شواهد مختلفی می توان ادعا کرد که امروز، جامعه ایرانی در شرایطی به مانندِ “رُنسانس” به سَر می برد و در چنین بُرهه مُهم و حیاتی از تاریخ ایران مان، از هر زمانِ دیگری بیشتر به حضور و وجود روشنفکران و خردگرایان نیاز است؛ روشنفکران بارِ سنگینِ نجاتِ یک ملت از جَهل و نادانی را بَر دوش کشیده و در راستایِ به حرکت در آوردن چرخ دنده هایِ خردگرائی و اندیشه گری در جامعه، خود قربانی می شوند.
امروزه که بیش از هَر زمان دیگری جامعه مان تشنه آگاهی و ژرف اندیشی است، جوانانِ ایران زَمین خود را از زَنجیر اسلام رَهانیده و به دانشی نسبی در رابطه با تاریخ اسلام رسیده و در جایگاه مُنتقد اسلام قَرار می گیرند اما شوم بَختانه در چَشم بَر هم زَدنی و به دلیل نداشتن آگاهی و سوادِ کافی، به اسارتِ بَندهای مَسیحیت در آمده و سَخت تأکید می کنند که اینبار خُدای واقعی را یافته اند.
بیشتر نوکیشانِ مسلمان زاده یِ مَسیحی به اندازه ای متعصب و کوراندیش اَند که بحث و گفتمان منطقی با آنان بی فایده است؛ آنان چَشم های شان را بَسته، گوش های شان را گرفته و دست های شان را رو به آسمان اَفراشته و با سَری خَم شده بابتِ گناهکاری شان، به سُخنانِ منطقی و بَر حق گفته شده از سوی مُنتقدین بی توجهی کرده و فقط دَهان باز نموده و جیغ می کشند: هاله لویا!
به دُرستی که اینان جَماعتی هَستند لایق دلسوزی و تَرحم؛ چرا که روزی خامِ داستان های دروغین مُلایان می شوند و قصه یِ پروازِ پیامبر اسلام با الاغ مبارک شان به سویِ عَرش خداوند را باور می کنند و روزی دگر، وَقتی خسته از روایات تکراری و بی پایه و اساسِ اسلامند، شیفته سَفسَطه کاری و بازی با کلمات کشیش کلیسای شان شُده و شگفت زَده و آمین گویان، به منظور تأیید مُهمل بافی های روحانیِ بی سَوادشان، سَر تکان می دَهند.
نگارنده، به مَنظور شناخت و دَرک بیشتر باورهای مَسیحیان چَندین بار در کلیساهای ایرانیان، در چَندین کشور مختلف اروپایی حضور یافتم و حیرت زَده با مَردمانی رو به رو گشتم که غَرق در خُرافات و بازی هایِ کلامی اَند و همچنان که مُصرانه بَر دُرستی باور خود تأکید دارند و اجازه ورود کمترین شَک و تردیدی به ایمان مَذهبی شان را نمی دهند، به تَمسخر و قضاوتِ باورهای دگراندیشانِ مسلمان پَرداخته و آنان را گمراه و خرافاتی می خوانند.
بَرای دَر هَم کوبیدنِ سِپَر دفاعی پوشالی این جَماعتِ خجالتی که با کلمات و مَفاهیم بازی می کنند تا به نوعی خود را از دیگر برادران و خواهرانِ مَذهبی شان متمایز نَمایند، نگارنده ماه هاست که به مطالعه دَقیق مَسیحیت و کتابِ مقدس شان پَرداخته و امروز با نَهایت خوشحالی و افتخار، نُسخه حدودن کاملی از نَقد مَسیحیت که حاصل ماه ها تلاش و مطالعه شَخصی است را پیشکش جامعه ایران امروز و نَسل های آینده ایران زَمین می کند، باشد که خردگرائی پیشه کرده و آینده درخشانی داشته باشَند.
