آنچه خمینی گفت !
گفتار خمینی از لحظه ورود به فرانسه تا بر کرسی قدرت نشستن، مالامال از دوستی، مهر، انسانیت، عدالت، دفاع از حقوق زنان، ستمدیدگان، کارگران، دادگری و حتی میهن دوستی بود. این گفتار دروغین و پر از ریا و ترفند، میلیون ها مردم را به دنبال خود کشید، و طومار رژیم پیشین را در هم پیچید. ولی به زودی با ۱۸۰ درجه چرخش، خوی درندگی، دروغ گویی، ریا کاری، ظالم پروری، و ترفند خود را در همه زمینه ها نشان داد و با همان افکار مالیخولیایی ضد بشری سر به درون خاک کشید.
آنچه خمینی کرد!
کردار و رفتار خمینی نیز سرشار از ریا و تزویر بود. او نخست درباغ سبزی از دوستی، خدمت به مردم محروم و کم درآمد، اقدام به کارهای اجتماعی مفید به حال همگان، ساختن و بنای اقتصاد ضعیف کشور، و دهها مورد دیگر را به همه نشان داد، ولی به جای باغ سبز و شادی و آرامش، زندگی را بر مردم چون جهنم تیره و تار ساخت. نوشتن قانون اساسی ضد بشری اسلامی، و پایمال کردن حقوق مدنی مردم ایران، و همه قدرت ها را یک شبه در اختیار آخوندهای بیکاره و سربار جامعه قرار دادن، آشی بود که خمینی برای مردم ایران پخت و آنان را خاکستر نشین کرد.
خامنه ای میراث خوار خمینی
خامنه ای که در اجتماع آنروز ایران دارای کمترین اطلاعات، دانش، و تجربه ملی، سیاسی، و مردمی نبود، بدون کوچکترین همه پرسی مردم ایران بر سرنوشت کشورمان، و بر جان و مال مردم ایران تکیه زد و تا به امروز، با به کار گیری افرادی بی صلاحیت، بی دانش، مغرض، و ضد ایرانی، به تاراج مملکت و نابودی نسل های کشور پرداخته است. کشتار مردم بیگناه، به کمک فرزندش مجتبی و گروهی دیگر، چپاول و غارت ارزهای کشور، از دیگر جنایت و خیانت های خامنه ای است که از دیدگاه مردم ایران پوشیده نمانده است.
بنابراین، به جرأت می توان گفت سالیانی است که این ملای مشهدی مشروعیت خود را به کلی از دست داده، و مردم ایران دیگر، سوای مزدوران، کاسه لیسان، رانخواران، و خردباختگان مذهبی برای او تره خورد نمی کنند، و از وجودش در رنج و ناله اند. بایک همه پرسی آزاد، به آسانی می توان به درستی و صحت این ادعا رسید. زیرا هرگونه حاشاگری و نادیده گرفتن این ادعا، از سوی شما و یا هرمقام دیگر را می توان بازهم ترفند دیگری از سوی آخوند دانست.
روی گردانی مردم از انتصابات ولایتی
در سال جاری، مردم ایران زیاد خوشحال نبودند که باردیگر بازیچه قرار گرفته، به نمایندگان انتصابی خامنه ای رأی دهند. این موضوع تا روز ۲۲ خرداد در میان مردم دهان به دهان می گشت که مردم می خواستند دیگر بار در این خیمه شب بازی، و انتصابات ولایتی شرکت نکنند. این تصمیم را بارها و بارها، جوانان و افراد گوناگون ایرانی به ما گفته بودند. چیزی که آنان را در این مسأله جدی تر می کرد، دو گفته خامنه ای بود که؛
۱- ” مگر در این سی سال که ما دهها انتخابات انجام دادیم کدام یک انتخاب آزاد نبوده است؟!”. این ادعا بی تردید از زشت ترین و بزرگترین دروغ و ادعای غلطی است که خامنه ای شعور مردم را به بازی گرفته است. زیرا انتخابات فرمایشی این رژیم تاکنون، در حد انتخابات فرمایشی صدام، مبارک، پینوشه، استالین، و قذافی بوده، و کمترین مشروعیت و رنگ ملی و مردمی و دموکراسی نداشته است.
