مشروعیت رژیم از کجا ناشی می شود؟
رژیم ها یا از سوی کشورهای قلدر و زورمند بر کشوری تحمیل می شوند، مانند رژیم عراق، افغانستان، و مصر، و یا از سوی مردم گزینش می یابند. کشورهایی که دارای رژیم دمکرات و آزادی خواه هستند، می توان به شعور و خردبالای مردم آن باور داشت. ولی کشوری مانند ایران که همیشه زیر نفوذ و قدرت دیکتاتورها و زورگویان بوده، و بر جان و مال و ناموس آنان تسلط و حکمرانی داشتند، باید علت آن را در کم عقلی و بی خردی، و تا اندازه ای در مزدوری و فرصت طلبی مردم آن دانست.
آیا ملت ایران کی به رشد می رسد؟
ملت ایران در این ۱۱ دوره افتضاحات ولایتی، با آن که جور و ستم، غارتگری ها، و جنایات آخوند را با پوست و گوشت خود تجربه کرده، و برایش ثابت گردید که ما در دوران تاریخ سوای یورش تازیان، از هیچگونه گروهی آنچنان سیلی نخورده ایم و مصیبت ندیده ایم، بازهم با بی خردی خود را تسلیم آخوند نمود و باردیگر روضه خوانان ضدایرانی را برجان، مال، و ناموس م مسلط نمود. با آن که سرتاسر کار و عملکرد این رژیم در ۳۵ سال گذشته پر از ظلم و ستم، چپاولگری، کشتار، و بی احترامی به همه گروههای هم میهنانمان به ویژه بانوان، کودکان، کارگران، و قومیت های گوناگون و دیگر باوران بوده است، هرگونه نزدیکی، همکاری، و یا تأیید این رژیم، خیانت بزرگی به انسان های شرافتمندی است که در این سه دهه با این رژیم چالش کرده، به زندان افتادند، شکنجه شدند، مورد تجاوز قرار گرفتند، و به خاک و خون غلتیدند.
زنان بی خردی که ستمگری، زن ستیزی، زنبارگی، تجاوز، و بی حرمتی آخوند را نسبت به خود را نادیده گرفته و با رأی دادن باردیگر به آنها پناه بردند، نه تنها به هم جنسان خود، بلکه به فردفرد هم میهنان ما به ویژه جوانان محروم و نسل های آینده ظلم و ستم روا داشته اند و کم خردی و ناآگاهی، و یا فرصت طلبی خود را به اثبات رساندند.
بازماندگان رژیم گذشته دیگر نمی توانند ادعا کنند که رژیم اسلامی را کارتر و دولت های غرب سر کار آورند. بلکه رأی دادن دوره یازدهم ریاست جمهوری، به دنبال رأی دادن های ده دوره گذشته، ثابت کرد و نشان داد، مردم ایران خود مقصر گناهکارند که این رژیم را سر کار آوردند، و هنوز هم بدان مشروعیت می بخشند و از آن پشتیبانی می کنند!.
کدام گروه قابل انتقادند؟
جوانان که نزدیک به ۷۰٪ جمعیت ایران را تشکیل می دهند، بیشتر آنها دانشگاه را نیز طی نموده، و با اینترنت، کتاب و رسانه های جهانی در تماسند، همیشه از پدران و مادران خود طلبکارند که چرا ناشناخته و ندانسته در سال ۵۷ مملکت را به دست آخوند جنایکتار سپردند. با این تفاوت که در گذشته آخوندها سمتی نداشتند و ذات پلید خود را به ملت نشان نداده بودند. رژیم های گذشته هم اگر در زیر عبا و ردای آخوند بزرگ نشده بودند، ولی ندانسته و ناآگانه بدانان احترام می گذاشتند و یا از قدرت سمپاشی و بدگویی آنان در وحشت بودند.
حال چگونه شده که جوانان امروزی، با تجربه سی ساله و این که پته آخوند در ۳۵ سال گذشته رو به آب شده و چهره پلید او از زیر پرده بیرون آمده است، و با شناخت گسترده امروز شماها از جهان، بازهم در صف می ایستید، به آخوند رأی می دهید، و برای رژیم مشروعیت می خرید. از این روی، از جوانان امروز که آخوند را تأیید نمودند باید پرسید آیا پدران شما مقصر بودند، و یا شما؟. آیا پدرانتان بی خرد و نادان بودند، و یا شما؟ آیا پدرانتان فرصت طلب بودند، و یا شما که آب به آسیاب آخوند می ریزید؟!.