– مغلطه “مَسیحیت دین نیست”:
دَر بَحث های متعددی که با ایرانیانِ مَسیحی در سراسر دُنیا داشته ام، عمومن جملگی شان به یک عبارت مشابه اشاره دارند که می گوید: “مَسیحیت دین نیست چون شریعت ندارد” و نَباید به چشم یک مَذهب بدان نگریست؛ این مَغلطه عَجیب و غَریب که می توان آن را به درستی معادلِ دَقیق واژه “مُضحک” دانست، سِپَری است که نوکیشانِ مَسیحی بَرای تَطهیر انتخاب تازه و ایمانِ مَذهبی شان و بَرای جلوگیری از قرار گرفته شدن در یک صَف به هَمراه دیگر مَذهبیون (صَف خرد باختگی) پُشت آن پنهان می شوند.
نگارنده بَرای پاسخ بدین مغلطه کودکانه، از دانشنامه ویکی پدیا بَرای تَعریف مَذهب و هَمچنین تکیه بَر آیاتی از انجیل که تأکید می کنند مسیحیت یک دین است، استفاده نموده است و این پاسخ مَنطقی و مُستند، جای کمترین شک و تردید و ابهامی را باقی نمی گذارد و قاطعانه می توان ادعا کرد که مسیحیت یکی از هزاران دینِ موجود دَر کره زمین است.
– دین در دانشنامه ویکی پدیا:
دین، آیین، کیش یک جهان بینی و مجموعهای از باورها است که میکوشد توضیحی برای یک رشته از پرسش های اساسی مانند چگونگی پدید آمدن اشیا و جانداران و آغاز و پایان احتمالی چیزها و چگونه زیستن ارائه دهد. ادیان فَرا عَقلی اند، یعنی بخش هایی از آن مستقل از عقل او بر مبنای عشق و اعتقاد است.
شمار دینها در میان انسانها بسیار زیاد است و این ادیان توضیحات بسیار متفاوت و داستانهای پرشماری را در راه کوشش برای یافتن پاسخ به معماهای یاد شده مطرح میکنند.
در باور دینداران، موجود یا موجوداتی که فراتر از قوانین جاری طبیعت هستند این جهان را آفریده و بر آن فرمان روایی میکنند و انسان میتواند از راه پرستش او (آنان) از واکنش آن موجود یا آن چَند موجود استفاده نماید و به درجهای از حس امنیت و آرامش برسد.
درباره اینکه “موجود آفریننده” مورد نظر ادیان چه خصوصیاتی دارد و تعداد و صفات و اهداف آنها چیست و طول عمر و ابعاد و شمار پیام آوران آن ها چه تعداد و اندازه است در میان ادیان اختلاف نظرهای بسیار زیادی وجود دارد.
مجموعه دین از دو بخش تشکیل شدهاست:
۱) آموزهها و گزارههای اعتقادی (هَست ها / اصول)
۲) دَستورهای عَملی، اخلاقی و ارزشی که بر پایه آموزههای اعتقادی استوار شدهاند. (باید ها / فروع).
در ادیان مُختلف، این آموزه های اعتقادی تلاش میکنند تا پاسُخی برای درک معماهای هستی و آنچه درک نشدنی است (بی نهایت، مرگ) فراهم کنند. واژههای دیگری مانند کیش و مذهب گاه به هَمان معنی دین و گاه به معنی زیر شاخه هایی از یک دین بکار میروند.
از گسترده ترین دین های جَهان می توان از دین های ابراهیمی نام برد؛ دین های ابراهیمی که همه از یک ریشه و منطقه ی خاور میانه سَرچشمه میگیرند عبارت اند از: اسلام، مَسیحیت و یَهودیت. دین های بابی و بهائی نیز از این دسته و از ادیان نوین هستند.
از دیگر دین های بزرگ در جهان می توان از بوداگرایی، هندوگرایی و آیین کنفوسیوسگرایی نام برد. ادیان لزومَن خدامحور نیستند ولی به نظر می رسد تمام ادیان معتقد به ماورا الطبیعت باشند، دین های کهن فراوان دیگری نیز وجود دارند، مانند: زرتشتی گری، مانی گری، مهر پرستی و جز اینها. ( برای خواندن مقاله کامل ویکی پدیا، اینجا کلیک کنید )
خوب با توجه بدانچه دانشمنامه معتبر و جهانی ویکی پدیا گفته، مَسیحیت قطعن و بدون شک در زُمره مذاهب و ادیان شمارده می شود اما بَرای قانع کردنِ دوستانِ مَسیحی، اجازه دَهید تا به کتاب مقدس مسیحیان رجوع کرده و دریابیم که خداوند این جَماعت، درباره اینکه آیا مسیحیت یک دین است یا خیر، چه دیدگاهی دارد.
