اهانت آخوند تازی نژاد به یک زردشتی
در پس جنایات بیکران رژیم ضد انسانی حاکم بر ایران به دیگر باوران، آخوندک تازی نژاد و فرمایه ای بنام حجت اسلام محمدمهدی حرزاده، گزینش زردشتی پاکدامن و صاحب اصلی این سرزمین بنام سپنتا نیکنام را به شورای شهر یزد را محکوم نموده است. این آخوند همانند اجداد تازی خود که مملکت ما را غارت کردند، در قرن ۲۱ که انسان ها به آزادی رسیدند و کسی نمی تواند به دیگری دستور دهد چه کار بکند؟، چگونه بیاندیشد؟، و چه طور عمل کند؟، از دیگر باوران مانند زردشتی ها جزیه (باج) می خواهد که آنها اجازه داشته باشند در دین خود بمانند و به باورهای خود عمل کنند.
آیا به راستی این یک توهین و جسارت به آدمیت و به فرد فرد ایرانی نیست؟. آیا واکنش و عکس العمل ما ایرانی ها در برابر این فرومایگی و گفتار زشت انسانی چه می تواند باشد؟. تا آن جا که گفته شده جمعیت کل زردشتیان یزد حدود ۵ هزر نفر می باشد و لی بیش از ۲۰ هزار نفر به آقای سپنتا نیکنام رأی داده اند.
تازیان بیابان گرد
تاریخ گذشته جهان پر از کشت و کشتار و بی عدالتی است. یورش بیابان گردان عربستان به تمدن های بزرگ آن زمان به ویژه ایران، جهان را از محور اصلی پیشرفت و عدالت اجتماعی بر کنار ساخت. ۶ سده ظلم و جور، تجاوز، غارتگری، و کشتار بی شمار تازیان با مردم مهربان و فرهیخته ایران، برگهای تاریک تاریخ جهان را می پوشاند. شوربختانه، تفاله های تازیان که در ایران زاد و لد زیادی داشته اند، توانستند خشونت و انسان ستیزی تازیان را همچنان در ایران زنده نگه دارند.
مهاجرت زردشتیان به هند
پس از یورش ددمنشانه تازیان به ایران و کشت و کشتار مردم بیگناه، گروهی به هند مهاجرت کردند. آنان به پارسیان هند معروف شدند که توانستند خدمات گرانبهایی در زمینه های صنعت، اقتصاد، تکنولوژی و مدیریت هند داشته باشند. در ملاقاتی که نگارنده در بهار سال پیش از پارسیان هند داشتم، راستی، درستی و همه گونه همکاری میان آنان و هندیان دیده می شود و آنان موجب افتخار و سربلندی مردم هند می باشند.
انقلاب ضد انسانی اسلامی
مردم ایران در سال ۵۷ به پا خاستند تا از دیکتاتوری سیاسی گذشته گذر کنند و به آزادی و دموکراسی رسند. با وجود خفقان و نبودن احزاب سیاسی و تلاش عده ای فرصت طلب چون بنی صدر، قطب زاده و دکتر یزدی، و همکاری همه جانبه بی بی سی لندن، خمینی آخوند سیه قلب و ضد ایرانی به حلق مردم ایران فرو شد. از آن تاریخ تا کنون، رژیم ضد ایرانی با گردآوری آخوندهای تازی نژاد، مزدوران، اوباش و اراذل، مداحانی که بازمانده شهرنو و میدان های تهران بودند، مملکت را به کلی غارت و ویران، و تاریخ، تمدن، زبان، و فرهنگ دیر پایه کشورمان را به لجن کشیدند.
زردشتی های ایران
زردشتیان، پاک ترین و اصیل ترین نژاد و صاحب اصلی این سرزمینند. تازیان که خونخواری و خون ریزی را طی چند قرن در سرتاسر ایران ادامه دادند، مردم نجیب و مهربان زردشتی از جور و ستم آنان فرار کردند و به نقاط دور افتاده مانند یزد و کرمان، و نواحی کوهستانی مانند ابیانه پناه بردند تا از جور و ستم اسلام خون آشام در امان بمانند. ولی جنایتکاران مسلمان و رژیم های اسلام زده، دست از اذیت و آزار زردشتیان و پیروان دیگر ادیان ایران مانند یهودی ها دست برنداشتند. آنچنان عرصه را بر این هم میهنان گرانمایه تنگ کردند که از ظلم و جور رژیم به ناچار دست از باورهای دینی خود برداشتند و ظاهراً به دین اسلام گرویدند. این بی حرمتی و آزار دادن به زردشتی ها آنچنان ادامه یافت که هم اکنون گویا میان ۵-۱۰ هزار زردشتی در ایران باقی نمانده که بیشتر در دهات و جاهای پرت و دورافتاده به سختی زندگی می کنند.
