خاطره ۱۸ تیر
به دلیل اعتراض دانشجویان در روند سیاسی دولت و محدود کردن فعالیت آزادانه رسانه ها، دانشجویان دانشگاهها به تظاهرات برخاستند. نیروهای انتظامی و لباس شخصیها بین روزهای هجدهم تا بیست وسوم تیرماه ۱۳۷۸ به کوی دانشگاه و دانشجویان حمله ور شدند. این حادثه را می توان به عنوان بزرگترین چالش جنبش دانشجویی در ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ نام برد. فعالان حقوق بشر در ایران ادعا دارد ۷ نفر در واقعه حمله کشته شدهاند.
این فیلم گویای جنایت رژیم در کوی دانشگاه در ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ است، جنایتی که ما آن را پذیرفتیم و به دنبال آن بلند نشدیم.
محمد باقر قالیباف شهردار کنونی تهران را می توان از بزرگترین جلادان و سرکوب گران دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تهران نامید. به دستور مستقیم او به عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه، حمله پاسداران و بسیجی های آدم کش به کوی دانشگاه تهران آغاز گردید. خود قالیباف در آن روزها سوار بر موتور، و مردم را با چوب مجروح و خونین می کرده است. حمله وحشیانه ای که موجب دستگیری، شکنجه و آزار بیش از ۳۰۰ نفر و تاراج و تخریب وسائل شخصی و کشتار آنان گردید. دامنه این یورش حیوانی به شهرستان ها نیز کشیده شد و در تبریز شماری مانند عزت الله ابراهیم نژاد، فرشته علیزاده، تامی حامیفر جان خود را از دست دادند.
ما ملت چندان معترضی نیستیم
حقیقت آنست و نباید خودمان را گول بزنیم که ما ملت مبارز و چالشگری نیستیم. در برابر سختی ها، ظلم و ستم و ناروایی ها، کوتاه می آییم و خیلی خود تسلیم می شویم. ما نه تنها قدرت اعتراض و چالش با تجاوز و زورگویی نداریم، بلکه ساکت مانده و حتی همراه آن مرام غیر انسانی قرار می گیریم. به گفته دیگر ما ملت مظلوم آزار و ظالم پروریم. از مبارزات سرسختانه مردم بخش های گوناگون ایران در دوسده از تجاوز تازیان به سرزمینمان که بگذریم، در دوران های بعد تاریخ مردم ایران رفته رفته حس چالشگری و دفاعی خود را از دست دادند و تقریباً حالت تسلیم پدیری را پیدا کردند.
این ویدیو نشان می دهد که چگونه رژیم ضد ایرانی به خراب کردن چهارمین کاخ کوروش کبیر می پردازد و تاریخ باستانی کشورمان را به زیر خاک می برد.
گرچه همان مقاومت ها و مبارزات دویست ساله هم پراکنده بود و هیچگاه به صورت یک تهاجم و چالشگر ملی و همگانی در نیامد. تا آنجا که وقتی تازی ها در قم و یا فارس قتل عام می کردند، مردم دیگر نقاط ایران از جای بلند نشدند و تکان نخوردند. پس از دوسده اولیه تجاوز تازی و با وجود یورش اقوام دیگر، رفته رفته حس مقاومت و چالش که بسیار هم ضعیف بود، به طورکلی از ایران رخت بر بست. این گونه تسلیم پذیری به بیگانگان فرصت داد تا به آسانی سرزمین ما را به تصرف خود درآورند و بر مال و جان و هستی مردم حکمرانی کنند. هدف ما در اینجا بازگشت به تاریخ گذشته دور ایران نیست. زیرا هم میهنان ما چندان هم دلخوشی به تاریخ ندارند و نمی خواهند از آن تجربه یاد گیرند. بنابراین، تنها به ۳۵ سال کنونی می پردازیم.
نمونه های زیر گویای این واقعیت تلخ است:
۱- رژیم باوحشیگری از همان آغاز حکمرانی خود جنایت های بزرگی را در پیش گرفت. فرزندان سلحشور ارتش، کردهای میهن پرست و دلاور، جوانان غیور در درون صدها زندان، عده ای روزنامه نگار، فرهنگیان، سیاستمداران را به خاک خون کشاند، قتل های زنجیره ای را در پیش گرفت و نزدیک به ۸۰ نفر روزنامه نگار، نویسنده، و ساسیتمدار و فرهنگی را از پای در آورد ولی کمترین اعتراض، خیزش، و انتقادی از کسی برنخاست.