انجیلِ یَعقوب، باب یکم، آیه بیست و ششم می گوید:” هَر که خود را مَسیحی می داند اما نمی تواند بَر زبانِ تُند خود مسلط باشد، خود را گول می زند و مَذهبِ او پَشیزی ارزش نَدارد؛ می بینیم که خدای مسیحیان، به صراحت از واژه مَذهب بَرای تَعریف مسیحیت استفاده می کند و چون بَنا بَر باور مسیحیان این کتاب، کلام خداست، بَنابراین تغییر دادن کلام خدا و تفسیر شخصی از آن، درست نیست و گناه دارد.
انجیل مرقس بابت شانزدهم، آیات پانزدهم و شانزدهم درباره تبلیغ دین مسیحیت می گوید:
” حالا باید به سراسر دُنیا رفته و پیغام انجیل را به گوش تمامی مردمان برسانید؛ کسانی که ایمان آورده و غسل تعمید بگیرند، نجات می یابند و آنانی که ایمان نیاورند، ملعون و دوزخی خواهند بود*”
* واژه Damned، در انجیل های فارسی به غَلط و به احتمالِ زیاد به عَمد و به منظور خاصی “قضاوت خواهند شد” مَعنا گشته که اشتباه است، زیرا مَعنای آن فعل انگلیسی، لَعنت شده، دوزخی شده و یا جهنمی شده، است.
انجیل یَعقوب، باب یکم، آیه بیست و هَفتم درباره مَذهبی که خدایِ مسیحیان قبول می کند، می گوید:
” مَذهبی که پدرمان عیسی مَسیح به عنوان پاک و بدون اشتباه می پذیرد، این است: مراقبت کردن از یتیمان و بیوه ها در درماندگی های شان و پرهیز کردن از آلوده شدن توسط دُنیا*”
* این آیه نیز در انجیل های فارسی به غلط ترجمه شُده؛ در آیه اصلی کمترین اشاره ای به وفادار ماندن به خدا نشده و صراحتن از واژه Religion استفاده شده اما در ترجمه فارسی، واژه Religion حذف و مسیحیت جایگزین آن شده است و همچنین جمله وفادار ماندن به خدا نیز، بدان اضافه گشته است. برای دیدنِ آیه اصلی، اینجا کلیک کنید.
هَمچنین اول تیموتاس باب پنجم، آیه چهارم، می گوید:
” اگر بیوه ای بچه یا نوه گانی دارد، آنان (کودکان) باید پیش از هر چیز به تَمرین مَذهب شان (مَسیحیت) از راهِ اهمیت قائل شدن برای خانواده شان و سپس پرداختِ دِین های شان به والدین و اجدادشان، بپردازند که این خداوند را خشنود می سازد*”
* باز هم واژه Religion در ترجمه فارسی جای انداخته شده و اشاره ای بدان نشده است؛ گویا مترجمان انجیل به فارسی از کمترین سواد انگلیسی نیز بی بهره اند و یا قطعن قَصد و مَرضی در کار است که سَعی شده تا با تَحریف انجیل و برداشت های شخصی، پیامِ تازه ای را برای خواننده فارسی زبان ساخته و به شستشوی ذهنی آنان بپردازند. برای خواندن آیه اصلی، اینجا کلیک کنید.
خواندید که باز هَم عیسی، در کلامِ خود از مَسیحیت به عنوانِ یک مَذهب یاد می کند؛ گرچه حتی اگر واژه مذهب در سر تا سر انجیل وجود نداشته باشد نیز باز کمترین تغییری در این اصل و حقیقت که مسیحیت یک مذهب است (با توجه به تعریف داتشنامه ویکی پدیا از مذهب و تعریف کلی مذهب به عنوان مجموعه آموزه هایی بَرای رسیدن به خدا و خشنود سازی وی ) ایجاد نمی کند.