بهانه هایی که شعور دیگران را زیر پرسش می برد!
هنگامی که از خرباختگان و یا فرصت طلبان پرسش می شود که با وجود عملکرد ضد انسانی رژیم در این ۳۵ ساله چرا رأی دادید، شعور پرسش کننده را نادیه می گیرند و یکی از پاسخ های بی خردانه زیر را می دهند:
۱- برای آن که خواستم وضع بهتر شود!.
۲- خواستم میان بد و بدتر، بد را انتخاب کنم!.
۳- من میان کاندیداها به بهترین آنها رأی دادم!.
۴- این موقعیت بزرگی برای تغییر بود و ما به حکم وظیفه میهنی بایستی شرکت می کردیم!
۵-… و ….
این ها همگی پاسخ های توخالی، بی معنی، و حاکی از بی خردی و یا سودجویی و فرصت طلبی پاسخ دهنده است. وگرنه مثال پرنغز پارسی می گوید: ” دیگی که برای ما نجوشد خواه در آن گوشت بره باشد، و یا دست خر!”.زیرا در هردوحال برای ما نیست.
کاندیداهای ملی و مردمی
کشورهای آزاد و دموکرات جهان، هرکدام دارای چند حزب و گروه سیاسی هستند که مردم بنا به نیازو سلیقه های خود بدانها گروش پیدا می کنند، و به کاندیداهای حزب مورد خواست خود رأی می دهند. در کشور ما که در زیر تابش سوزان دیکتاتوری و آنهم فاشیست مذهبی می سوزد و مردم آن جزغاله می شوند، کاندیدهای آزاد و مردمی وجود ندارد. ۸ تن این کاندیداها، همگی برگزیده و نشأت گرفته از خواست آخوند ۵ تومانی است. آنان کمترین ویژگی و نشانه مردمی ندارند، و هرکدام دارای سابقه و گذشته های جنایت، خیانت، دزدی، غارتگری و یا تروریستی می باشند.
تفاوت این کاندیداهای منصوب ولی فقیه مانند شیشه پپسی و یا کوکا است. در رنگ با یکدگیر متفاوتند ولی در داشتن اثر نامطلوب بر روی دندان ها، دهان، و معده یکسانند. پس تفاوت نمی کرد که هم میهنان ما به کدام یک از ۸ تن رأی دهند. به ویژه آن که خامنه ای ۲ هفته پیش بارها گفته بود که؛ “رأی دادن به هریک از این کاندیداها، رأی به جمهوری اسلامی است!”.
آیا ما کی میخواهیم از واقعیات درس بگیریم؟
گرچه در تاریخ، بارها و بارها، خیانت ها، دیکتاتوری، کشت و کشتار، جنگ، و غارتگری نسبت به سرزمین و مردم ما یادآوری گردیده و تاریخ گذشته می تواند آینه ای در برابر واقعیت های میهنمان باشد. ولی افسوس که ما ملت اهل مطالعه و تاریخ خوان نیستیم و باید در هردوره مصیبت ها تکرار شود تا بلکه ما از خواب غفلت بیدار شویم.
از تاریخ که بگذریم، این رژیم ضد مردمی در این ۳۵ ساله به خوب به ما نشان داد که تنها دشمن این آب و خاک و دشمن فردفرد هم میهنان ما است. تصور نمی رود که ایرانی باشد، سوای مزدوران وابسته به رژیم، و در این دوره از افراد جمهوری اسلامی سیلی نخورده باشد و مصیبتی تحمل نکرده باشد. حال، چگونه ممکنست که بازهم برای باار چندم ما این اشتباه را بکنیم و به موجودیت رژیم کشتارگر رأی بدهیم.
از آنچه گذشت:
مردم ایران از بام تا شام، در کوچه و خیابان، درون تاکسی و اتوبوس، در جشن ها، سوگواری ها، و سخنرانی ها، و در همه جا و در هر هنگام به انتقاد و خرده گیری رژیم می پردازند. آنچنان در همه جا بدگویی و نکته پردازی از فرد فرد رژیم می شود که گویا همه مردم در یک اتحاد و همآهنگی کمر به قتل و نابودی رژیم بسته اند. ولی بدبختانه، صف های طولانی دیروز برای رأی دادن در سرتاسر ایران، و حتی کشورهای بیگانه، می توان گفت که مردم ایران مستوجب و سزاوار این رژیم جهل و جنایتند. مردم ایران در این مورد از خود دورویی نشان دادند و همه آزادیخواهان واقعی و تلاش گران در راه دموکراسی را مأیوس و نا امید ساختند.