در این ویدیو آقای بهرام مشری سابقه ساواکی آخوند ضد ایرانی مصباح یزدی را بررسی می کند.
۲- کشتار هم میهنان در کشورهای بیگانه چون دکتر بختیار، فریدون فرخ زاد، کشتار رستوران میکونوس و دهها نمونه دیگر انجام گرفت ولی بازهم ما سکوت کردیم و دم بر نیاوردیم.
۳- در مجلس شورای ملی را گل کشید و آن را به لجن خانه ای بنام مجلس اسلامی تبدیل نمود، شیر و خورشید ما را از میان برد و پرچم تاریخی و زیبای ما را آلوده و ننگین ساخت، بازهم صدایی از کسی بر نیامد و اعتراضی نشد. خیزش و اعتراض گروهی هم محلی ماند و دیگر نقاط کشور حمایتی نکردند و در نتیجه صداها در گلو خفه شد.
۵- با تاریخ، فرهنگ، آداب، رسوم ما بازی شد، سینماها، تماشاخانه ها در آتش ظلم و جور آخوند بی فرهنگ و ضد ایرانی سوخت و خاکستر شد و یا به جای آنها بنگاههای خرسازی و یا مسجد بنا گردید. بازهم ما ملت تسلیم و نجیب سر در گریبان فرو بردیم و فریادی بر نیاوردیم.کوتاهی و نادیده گرفتن ما در همه احوال موجب گردید که آخوند بی شرافت و بی فرهنگ بیشتر و بیشتر بر تاریخ و سرنوشتمان مسلط شود و بر ما حکومت کند.
۶- زردشتیان، کردها، کلیمی ها، دیگر اقوام و باورهای مذهبی صاحبان اصلی و پایه گذاران این سر زمینند. ولی در این ۱۴۰۰ ساله اسلام کشتارگر رفته رفته به نسل کشی و تسلیم کردن و به بردگی در آوردن آنان پرداخته است. کشوری که در دوران ساسانیان شاید حدود ۱۰ میلیون جمعیت داشت و آنها بیشتر زردشتی بودند، اسلام کشتار گر همگی را به تدریخ در تنگنا قرار داد و هم اکنون تنها نزدیک به ۵۰۰۰ زردشتی در یزد به جای مانده است.
۷- همین دوهفته گذشته رژیم تازی گر ضد ایرانی به تخریب و ویرانی خانه های تاریخی و قدیمی یزد پرداخت تا امامزاده جعفری که دکان نان و آب آخوند و منبع درآمد آنها و مرکز تحمیر مردم است مانند بسیاری از مسجدها و امازاده های دیگر گسترش دهد و دکان مکر و کید خود را بیشتر پخش کند. بازهم سوای اعتراض عده ای از صاحبان خانه ها، مردم دیگر نقاط شهر و شهرهای دیگر ساکت ماندند.
نگاهی به تجاوز اسلام گرایان منطقه
در مصر چه می گذرد؟
یک سال پیش اخوان المسلمین، یک گروه تروریستی مصر که در حکومت پیشین به عقب رانده شده بود و در حاشیه قرار داشت، از بی خبری و نادانی مردم سوء استفاده کرد و با شعار های مردمی و ملی گری و این که دولت آنان از همه گروهها شامل خواهد شد، قدرت ها را قبضه کردند. آنگاه قانون اسلامی را پیاده کردند و گروههای افراطی را روی کار آوردند. هم اکنون در آن کشور گروه تروریستی اخوان المسلمین ۳۰٪ طرفداران فناتیک خود را به جان ۷۰٪ مردم دیگر انداخته و از آنان خواسته که با هرگونه سلاح و وسیله ای به جان مردم بیفتند. در نتیجه میزان خشونت و کشتار بالا گرفته و نمی توان آینده درخشانی را برای مصرپیش بینی کرد.
