گزارش روزنامه گاردین
خانم شرلی ویلیامز Shirley Williams در روزنامه گاردین به تاریخ ۳ سپتامبر ۲۰۱۳ (۱۲ شهریور ۱۳۹۲) مقاله ای در باره ایران نوشته که دارای اهمیت و در خور بررسی و نیک نگری است. این خانم، دولت بریتانیا را مورد نکوهش و سرزنش قرار می دهد که در باره ایران، و داشتن رابطه با رژیم آن کوتاهی کرده اند. او بالارفتن بسیجی ها به خواست و دستور خامنه ای از دیوار سفارت انگلیس در تاریخ ۲۹ نوامبر ۲۰۱۱، غارت اموال و ویران کردن سفارت را نادیده گرفته و بر روی آن سرپوش می گذارد و تنها به ذکر ساده “حمله به سفارت از سوی تظاهر کنندگان” می پردازد. همچنین، وی در این مقاله تلاش می کند که رژیم اسلامی را از هرگونه اشتباه و خطاکاری برکنار سازد.
این ویدیو گزارش گر حمله بسیجی های فرستاده شده از سوی علی خامنه ای برای بالا رفتن از دیوار سفارت انگلیس، ویرانی و غارت کردن آن سفارتخانه به خوبی نشان می دهد. علت این حمله آنست که دولت انگلیس روی ۱۶۰۰ میلیون پولهای دزدیده شده مجتبی خامنه ای و واریز در حساب شخصی اش را بلوکه کرده و از دست مجتبی دزد معروف خارج ساخته بود.
انگلیس دایه مهربان تر از مادر
این خانم در این مقاله با تأیید و حمایت بی دریغ حسن روحانی، رل ایران در سوریه را رلی حساس، کلیدی، و بسیار مهم می داند و بر این باور است که دولت های غرب باید با خواست و مشورت ایران، از ادامه جنگ در سوریه جلوگیری کنند. حتی این خانم دولت خود را مورد سرزنش قرار می دهد که چرا هنگام حمله شیمیایی صدام و کشتن صدها ایرانی، دولت متبوع او ساکت مانده است. البته این گفتار درست است و همانگونه که می دانیم نشان می دهد که دولت بریتانیا از چند سده گذشته تا کنون روش خصمانه و فروپاشی در تاریخ کشور ما داشته است.
نمونه آشکار آن تأیید رژیم اسلامی و نادیده گرفتن هزاران زندانی، شکنجه، تجاوز، و اعدامی این رژیم در این ۳۵ ساله بوده است. حال باید از خود بپرسیم که چرا دولت انگلیس این چنین دایه مهربانتر از مادر شده، و این خانم، رل ایران (در حقیقت رژیم ایران) را حیاتی و بسیار مهم در منطقه می داند. هنگامی که بی بی سی بلند گوی تبلیغاتی دولت انگلیس با همکاری کارچاق کن های خمینی مانند ابوالحسن بنی صدر، دکتر یزدی، و صادق قطب زاده، آن پیر ضد ایران و ایرانی را به حلق مردم ایران فرو کردند، شاه را از کشور بیرون بردند، و رژیم ارتجاعی و پس مانده تاریخی را به حلق مردم ایران فرو کردند. از این روی، دولت بریتانیا ناچار است که از نطفه خود نگهداری کند. همان کاری که در زمان رضا شاه انجام دادند و آن مرد بزرگ و میهنی رااز ادامه خدمت به کشور باز داشتند.
چرا مجلس بریتانیا با حمله نظامی مخالفت کرد؟
برداشت ما این چنین است:
۱- سوریه دارای کانهای زیر زمینی و نفت مانند ایران و عراق نیست که انگلیس بدان توجه داشته باشد. وانگهی، با وجود بشار اسد و همسرش که وابستگی شدید به انگلیس دارند، تاکنون سرمایه گزاران حزب محافظه کار انگلیس بیشترین بخش های اقتصادی و تولیدی سوریه را در دست گرفته اند. از این روی، آنان بزرگترین پشتیبانان و حامیان رژیم بشار اسدند.
۲- در مورد ایران، چنانکه دیدیم انگلیسی ها که دستشان از نفت ایران کوتاه شده بود، با راه اندازی کودتای ۲۸ مرداد کشورمان را از مسیر طبیعی پیشرفت و حرکت به سوی آزادی و دموکراسی به بیراهه کشاندند.
۳- در مورد عراق هم دیدیم بدون آن که صدام انبار مواد مرگ آور شیمیایی در اختیار داشته باشد، با تبلیغات زهرآگین تونی بلر به عراق حمله بردند تا سرنوشت کانهای نفت، کارخانجات و اقتصاد آن کشور را آنچنان که دیدیم در دست بگیرند.
بررسی وضع کنونی سوریه
پیش از آن که به ضرورت حمله نظامی به سوریه پرداخته شود، بهتر است وضعیت کنونی سوریه را کمی در زیر ذره بین قرار داد. در نتیجه جنگ میان بشار اسد، و گروههای مخالف او، تاکنون بیش از ۱۳۰ هزار نفر کشته، نزدیک به ۶ میلیون آواره از خانه و کاشانه در درون کشور، و بیش از یک میلیون از راه کوه، دشت، رودخانه و صحرا آواره ترکیه، کردستان عراق، اردن، لبنان، مصر، و جاهای دیگر شده اند. پیش بینی می شود که تا پایان امسال مسیحی شمار پناهندگان به کشورهای دیگر به دومیلیون برسد.
