سالمرگ در گذشت خمینی جلاد بزرگ
امروز ۱۳ خرداد روز سال مرگ خمینی است. جنایتکاری که با افکار مالیخولیایی و خونخواری اش بر باد خیانت و سوداگری گروهی سوار شد و برگرده و پشت ملتی نشست. او از کشته ها پشته ساخت، همه را به جان هم انداخت و بر بی شعوری و بی خردی دامن زد و به گسترش آن در سطح جامعه به ویژه در کودکان و زنان پرداخت، و کشور پیروز و سربلند در جامعه جهانی را از دیدگاه تاریخی و فرهنگی، چند سده و از دیدگاه پیشرفت و آبادانی چندین دهه به عقب راند و در پایین ترین رده کشورهای جهان جای داد. این نا انسان طغیان گر و درنده خو، سرانجام در ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ ملتی و جهانی را از شر زیان آور و خطرناک خود آسوده ساخت و به زیر خاک فرو رفت.
طبیعت نازیبای یک جانور وحشی
طبیعت شماری از جانوران دریدن و پاره کردن جانوران دیگر و خوردن گوشت آنان است. این طبیعت به خودی خود جای خرده گیری و انتقاد بوده، و از ظلم بیرویه و ستم بی جای آن گفتگو می کند. اگر پای اللهی آنچنان که در اسلام او را نام می برند، در کار باشد و این الله دریدن و پاره پاره شدن تن زیبای یک آهوی ناتوان را با چنگال های تیز پلنگ و شیر غران، مناسب و بجا بداند، موجب نهایت ستمگری و بی عدالتی اوست. و بی گمان باید این الله آشوبگر خونریز را به یک بیمارستان روانی، و یا یک تیمارستان، راهنمایی نمود.
تفاوت خمینی با یک جانور درنده
شماری از انسان نماهای جهان از جمله کشورمان، طبیعت درنده خویی داشته اند و طبیعت خونخواری و کشتار دیگران را در آنان پایانی نیست و هرگز عطش و تشنگی اشان از میان نمی رود. خمینی از جمله خونخواران و جنایتکاران تاریخ کنونی ما بود که خوشبختانه ۲۴ سال پیش در چنین روزی، شر جنایت بار خود را از سر مردم دربند کشورمان کوتاه کرد و تسلیم مرگ شد.
آیا می توان خونریزی و طبیعت درندگی خمینی را از وحشی ترین جانواران کمتر دانست؟. به راستی چه کسی می تواند ادعا کند که کشتارهای خمینی از فرزندان جانباز ایران در ارتش گرفته تا کشتار دسته جمعی جوانان سلحشور و چالشگرمان در سال ۱۳۶۷ در زندان ها، و کشتار فرهنگیان، کارشناسان، هنرمندان، سیاستمداران، دیگرباورهای دینی و مذهبی، در گوشه و کنار درون و برون کشور از درندگی یک گرگ و ببر و پلنگ کمتر بوده است؟. باید پذیرفت که حمله یک جانور درنده به حیوانی دیگر تنها برای خوراک آنی آن جانور است. وگرنه یک حیوان سیر هرگز به دنبال حمله و آسیب رساندن به جانوران دیگر نمی باشد. ولی عطش فراوان خمینی به جنایت را هرگز پایانی نبود.
انتقال خونخواری از خمینی به خامنه ای و همراهانش
خمینی، در زمان کوتاه زمامداری خود جنایت های بیشماری کرد که می توان او را در ردیف هیتلر، استالین، راسپوتین، هیاتله، چنگیز و دیگر خونخواران تاریخ گذاشت. تفاوت خمینی با دیگر جنایت کاران تاریخ در آنست که با مرگ آنان جنایت هایشان نیز پایان می یابد ولی خمینی از خود میراثی به جای گذاشت که همانا ادامه کشتار بیگناهان از سوی شاگردان مکتبش مانند خامنه ای و یاران در کنار او می باشد.
در دوران خمینی اگر جنایتکار اصلی خود او بود که دستور کشتارها را می داد و برنامه ریزی می کرد، اکنون در دوران خامنه ای شمار این جنایتکاران به صدها نفر می رسد. هرآخوند، هر پاسدار و بسیجی و هر مأموری خود یک جنایتکار و غارتگر، ویک خمینی دیگر است.
اگر بخواهیم جنایت ها و غارتگری های خامنه ای و فرزندانش به ویژه ابر جلاد تاریخ فرزند گرامی ایشان مجتبی خامنه ای را در این دو دهه نام ببریم، بی گمان موضوع دو یا چند کتاب خواهد شد. هنگامی که این رژیم سرنگون شود و پرده ها بالا رود، ما به ژرف جنایت های خامنه ای، بستگان، و هم کاسه هایش پی می بریم. آنگاه در می یابیم که درنده خویی حیوانات در برابر خونخواری این رژیم ناچیز بوده، و به شمار نمی آید.