و اما در ترکیه
در ترکیه هم دولت اسلامی تلاش کرد قانون ارتجاعی اسلامی را پیاده کند و به تازگی برآن بود تا با از بین بردن گیزی پارک آن را به مکان تجارتی تبدیل کند. ولی اعتراض گسترده مردم در سراسر ترکیه رژیم خودکامه اسلامی آن را به حاشیه راند. همانگونه که رژیم اسلامی ایران به تخریب خانه دایی جان ناپلئون پرداخت تا آن خانه تاریخی را به مرکز تجارتی تبدیل سازد. و یا تصمیم بر آن داشت که با از بین بردن باغ گیاه شناسی نوشهر به جاده سازی پردازد. خوشبختانه مردم دلاور مازندرا ن توانستند بدون کمک و همراهی مردم دیگر نقاط ایران در شرایط کنونی رژیم افسار گسیخته اسلامی را به عقب رانند، ولی فرسایش ملی و فرهنگی و نابودی آثار ملی و تاریخی در سراسر کشورمان همچنان ادامه دارد.
راههای مبارزه با رژیم های خودکامه مذهبی
برای مبارزه با دیکتاتوری، سه راه پیش بینی می شود که بر حسب شرایط یکی از این سه روش می تواند کار ساز باشد:
۱- اعتراض و خیزش مردمی
چنانچه مردم در برابر هر کار ناشایست ضد ملی و خودکامگی رژیم به پاخیزند و اعتراض خود را نشان دهند، چنانچه همکاری و همبستگی میان مردم باشد، رژیم کوتاه آمده و عقب نشینی می کند. این روش تازمانی کارساز و نتیجه بخش است که رژیم وحشیانه به مردم یورش نبرد و به کشتار نپردازد. اعتراض روزهای نخستین مردم ترکیه بسیار آرام بود. ولی هنگامی که رژیم با خشونت به مردم حمله کرد، از تظاهرات آرام بیرون آمد و به برخودهای دو جانبه انجامید.
۲- برخور قهر آمیز
چنانچه رژیم با خشونت با مردم روبرو شود، تظاهرات آرام و مسالمت آمیز به جایی نمی رسد. مردم سرکوب می شوند و به ناچار صحنه را ترک می کنند که به پیروزی رژیم پایان می پذیرد. این اتفاقی بود که در سال ۸۸ در ایران رخ داد و رستاخیز مردمی از هم پاشیده شد. در این شرایط پاسخ سنگ، سنگ، و پاسخ کلوخ، کلوخ است و باید با رژیم به مبارزه و چالش برخاست.
۳- اعتصاب منفی
بالاترین و بهترین روش مبارزه با خودکامگان، مبارزه منفی است. اگر ما با روش حاکمان خود دلخوش نیستیم و آن را غیر منطقی می دانیم، بهتر است صحنه را خالی کنیم و در هیچ گردهم آیی ماننس مسجد، حسینیه، تظاهرات دولتی، جشن ها، سوگواری ها، شرکت نکنیم. به برنامه های تلویزیون نگاه نکنیم، به رادیوها گوش فراندهیم، روزنامه ها را نخوانیم و خلاصه این که صحنه ها را از هرجهت خالی گذاریم.
اعتصاب عمومی
یک راه مبارزه اساسی وجود دارد که پاسخگوی همه اینهاست. ولی نیاز به یک همبستگی ملی و مردمی و همگانی دارد. و آن اعتصاب عمومی در سرتاسر کشور است. تصور نمی رود مردم ما آنچنان عرق ملی و از خود گذشتگی داشته باشند که بخواهند این راه عملی را طی کنند.
از آنچه گذشت
تجربه تاریخی نشان می دهد که ما سوای مبارزات خود با تازیان در دو سده اشغال کشورمان به وسیله آنان، رفته رفته به ملتی آرام، ساکت و تسلیم پذیری تبدیل شدیم که دیگر در برابر ظلم و جور خودکامگان چندان مقاومت و سرسختی از خود نشان نمی دهیم. فاجعه انقلاب اسلامی و تسلط آخوند فرومایه و بی فرهنگ بر کشورمان ما را آنچنان زبون و عاجز ساخت که دیگر در برابر هر جنایت و ویرانگری رژیم ساکت میمانیم.
این سکوت و اعتراض نکردن و نداشتن همکاری و همبستگی میان ما، موجب گردیده که آخوند هرچه بیشتر بر جان و مال و ناموس ما تسلط یابد و به غارتگری و ویرانی کشور پردازد. اینجاست که می توان گفت ما ملت تسلیم پذیریم و سند بردگی و عبودیت خود را سال ها پیش امضاء کرده ایم و همچنان بدان وفادار و پایبندیم.