.زندگی باورمندان گوناگون در یزد
آنان که به زندگی مردم ایران در شهرهای یزد و کرمان آشنایی دارند، می دانند که باورهای دینی گوناگون مانند زردشتی، کلیمی، بهایی، و مسلمان، در این شهر بسیار دوستانه با هم زندگی می کنند و کمترین برخورد و اختلافی میان آنان نیست. تا آن جا که در بازارو خیابان های یزد هرکدام از این چند گروه در کنار هم به کسب و کار می پردازند و برخورد و یا نگرانی در میان آنان نیست. همین دوستی ، صداقت و محبت میان همه باورهای دینی در یزد که از کردار، گفتار، و رفتار نیک زردشت گرفته می شود، موجب گردیده که راستگویی و درستکاری در میان مردم اشاعه یافته، کمتر کارهای خلاف اخلاقی و اجتماعی در جامعه دیده شود و زندان ها شاهد دستگیری و مجازات مردم یزد نباشد.
نمونه ای از رفتار زشت مسلمانان با زردشتی ها
سالیانی پیش نگارنده به دعوت یک دوست زردشتی که کارشانس بزرگی در تهران بود، شبی به خانه اش در خیابان کریمخان زند رفتم. در پایان شب به دنبال تاکسی بودم که به شمیران روم. دوست زردشتی همراه من به خیابان آمد تا از شرکت تاکسی رانی آن ناحیه برای من تاکسی کرایه کند. هنگامی که به دفتر تاکسی رانی نزدیک شدیم، چند تاکسی در بیرون پارک شده بود و راننده ها در دفتر به گفتگو نشسته بودند. من در کنار تاکسی ها ایستادم و دوست زردشتی من به دفتر رفت و از آنان جویای تاکسی شد که هرکدام پاسخ منفی دادند. من که رفتار توهین آمیز و نژاد پرستی تاکسی رانان را نسبت به دوست خود که به شدت آزرده خاطر شده بود دیدم، از وی خداحافظی کرده و جدا شدم. لحظه ای بعد برای امتهان، به تنهایی به همان دفتر بازگشتم و جویای تاکسی شدم که هرسه راننده از جای بلند شدند و آمادگی خود را اعلام داشتند. ولی من با نفرت از آن وحشیگری اسلامی و نژاد پرستی، آن محل را ترک گفتم.
از آنچه گذشت
رفتار زشت و غیر انسانی رژیم تازی نژاد حاکم بر ایران با دگر اندیشان به ویژه زردشتیان مهربان و درستکار و صاحبان اصلی این سرزمین موجب شرم و خجالت هر ایرانی آزادمنش است. اعتراض آخوندک فرومایه و بی فرهنگ حجت اسلام محمدمهدی حرزاده، به انتخاب آقای سپنتا نیکنام به عضویت شهر یزد، باعث سرشکستگی ایران دوستان و خردمندان این جامعه است.
مردم مسلمان یزد که همواره در کنار زردشتیان و دیگر باورمندان دینی در کمال صلح و آرامش زندگی کرده اند، باید در برابر گستاخی و هرزه گویی این آخوندک بی مایه ایستادگی کنند و اعتراض خود را بر همه جا نشان دهند. در غیر انیصورت باید همچنان به بردگی و زندگی با خفت و خواری زیر پرچم ولایت فقیه ادامه داد.
حجت اسلام محمدمهدی حرزاده، این آخوند تازی نژاد باید بداند که به زودی عمر این رژیم ضد ایرانی به پایان می رسد و فرزندان پاک ایران گلوی او و امثال او که ضد انسان و ضد ایرانی اند را خواهد فشرد و به سزای اعمالشان خواهند رسید. روز انتقام نزدیک است.