همکاری امت اسلامی در جنایات رژیم
شاید کمتر ملت و جامعه ای را بتوان در جهان یافت که این چنین با جانیان و چپاولگران همکاری و همراهی کند. آنان را با بی تفاوتی و سکوت خود همچنان برسر قدرت و مقام نگاه می دارد، و در حقیقت در جنایت و دزدی بیت المال، با آنان همراه و شریک باشد. در این جا نمونه هایی از همکاری امت اسلامی که بخش بزرگی از ملت ایران را تشکیل می دهند و به خود و دیگر هم میهنان خیانت می کنند، یاد آور می شود:
۱- به دستور خمینی فرزندان دلاور ارتش، فرهنگیان، جوانان سیاست مدار درون زندانها، و باورمندان بهایی را به گلوله و یا چوبه دار بستند. نه اعتراضی شد، نه اعتصابی برگزار گردید. ماشاالله و تبارک الله ملت همیشه قهرمان ایران، مهر سکوت به لب زد و با سکوت و آرامش خود همه این جنایت ها را تأیید نمود. همین سکوت که نشانه تسلیم پذیری است، در دیگر موردهای جنایت و چپاولگری رژیم در این سه دهه بارها دیده شده است.
این ویدیو نمایشگر برخی از جنایت های بیکران در دوران طلایی امام، به دستور و خواسته خمینی است. از پیروان بهایی گرفته، تا رزمندگان ارتش، وابستگان رژیم گذشته و افراد فرهنگی و دانشگاهی.
۲- خامنه ای، ابر جنایتکار تاریخ ایران، تاکنون هرساله میان ۳۰۰ تا ۶۰۰ نفر از مردم مبارز و آزادی طلب ایران، از کرد، بلوچ، ترک، فارس، و گروههای دیگر به نام قاچاقچی، مفسد فی الارض، توهین به رهبری و مانند آن در خیابان، میدان ها، و حتی زمین ورزشی و یا مخفیانه در زندان ها، به دار کشیده است. مردم دیدند، شاهد بودند، و حتی برای جلادان از خود حمایت و پشتیبانی نشان دادند. آیا مردم ایران، در جنایت های بیشمار رژیم، با رژیم شریک و همراه نیستند؟. آیا نباید به خرد و نوعدوستی و میهن پرستی این مردم شک و تردید نمود؟!.
۳- از ۳۵ سال پیش تا کنون، رژیم هر چهار سال شماری از دلقک و مزدوران خود را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری به مردم شناسانده است. ملت به خواب رفته و بی تفاوت، دسته دسته، و گروه به گروه به صف ایستادند و در این خیمه شب بازی ولایتی بنام انتخابات شرکت نمودند. آخوندها به ریش ملت خندیدند، و ملت های جهان در برابر این کوته فکری و خیانت به خود و دیگران ملت ایران انگشت حیرت به دهان گرفتند.
۴ سال پیش رژیم، رأی مردم به میر حسین موسوی که از خودشان بود، و هدفی سوای رسیدن به انقلاب شکوهمند و طلایی امام نداشت، را نادیده گرفت، و تیر خلاص زنی بنام احمدی نژاد را به حلق مردم فرو کرد. مردم به خانه های خود بازگشتند و بر روی دغل بازی و شارلاتانی رژیم سرپوش گذاشتند و در برابر بازداشت و حبس خانگی موسوی و کروبی بی تفاوت ماندند.
رژیم غارتگر ولایت فقیه مردم ایران را خاکستر نشین کرده است. مردم زنده اند، ولی زندگی نمی کنند. بهتر است از این به بعد واژه “مردگی” به جای “زندگی” در مورد مردم در بند ایران به کار برده شود.
نکته هایی از آنچه که گذشت
بیگمان رژیم اسلامی به سرکردگی خمینی و خامنه ای با جنایات بیشمارشان از هرحیوان وحشی، وحشی تر و درنده خوتر بوده اند. این را تاریخ ایران به ثبت خواهد رسانید، و آیندگان به خوبی درخواهند یافت که چگونه شماری آخوند جنایتکار، ملتی را به بند کشیدند، کشوری را غارت کردند، و فرهنگ و تاریخ آن را به باد فنا دادند.
اگر بخواهیم کوتاهی و بی تفاوتی مردم خود را که موجب همه شکست ها، درماندگی ها، و ویرانی کشورمان شده را نشان دهیم، باید به شرایط روز ترکیه نگاهی بیاندازیم. تا آنجا که گفته می شود، دولت ترکیه بر این برنامه بود که پارکی را به یک بازار تجارتی و خرید و فروش تبدیل نماید. این تصمیم ضد ملی، مردم را بر انگیخت و بسیاری از شهرهای ترکیه را به اعتراض و اعتصاب در آورد. تا آن جا که مردم خواستار برکناری نخست وزیر آن کشور شدند.
این یک برنامه کوچک اقتصادی است که مردم ترکیه با آن مخالفت می ورزند. نه اعدامی در کار بوده، نه دزدی و غارتگری کلان رژیم. حال، در برابر همه جنایتها و چپاولگری رژیم، آیا مردم ایران کمترین مخالفتی از خود نشان داده اند؟!.