آنچنان که گفته شده، شمار زیادی از این پناهندگان در راه جان باختند و زنان بارداری سقط جنین نموده، و یا دچار بیماری ها و مشکلات زیادی شدند.از آنجا که کمک های بیدریغ مالی، نظامی، و نیروی انسانی سرشار از سوی رژیم ایران، به بشار اسد شده، و شاخه نظامی پاسداران و بسیجی ها همراه و همدوش سربازان بشار اسد به کشتار مردم پرداختند، سوریه را ویران نموده، و بیش از ۷ میلیون را بی خانمان و در بدر ساختند.
خون همه این جنایت ها و به خاک و خون افتادگان سوریه، در درجه نخست به گردن علی خامنه ای و فرزند جنایت کارش مجتبی، در درجه دوم بر عهده پاسداران، بسیجی ها، در درجه سوم به گردن همه کسانی است که به رژیم ایران رأی داده اند، و در درجه آخر به گردن همه ایرانیان، مانند من و شماست که ساکت مانده و با سکوتمان رژیم اسلامی را تأیید می کنیم.
منافع روسیه و ایران در سوریه
سوای دولت های غربی که حساب گر منافع خودند و می سنجند که آیا حمله به سوریه و یا هر کشور دیگری برای آنان نان و آبی به دنبال خواهد داشت و یانه، سوریه برای دو کشور روسیه و ایران اهمیت زیادی دارد. برای روسیه، باید گفت که سوریه یکی از بزرگترین بازار اسلحه و تجارت آن کشور به شمار می آید. برای ایران نیز با وجود بشار اسد، ارتباط با حزب الله لبنان و ادامه کارهای تروریستی رژیم اسلامی آسانتر است. از سوی دیگر، از آنجا که رژیم ایران شدیداً زیر نفوذ روسیه قرار دارد، ناچار است که به خواست آن دولت همه گونه کمک هایی در اختیاربشار اسد قرار دهد و از سرنگونی اسد جلوگیری کند.
آیا حمله نظامی به سوریه ضروری است، یا نه؟
گرچه دخالت نظامی هرکشور در کشوری دیگر یک نوع تجاوز و غیر قانونی است، ولی باید به شرایط کنونی سوریه توجه داشت. نخست این که سوریه هم اکنون تحت محاصره نظامی ایران، روسیه، نیروهای کشورهای عربی، ترکیه، و بالاتر از همه آدم کشان القاعده قرار گرفته است. خانواده اسد هم از چهل سال پیش تاکنون مانند بختک بر روی سوریه افتاده و آن کشور را ارث پدری خود می دانند، تا این تاریخ یک سوم مردم را دربدر و بی خانمان نموده، و همه روزه دهها و یا صدها مردم بیگناه، بی پناه، و بی دفاع کشته می شوند.
بشار اسد در پیامی که امروز از او پخش شده می گوید که کلیه کسانی که با او می جنگند (در حقیقت مردم سوریه) تروریستند و باید از پای در آیند. بنابراین، اگر جلو این جنایتکار گرفته نشود، همچنان بلکه بیشتر به جنایت های خود ادامه خواهد داد.
نکته دیگر این که کشورهای خاورمیانه با رژیم دیکتاتوری و خودکامه که در تعصبات مذهبی نیز غوطه ورند، با دونوع دیکتاتوری دست به گریبانند. آنان ناچارند برای گذر از این دو دیکتاتوری و رسیدن به آزادی، نخست دیکتاتور حاکم بر خود را از میان بردارند و آنگاه سالیانی طول می کشد که به دیکتاتوری مذهبی و دکانداران دین پی ببرند و پس از شناختن نیت پلیدشان، آنان را نیز کنار گذاشته، و با گزینش افراد دموکرات و سکولار، به آزادی رسند.
از آنچه گذشت
کشور سوریه هم اکنون تحت اشغال نظامی روسیه، ایران، و آدم کشان القاعده قرار دارد. بشار اسد به همراهی فرستادگان علی خامنه ای از سپاه پاسداران و بسیجی ها، تا کنون بیش از ۱۳۰ هزار نفر را به خاک و خون کشاندند، نزدیک به ۶ میلیون یعنی یک سوم جمعیت سوریه را دربدر و آواره نمودند، و بیش از یک میلیون تاکنون، از از مرزها فرار کردند که شمار زیادی از آنان در راه جان باختند.
دولت های غربی هم اکنون در حال سنگین سبک کردنند که ببینند که آیا حمله نظامی برای آنان نان و آبی به دنبال خواهد آورد، یانه؟. در این میان، دولت انگلیس از آنجا که بیشتر کمپانی ها، کارخانجات و درآمدهای سوریه را تحت ریاست بشار اسد در دست دارند، خود را به کنار کشیدند. روسیه که دارای منافع سرشار است، ایران را جلودار خود نموده، و با هر تحولی بدون بشار اسد مخالفند.
ایران نیز به دنبال سلطه طلبی و گسترش افکار خمیده خود در خاورمیانه، و ادامه کارهای تروریستی است. همه این ها با وجود بشار اسد امکان پذیر است. از آنجا که بشار اسد مردم به پاخاسته سوریه را همگی تروریست می داند و براین باور است که باید هر صدایی در گلو خفه شود، آیا با این شرایط، بدون حمله نظامی چگونه می توان شر این اختاپوس را از گردن مردم سوریه کوتاه نموده، و رژیم خودکامه ایران را بر سر جای خود نشاند؟.