۲- ” شرکت کردن مردم در انتخابات رأی به هرکسی داده شود، رأی به جمهوری اسلامی است”. این دو ادعا و گفتار نامورد و سرپا دروغ، مردم را بر آشفت، و برای بسیاری گران آمد و آنان را بسیار دلسرد نمود.”
این ویدیو چکامه زیبایهیلا صدیقی است که گویای سه دهه جنایت، دزدی و غارتگری رژیم ضد مردمی است. آیا خامنه ای با چه پررویی در برابر اینهمه جنایت ها، دم از آزادی و دموکراسی و انتخابات آزاد می زند؟!. ایرادی که بر این چکامه سرای میهنی وارد است که چگونه در دوبی رأی داده، و موجب رأی دادن دیگران هم شده است.
دعوت خامنه ای به رأی دادن مردم
گویا خامنه ای در روزهای آخر، از خواب غفلت پرید و متوجه اشتباه خود شد. زیرا بی درنگ با ۱۸۰ درجه چرخش، از مردم ایران خواست: ” آنهایی هم که به رژیم علاقه ای ندارند، به خاطر ایران در رأی دادن شرکت جویند”. همین موضوع موجب گردید که مردم باردیگر تصمیم به شرکت در انتصابات کنند. ولی به جای آن که به سعید خلیلی، دکتر ولایتی، و محمد باقر قالیباف کاندیداهای مورد نظر شخص خامنه ای رأی دهند، به عنوان دهن کجی، به فرد کمتر شناخته شده، و کمتر سفارش شده، و سالم تر از دیگران، یعنی آقای حسن روحانی رأی دادند، و ایشان را رئیس جمهور برگزیده خود می نامند.
از این روی، بیش از ۱۸ میلیون رأی مردم به شخص حسن روحانی، رد رأی، و رأی ندادن به خامنه ای، و سلب مشروعیت از وی می باشد.
دعوت خامنه ای به رأی دادن مردم به خاطر ایران، می تواند یکی از دو جنبه زیر باشد:
۱- آقای خامنه ای با مردم روراست بود!:
آقای خامنه ای با توجه به پشت کردن مردم از وی، تغییر رویه داد و خواست اشتباهات گذشته و خطاها را جبران نموده، و به سوی ملت بازگردد. در این حالت که خود این چنین نشان داده است، باید همه غل وزنجیر و بندها را از جلو آقای روحانی رئیس جمهور برگزیده مردم بردارد، جلو اوباشان و مزاحمان که می توانند سد راه ایشان شوند بگیرد، و اجازه دهد نامبرده رسالت ملی خود را برخلاف رؤسای جمهور دست و پا بسته گذشته در کارهای خود فعال و مثمر ثمر باشد.
آیا این وقاحت نیست که خامنه ای انتخابات ایران را آزادترین در جهان می داند. این بابا، عملکرد مردم در سال ۸۸ را غیر قانونی، و همه انتقاد کنندگان را دشمن نامید.
۲- ترفند دیگری برای مشروعیت ظاهری رژیم:
ولی ممکن است بار دیگر خامنه ای احساسات مردم را به بازی گرفته و با ترفندی دیگر، مردم را به جلو صندوق رأی دادن کشاند، و کلاه دیگری بر سر مردم گذاشت. در چنین شرایطی، با توجه به آن که خامنه ای مشروعیت خود را نزد مردم ایران از دست داده، و تنها گروههای سودجوی تظاهر به دوستی و علاقه او می کنند، چنانچه این بار هم گفتار وی ترفندی بیش نبوده، باید اطمینان داشته باشد که آتش زیر خاکستر است و دست انتقام مردم در آینده ای نه چندان دور از آستین بیرون آمده و گلوی او و همراهانش را خواهد گرفت.
و اما، وظیفه آقای روحانی
آقای روحانی در شرایط کنونی به عنوان رئیس جمهور برگزیده مردم ایران، با داشتن بیش از ۱۸ میلیون پشتیبان و طرفدار در پشت سرخود، باید پرده ها را بردرد، بندها را پاره کند، زنجیرها را از هم بگسلد، خرافات را به کنار گذارد، منافع ملی، تاریخی، و فرهنگی کشورمان را پاس دارد و در نگهبانی و گسترش آن کوشا باشد. وگرنه، ایشان هم به درجه افتخار آبدارچی ولی فقیه مفتخر گشته، مورد لعن و نفرین مردم، به ویژه گزینش کنندگان خود قرار خواهد گرفت.