البته که حضور شیخی به نام خامنه ای بر مسند قدرت در ایران باعث تاسف است، چرا که مردم ایران هنوز موفق نشده اند او را از مسند قدرت به زیر بکشند و به گوشه زندان بیاندازند. ولی این تنها دلیل حزن نیست.
نگارنده وقتی مشاهده می کند که هنوز اپوزسیون خارج نشین، آنقدر آگاه نیست تا بتواند شیادی به نام فخرآور را از جمع خود بیرون کند، از شدت افسردگی، به مرز جنون می رسد! چرا که می بیند، نه تنها یک شیخ، کشور باستانی ما را به یغما می برد، بلکه می بیند به اپوزسیون ایرانی نیز نمی توان امید چندانی داشت.
آقای فخرآور، مدعی است که به دلیل فعالیت سیاسی، در زندان رژیم بوده است. این یک دروغ مشخص است و نیاز نیست که اپوزسیون ایران، نابغه باشند تا ببینند آقای فخرآور، یک شیاد است و تنها از اسم زندانیان سیاسی، سو استفاده می کند!
مگر نه آنکه فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی پر از افتخار ایران، آقای دکتر ناصر زرافشان (لینک) به صراحت اعلام داشته که آقای فخرآور، به جرم تجاوز به یک بانو، به زندان افتاده بوده است؟
به راستی کدام یک معتبرتر هستند، آقای ناصر زرافشان، وکیل پرآوازه، مدافع حقوق بشر، وکیل قربانیان قتل های زنجیره ای رژیم، برنده جایزه حقوق بشر آلمان در سال ۲۰۰۷ و یا فرد بدنامی به نام امیرعباس فخرآور؟!
البته معترضین به شیادی آقای فخرآور، ختم به آقای دکتر زرافشان نمی گرددد، بلکه کورش صحتی، فرزاد حمیدی، عابد توانچه و…، همه او را شیاد و کلاه بردار می دانند.
به عنوان مثال، در این پیوند، آقای فرزاد حمیدی (لینک اول) یا آقای کورش صحیتی (لینک دوم) به صراحت می گوید آقای فخرآور، در زندان بلای جان زندانیان سیاسی بوده است!
مدارک کافی بر روی اینترنت وجود دارد تا بتوان با قاطعیت صد در صد گفت که فخرآور، ابتدا به دلیل تجاوز به زندان می افتد و بعد که وزارت اطلاعات می بیند او استعداد خوبی دارد، او را به شکل عروسک دست سازی در می آورد تا در زندان به توطئه و آزار فعالان سیاسی و جاسوسی از بین آنها اقدام می کند و وقتی وزارت اطلاعات می بیند که او کارش را خوب بلد است، اینبار لباس او را عوض می کند و او را به عنوان یک فعال سیاسی به خارج از ایران می فرستد.
چگونه می توان به فعالان سیاسی خارج نشین امید داشت، وقتی که جماعتی، یک تشکل سیاسی علم می کنند، فخرآور را به آن تشکل راه می دهند، و بعد عنوان آن تشکل را شورای ملی ایران می گذارند! مگر می شود با حضور شیادی به نام فخرآور، شورای ملی راه انداخت؟!
غیر از انتقادات بسیاری که به عملکرد آقای رضا پهلوی و این تشکلی که آنرا شورای ملی نام داده اند، دارم (که در نوشتار های آینده به آن خواهم پرداخت)؛ اما دیگر حضور فخرآور در این شورا، یک شاهکار تمام عیار است. فقط کم مانده که اعضای شورای ملی ایران، بروند و خود شکنجه گران وزارت اطلاعات را هم به عنوان عضو، به شورای ملی ایران اضافه کنند!
اگر اپوزسیون ایران، هنوز به آن بلوغ سیاسی نرسیده که بداند آقای فخرآور، تنها یک شیاد است، چگونه می توان امید داشت که آنها، می توانند با اژدهای هزار سر رژیم مبارزه کنند؟!جای امیرعباس فخرآور، در گوشه زندان است، جایی که نتواند به زنان بی دفاع، دست درازی کند، نه اینکه یک شورا درست کنند، او را به عضویت آن درآورند و بعد آن شورا را ملی بخوانند.