– مَغلطه “مَسیحیت، شریعت ندارد” :
نوکیشانِ مَسیحی بَرای تطهیر باورِ مَذهبی شان اصرار دارند که به مُنتقد بقبولانند که مَسیحیت دین نیست و دَلیل این باورشان نیز، یک جمله ساده است: “مَسیحیت شریعت ندارد”؛ حال شَریعت یَعنی چه؟ شَریعت به مَعنای آیین و راه و روش است و در این مورد خاص، قوانین الهی نیز مَعنا می شود.
حضرت حافظ درباره شریعت می گوید:
” مباش در پی آزار و هر چه خواهی کُن / که در شَریعت ما غیر از این گناهی نیست ” ؛ حافظ می فرماید که هر کاری دلَت می خواهد انجام بده و فقط در پی آزار و اذیت کسی نباش که در آیین ما، تَنها گناه آزار دادن دیگران است.
حال آیا به راستی مسیحیت آیین و قوانین الهی ندارد و آیا برای کسی که گفته هایِ مَسیح را انجام نَدهد (باید ها و نباید ها) مجازاتی در نظر گرفته نشده است؟ پاسخ بدین پرسش را باید در آیاتِ انجیل جستجو کرد که در زیر برای تان آورده شده است؛ باید توجه کرد که بیشتر دستورات اساسی مَسیحیت در عَهد عتیق می باشند و طبق کلامِ عیسی، مسیحیان موظفند تا از قوانین عهد عتیق، همواره پیروی کنند.
عیسی در چند سُخن مختلف درباره اهمیت پیروی از قوانین الهی از جمله دستوراتِ عَهد عتیق و در باب اینکه این قوانین از سویِ خداوند هستند و کلام خدا تغییر نمی کند و همیشگی است، توضیحاتی داده است؛ برای مثال:
_ انجیلِ متی، باب پنجم، آیات هفدهم و هجدهم:
“گمان مبرید که آمدهام تا تورات و نوشته های پیامبران را منسوخ (باطل) کنم؛ نیامدهام تا آنها را نَسخ کنم، بلکه آمدهام تا تَحقق شان بَخشم؛ به شما میگویم تا آسمان و زمین از میان نرود، نقطه یا همزه ای از تورات هرگز از میان نخواهد رفت، تا اینکه همه به انجام رسد.
پس هَرکه یکی از کوچکترینِ این اَحکام را بشکند و به دیگران نیز چنین بیاموزد، در پادشاهیِ آسمان، کوچکترین به شُمار خواهد آمد؛ اما هرکه این احکام را اجرا کند و آنها را به دیگران بیاموزد، او در پادشاهیِ آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.”
همانطور که خواندید عیسی پیروانش را به اجرایِ دقیقِ حتی کوچکترین دستوراتِ عَهد عَتیق فَرا می خواند و هشدار می دهد که آنکس این قوانین را بشکند و اجرا نکند و دیگران را نیز از انجام این احکام باز دارد، مجازات خواهد شد؛ هَمین آیه کافی است تا ثابت نماید مَسیحیت دارایِ باید ها و نباید هاست و یک مَسیحی واقعی، بایستی به یکایک گفته های مسیح جامه عمل پوشانیده و دستوراتش را اجرا نماید.
– انجیلِ متی باب بیست و سوم، آیه یک تا سوم می گوید:
“آنگاه عیسی خَطاب به مَردم و شاگردان خود چنین گفت:عُلمای دین و فَریسیان بَر مَسند موسی نشستهاند؛ پس آنچه به شما میگویند، نگاه دارید و به جا آورید؛ اما هَمچون آنان عمل نکنید زیرا آنچه تعلیم میدهند، خود بهجا نمیآورند.”
مشخص است که در این آیات نیز عیسی شاگردانش را از پیروی از دستوراتِ عهد عَتیق مَنع نکرده، فقط بدان ها می گوید که همچون رهبرانِ مذهبی آن زمان (روحانیون یهودی) به دستورات عمل نکنند؛ به روشنی اگر عیسی مخالف دستورات عهد عَتیق بوده و می خواست تا شاگردانش بدان ها توجهی نداشته باشند، اینگونه در دفاع از آن قوانین سخن نمی گفت.
