زنان، انسان هایی بی دفاع در جامعه
بررسی نشان می دهد که ۳۵٪ زنان جهان در برابر حمله وحشیانه زوج خود، و یا مردان دیگر قرار می گیرند. برخورد مردان دیو سیرت با زنان ناتوان و مظلوم موضوع ننگ انسانی است، و بشریت را تا حد جانوران درنده خوی پایین می آورد. بدبختانه ستم و تجاوز به بسیاری از زنان در پس پرده میماند و آشکار نمی شود. معمولن ۹۰٪ خشونت ها از سوی مردان، به زنان و کودکان تحمیل می شود.
خشونت علیه زنان، یک پدیده همیشگی
خشونت خانگی می تواند جسمانی، جنسی، روانی یا عاطفی باشد. سوءاستفاده مالی و محدود کردن فرد نیز از جمله مشخصه های دیگر خشونت خانگی است. تهدید به صورت همیشگی یا موقت نیز نوعی خشونت است. خشونت خانگی می تواند در هر زمان – چه در ابتدا و چه پس از گذشت چند سال از ارتباط میان دو نفر رخ بدهد. کودکان نیز از تاثیر منفی خشونت خانگی – چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت – درامان نیستند.
روش های گوناگون خشونت مانند : روانی، اقتصادی، عاطفی و جسمانی، از قدرت طلبی و سلطه گری فرد ناشی می شود. مردان نیز می توانند مورد خشونت و تهدید زنان قرار می گیرند اما بخش عمده خشونت خانگی، به ویژه موارد مرگ آور و خطرناک آن، از سوی مردان علیه دختران و زنان خانواده صورت می گیرد.
نمونه هایی از خشونت نسبت به زنان
هرگونه سختگیری و برخورد غیر منطقی، آنهم با زور و قلدری نسبت به زنان، خشونت بدانان نامیده می شود که در هردادگاه انسانی و نزد وجدان بشری محکوم است. در این جا چند نمونه رایج ظلم و ستم به زنان را می توان نام برد: اسید پاشی روی زنان، آتش کشیدن عروس به دلیل نداشتن جهیزیه کامل، تجاوز به دختران در ملاقات و راندوو، خشونت با زنان باردار شده، کشتن دختران و خواهران برای حرمت و آبروی خانوادگی، ختنه زنان، سقط جنین اجباری، خرید و فروش زنان، زنان را به روسپی گری واداشتن، رفتار خشونت بار با روسپی گران، سوء استفاده سکسی، و دهها نمونه دیگر.
خشونت در جوامع مذهبی
زنانی که در جوامع سربسته و خرافاتی مذهبی زندگی می کنند، بیشتر در برابر ظلم و ستم مردان قرار می گیرند. چنانکه خشونت مردان نسبت به زنان در عربستان، یمن، افغانستان، پاکستان، و در دهات و نقاط دور افتاده کشورمان که مذهب شدیداً حکومت می کند، به مراتب از محیط های بزرگ و شهرها بیشتر است. در افغانستان و پاکستان، همه گونه تبعیض و زورگویی نسبت به زنان در ابعاد گوناگون دیده می شود.
تجاوز گروهی در حملات نظامی
در برخوردهای خشونت بار دو گروه و در حمله های نظامی، زنان بیش از هرگروه دیگر آسیب پذیرند. در این گونه حمله ها، زنان و دختران نخستین قربانیان آن خشونت و و حشیگری می باشند. از تجاوز سربازان عراقی به زنان و دختران خوزستان، در دوران جنگ ۸ ساله ایران و عراق که با تحریک خمینی و رفتار جنون آمیز صدام صورت گرفت، گرچه آماری در دست نیست، ولی داستان های تلخ آن را همگان شنیده ایم. رژیم های بیرحم و خودکامه نیز از وجود زنان و دختران برای هدف های نظامی خود بهره برداری می کنند. در جنگ جهانی دوم، دولت ژاپن هزاران دختر و زن جوان را با زور وارد میدان های جنگ می کرد و در اختیار سربازان و فرماندهان قرار می داد.
این ویدیو گزارش گر تجاوز یک آخوند به دخترک جوانی در اطراف ورامین است. شمار تجاوز افراد رژیم به دختران و زنان در زندان ها و بیرون زندان ها بسیار زیاد است. بدبختانه اینگونه جنایت ها در پس پرده میماند و هرگز فاش نمی شود.
دوران جنگ نه ماهه میان پاکستان و بنگلادش، صدها دختر و زن بنگلادشی مورد تجاوز سربازان پاکستانی قرار گرفتند. در سال ۲۰۰۶سربازان آمریکایی در محمودیه عراق به دختر ۱۴ ساله ای به طور دسته جمعی تجاوز کردند و سپس او را کشتند.
در دوراب جنگ میان صرب ها و بزنیا، سربازان صربی به ۵۰ تا ۶۰ هزار زنان بزنیایی تجاوز کردند. این جنایت های بیشمار عمومن بدون مجازات مانده است.
از آنچه گذشت؛
تجربه تلخ تاریخ جهان نشان می دهد که زنان سپر بلای انواع خشونت های مردانند. قدرت جسمی بی دفاع آنان، و قانون های مردسالاری جهان، موجب گردیده که در همه زمینه ها و در همه جا این خشونت و زورگویی نسبت به زنان دیده می شود. از آنجا که قوانین جهانی یک طرفه و بیشتر به وسیله مردان تنظیم شده کمترین عدالت و دادگری برای زنان و دفاع از حقوق پایمال شده آنان نیست. زیرا تفنگ قانون، و تفنگ زورگویی در دست مردان است و زنان تننها مجری و فرمانبردار قوانین می باشند. در کشورما ایران، نه تنها مردان در همه جا بیان کننده قانون، قانون گذار، و خود قانونند، دین اسلام نیز که دارای طبیعت زن ستیزی می باشد و در آن زنان کمترین ارزش ندارند، حاکم بر سرنوشت زنان است.
هنگامی که زنی ستمدیده به مشکلی برخورد می کند، ظلمی می بیند و در مقام دفاع بر می آید، ناچار است به دادگاهی مراجعه کند که در رأس آن آخوندی نشسته که هم مرد است و نمی تواند مدافع زنان باشد، و هم این که دستش در آستین قوانین زن ستیز اسلام فرو رفته و از این جنبه نیز خود ظالم و ستمگری در برابر زنان قرار می گیرد. نمایندگان مجلس که قانون وضع می کنند، و هیأت دولت که به اجراء در می آورند، بیشتر مردانی هستند که کمترین درد و ستم زنان را احساس و استنباط نمی کنند.
بنابراین، در اجتماع خود ما ایران، تازمانی که زنان نتوانند به عنوان ۵۰٪ اجتماع، در قانون گذاری و تصمیمات مملکت دخالت داشته باشند، حقوقشان همیشه پایمال شده، و تبعیض و ظلم و خشونت در برابر آنان رامی توان انتظار داشت.