خبر کوچکی نیست… اما آنچنان که باید بدان پرداخت به چشم نیامد.
ماجرا چه بود
باغ گیاه شناسی نوشهر حدود ۵۴ سال پیش به عنوان اولین باغ پژوهشی و اکولوژیک در ایران و خاورمیانه پایهگذاری شد و ۱۴۰۰ گونه نادر گیاهی در این باغ، موزه آن را به یکی از ارزشمندترین ذخایر گیاهشناسی دنیا تبدیل کرده است.
ماجرا به یکی از سفرهای استانی محمود احمدینژاد و اعضای کابینه اش به استان مازندران برمیگردد که دولت دهم، در سفر به مازندران مصوبهای را مبنی بر احداث جاده برای توسعه بندرگاه نوشهر به تصویب رساند. این مصوبه اعلام میکند:> “… براساس ضوابط قانونی از ضلع شرقی باغ اکولوژی نوشهر برای احداث جاده اقدام شود…”
در سال ۱۳۸۹ اداره کشتیرانی و بنادر مازندران سه هکتار از این باغموزه را تصرف با اجرای یک سلسله عملیات شبهنظامی و با حمله به باغ یادشده با استفاده از ماشینهای سنگین و پشتیبانی کارکنان خود که در نقش پیادهنظامهای ملبس به لباس شبهنظامیان بودند، اقدام به تخریب دیوار ضلع جنوبشرقی باغ و ریشهکنکردن حدود ۱۰هزار اصله درخت نایاب کردند.
به دنبال تجاوز به باغ گیاه شناسی نوشهر پرونده ای در دادسرای شهرستان نوشهر تشکیل شد و چون متشاکی در حد مدیرکل بود پرونده با قرار عدم صلاحیت به دادسرای مرکز استان (ساری) منتقل شد.مدیرکل اداره کل بنادر نوشهر به عنوان متهم در جلسه دادگاه مورخ اول اردیبهشت ۹۲در شعبه ۱۰۶ ساری حاضر شد اما اسنادی ارائه کرد مبنی بر اینکه در تاریخ تخریب باغ گیاهشناسی و قطع درختان توسط اداره کل بنادر نوشهر، او برای انجام مأموریت اداری خارج از کشور بوده است!، و مسئولان باغ گیاهشناسی شکایت خود را پس گرفتند!… .
این ویدیو نشان می دهد که چگونه استانداری ضد ایران و ضد مردمی مازندران عده ای را به تخریب باغ گیاه شناسی نوشهر واداشته است.
در ادامه چه شد؟
با این بهانه خارج از کشور بودن پرونده تخریب مسکوت ماند … اما بسرعت و با هماهنگی استاندار این تخریب را برنامه ریزی کردند که از سر بگیرند که با حضور مردم این ماجرا تا ده روز متوقف مانده است. اخبار این ماجرا را می توانید در دیگر رسانه های خبری دنبال کنید.
چرایی تکراری
اما هدف از خبر، خود خبر نبود! هدف چیز دیگری است:
درخواست عده ای که منافع شخصی را با نیرنگ بعنوان کمک به اشتغال و مانند آن به رئیس جمهور رسانیده ، بدون کارشناسی و تنها از روی رفاقت تایید می شود …. این داستان تکراری دفتر رئیس جمهور است. بدون حکم وارد خانه مردم شدن روزی مزدوران رژیم است چه برسد به یک باغ ملی.جمهوری اسلامی از آغاز با غارت و چپاول زاده شد .
برای مردم عادی شده
مردم عادت کردند به این که با یک دستور ،باغی آپارتمان شود یا جنگلی به مجتمع ساختمانی تبدیل گردد. چه بسیار جنگل و مراتع که زمین خوارانی مانند لاریجانی ها به جیب نزدند. آیت الله حائری آنچنان گندی در تصاحب حومه شیراز زد که رهبر مجبور شد این پاچه خوار ولایی را از امام جمعگی شیراز عزل کند.
بازهم از شیراز:
قصردشت در شمال شیراز، پر از باغ های پردرخت و سر سبز و خرم بود. نه تنها این منطقه تفریح گاه تابستانی مردم شیراز و شهرهای جنوبی استان فارس بود، بلکه به دلیل خوش آب و هوا بودن منطقه توریستی برای عرب های کشورهای کناره خلیج فارس بود. از هنگامی که پای نحس خمینی به ایران رسید و کشورمان ملا خور شد، این منطقه سرسبز و خرم و باغ های با شکوه آن به کلی نابود شدند. سد ها هزار هکتار زمین ،باغ ، مرتع و جنگل در هزاره گذشته از حمله عرب و مغول در امان ماند اما به بهانه مالکیت طاغوت ، رژیم اسلامی ضد ایرانی با تصرف عدوانی این باغها، آنان را به صحراهایی خشک و سوزان بدل نمود تا بعد بتواند آن را بین مزدوران خود تقسیم کند و بنوعی مزد جنایات و خود فروشی و بی آبرویی شان را بدهد.
مردم عادت کرده اند که زمینهای حومه شهرشان که روزگاری ملی بود امروز توسط سپاه و کمیته و ارگانهای زیر نظر رهبر به برج و پاساژ بدل شود.رقابت سپاه و دانشگاه آزاد بر سر غصب زمینهای حومه شهرها رقت انگیز است .
احمدی نژاد و باند جدیدش کمی دیر به این سفره چپاول رسیدند ولی در همین هشت سال با استفاده از حمایت احمقانه خامنه ای و سوء استفاده از پیشینه نظامی-ستادی خود با زور اسلحه و با پوشش سفر استانی نه تنها اموال عمومی را که افکار مردم ساده شهرستانی را تصاحب کردند، و بابخششهای خودسرانه و بی برنامه او مردم حامی او در شهرستانها ی ایران خاکستر نشین شدند.
وقت آقایان تنگ است
زنگ سپرده شدن سفره چپاول به نفر بعد، خرداد امسال زده شد. از جنگل های شمال تنها بیست درصد باقی مانده ، می پرسید مابقی چه شد؟ با بی مسئولیتی و در حرص و ولع ایشان تبدیل به احسنت شد! گروهی در ژمان هاشمی ،گروهی در ژمان خاتمی ، عده ای از باند احمدی ووو… شمال ایران را ملک شخصی کردند. اطرافیان احمدی نژاد همین یک ماه را هم غنیمت شمرده اند و سعی دارند پروژه ناتمام تصاحب این منطقه نوشهر را به پایان برسانند چرا که با انتصاب استاندار جدید آشی به آقایان فعلی نمی رسد اما چه سود که تا امثال محمود ها سر کار ند، همین آش است و همین کاسه.
ریشه در نبودن دموکراسی است
انتصاب غیر دموکراتیک استاندار باعث می شود او فقط در برابر باند و گروه خود (رئیس جمهور) پاسخگو باشد و منافع مردم را _که نقشی در انتصاب او نداشتند_ در نظر نگیرد.