بَرای آشنایی تان به چگونگی قَوانین عَهد عَتیق که هیچگاه توسط یک مَسیحی رَد نمی شوند و مورد نکوهش و نفرت قرار نمی گیرند و همواره با آنان به عنوان آیاتی الهی، با احترام فراوان برخورد می شود، آیه زیر را بخوانید:
– انجیل تثنییه، باب سیزدهم، آیات یک تا دَه به روشنی دَستور به قَتل و سنگسار کسانی می دهند که آدمی را دَعوت به پرستش خدایانِ دیگری می کنند حتی اگر آنان همسر، مادر، برادر، فرزند و یا دوست صمیمی باشند باید با دستانِ یک فرد با ایمان، به قتل برسند! (برای خواندنِ آیه اصلی، اینجا کلیک کنید )
در ادامه موضوعِ اهمیت پیروی از قوانین و وجود باید ها و نباید ها در مَسیحیت، توجه شما را به چند آیه زیر، جلب می نماید:
– جامعه، باب دوازدهم، آیات سیزدهم و چهاردهم:
“پس ختم تمام امر را بشنویم. از خدا بترس و اوامر او را نگاه دار چون که تمامی تکلیف انسان این است.، زیرا خدا هر عمل را با هر کار مخفی خواه نیکو و خواه بد باشد، به محاکمه خواهد آورد.”
به روشنی عیسی مَسیح پیروانش را به تَرسیدن از خداوند (خودش) و اجرایِ اوامر و دستوراتش دعوت می کند و هُشدار می دهد که او ناظر به همه چیز است و مردمان را محاکمه خواهد کرد.
– یوحنا، باب چهاردهم، آیه پانزدهم:
“اگر مرا دوست بدارید، احکام مرا نگاه خواهید داشت.” ؛ در این آیه نیز به روشنی شرط دوست داشتن عیسی و ایمان داشتن به وی که در نتیجه حضور در ملکوت خداوند را به همراه دارد، اطاعت کردن از دستوراتِ وی خوانده شده و چنانچه کسی عیسی را دوست نداشته باشد، دستوراتش را نیز اجرا نمی کند.
– اول یوحنا، باب دوم، آیه چهارم:
” هَر کس بگوید که من او را ( مسیح را ) می شناسم ولی دستورات را اجرا نکند، دروغگو است و حقیقت در او نیست.” در این آیه نیز مسیح صراحتن لازمه وجود ایمان به خود در یک فرد را، اجرای دستوراتش می داند.( برای خواندن آیه اصلی، اینجا کلیک کنید)
– انجیل یوحنا، باب چهاردم، آیه بیست و یکم:
” آن که احکام مرا دارد و از آنها پیروی میکند، اوست که مرا دوست میدارد و آن که مرا دوست میدارد، پدرم او را دوست خواهد داشت و مَن نیز او را دوست داشته، خود را بر او ظاهر خواهم ساخت.” در این آیه نیز عیسی مَسیح به روشنی از پیروانش می خواهد تا اوامرش را اجرا کنند و تأکید می کند که تنها کسی که دستورات را اجرا می نماید، دوستدار واقعی مَسیح است.
با توجه به آنچه گفته شد، بدون کمترین شک و تردیدی، نه تَنها مَسیحیت یک مَذهب است، بلکه دارایِ قوانین الهی نیز می باشد که اجرای آن دستورات در صورتِ ایمان داشتن به مَسیح و دوست داشتنِ وی اجباری است و آنکس که دستورات را اجرا نکند، دوستدار واقعی مَسیح نمی باشد و جایگاهی در ملکوت خداوند ندارد.
حال که بَر همگان روشن گشت که مَسیحیت یک دین است و آنچه نوکیشانِ مسلمان زاده مَسیحی طوطی وار تکرار می کنند، کمترین پایه و اساسی ندارد و صرفن یک مغلطه و بازی با کلمات به منظور گمراه نمودنِ انسان خردگرایِ شکاک می باشد، در بخش های بَعدی مقاله، دین مَسیحیت از جنبه های مختلف، به چالش کشیده خواهد شد.