مصیبتی به نام توفان
توفان خواه خاکی و یا دریایی مصیبت زا و خانمان برانداز است. کشورهایی که هم مرز با دریاها و اقیانوس های ناآرام هستند، هرچند زمانی مورد تهاجم و برخورد طغیان آب شده، و چه بسا ساکنین یک و یا چند شهر و یا بخش بزرگی از آن کشور جان خود را در میان امواج خروشان و خشمگین آبها از دست بدهند و زندگی و هستی اشان به کلی نابود گردد. همچنان که شهرهای در منطقه بادخیز و در کناره های کویر و مناطق پرباد و بی درخت و بوته از توفان های صحرایی (گردباد) در امان نیستند.
کشورهای با توفان دریایی
کشورهایی چون فیلیپین، بنگلادش، ویتنام، آمریکا، چین، بیشتر تا کنون در معرض آسیب های جانی و مالی سخت ترین توفان های دریایی قرار گرفته اند. و بدترین نمونه آنها در یک سده گذشته از این گونه اند:
۱- هنگ کنگ در سال ۱۹۳۷، شمار تلفات ۱۱۰۰۰
۲- ژاپن در سال ۱۹۵۹، شمار تلفات ۵،۲۳۸ نفر
۳- چین، سال ۱۹۷۵، شمار تلفات ۲۲۹،۰۰۰ نفر،
۴- فیلیپین، ۱۹۹۱، شمار تلفات ۸،۰۰۰-۵،۰۰۰ نفر
توفان دریایی فیلیپین
جمعه گذشته ۸ نوامبر ۲۰۱۳ برابر ۱۷ آبان ۱۳۹۲، توفان دریایی مهیب و بی سابقه ای شهر تکلوان در بخش خاوری فیلیپین را و جزایر کناره آن مانند سمر Samar island در هم نوردید و منطقه بسیار بزرگی را نیست و نابود کرد. این توفان عظیم که بنام Typhoon Haiyan نامگذاری شده گویا در تاریخ مانند آن کمتر دیده شده است. بنا به گزارش رسانه های غرب، خانه ها سرتاسربه کلی از بین رفته و ویرانه شده، فرودگاه شهر به کلی ناپدید گشته، و حتی کشتی سرگردان بر روی آبها را مانند تخته پاره ای به روی خاک و کناره اقیانوس پرتاب کرده است.
شمار افراد زنده مانده و درگیر گل و لای و منجلاب، بدون خوراک، آب، پوشاک و پناهگاه از صدها نفر می گذرد. دولت فیلیپین در برابر این مصیبت مرگبار، شمار کشته شدگان را ۱۲۱ نفر اعلام کرده است. بنا بر نخستین آمارهای داده شده شمار تلفات از ده هزار نفر بسی بیشتر است.
کمک های کشورهای دیگر
در اینگونه فاجعه و ضایعه جبران ناپذیر به یک همیاری و کوشش جهانی نیاز است تا مردم بینوا و مصیبت زده نخست خود را نجات دهند و سپس پناهگاه و امکانات نخستین زندگی برای خود فراهم سازند. کشورهای باختری هرکدام کمک های کوچکی تا کنون نموده اند. ولی کشورهای مسلمان به ویژه آنهایی که بر روی کانهای بادآورده نفت و گاز و مواد دیگر خوابیده اند و هردم به دنبال هوسبازی، عیاشی و زنبارگی، توطئه و گسترش خرافات می باشند دست از آستین خود بیرون نمی آورند و از خود منش و انسانیتی نشان نمی دهند.
کشور ما چه کمکی کرده؟
رژیم ایران که همچنان گرفتار اصغر و حسین و فاطمه بوده، و تنها هدفش چنگ زدن به آرامش و آسایش ملت ها، پایمال کردن حقوق مظلومان و افراد دربند و حاتم بخشی به تفاله های تازی مرام، و در اندیشه غزه و لبنان و سوریه است. خامنه ای، آخوندی که پنجه ها و حتی سلول های تنش آغشته به جنایات بیشماری است که در این دو دهه انجام داده، نه تنها مسائل انسانی و نیازهای بشری چون همین توفان مصیبت بار فیلیپین را نادیده می گیرد، بلکه به مشکلات و بدبختی های ملت در بند ایران نیز کمترین احساس و مسئولیتی ندارد.
ظرفیت عظیم حج در مقابل توطئه دیگران
روضه خوان مشهدی که تصمیم به نابودی فرهنگ و آیین و تاریخ ایران گرفته، یکی دیگر از شاهکارهایش برای اشاعه خرافات و مردم را به گدایی واداشتن، تشویق آنان به رفتن سفر حج است. سفری که نخست جیب عده های آخوند را پر می کند، و دیگر این که حاکمین شکمباره و زنباره عرب را به عیش و نوش و شهوت رانی بیشتر می رساند. به جای آن که این روضه خوان اکنون که ضروری است از جانب ملت ایران کمک به مردم مصیبت زده فیلیپین کند تا دهها هزار نفر از نابودی و نیستی نجات یابند، اکنون به عنوان خوش خدمتی به عرب های مفتخور، به شرح زیر به تبلیغ مکه رفتن می کند:
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دوشنبه در دیدار مسئولان و دست اندرکاران حج امسال، حج را یک هدیه الهی و ظرفیتی تمام نشدنی در ایجاد تفاهم حول نیازهای مشترک دنیای اسلام خواندند و تصریح کردند:
یکی از گرفتاریهای بزرگ امروز دنیای اسلام، گرفتاری تحمیلی، عمدی و خباثتآور برافروختن آتش اختلافات امت اسلامی و فرقههای مذهبی است.
“حضرت آیت الله خامنهای با تأکید بر لزوم توجه به حساسیتها و اقتضائات زمانی برای استفاده از ظرفیت عظیم حج خاطرنشان کردند: دستگاه استکبار و استعمار تجربه زیادی در آتشافروزیهای مذهبی دارد و در شرایط کنونی باید ظرفیت حج در مقابل این توطئه فعال شود.
ایشان همچنین افزودند: تقابل فرقههای مذهبی به شیعه و سنی محدود نخواهد شد و اگر دشمنان اسلام بتوانند این تقابلها را نهادینه کنند، به جان هم انداختن فرقههای درون اهل سنت و شیعه در دستور کار آنان قرار میگیرد.”
نکته پایانی
خامنه ای، این روضه خوان ضد ایرانی و در حقیقت ضد بشر به جای توجه به مشکلات مردم و مسائل انسانی، هر روز و هرلحظه به خرافات دامن می زند و بر ابعاد آن می افزاید. هم اکنون دیگر خردگرایی از جامعه ایرانی رخت بر بسته است. مردم تفکر و اندیشه خود را در گرو دعا، استخاره، تسبیح، ورد خوانی، جادوگری، سرکتاب باز کردن گذاشته و دیگر با مغز و تعقل خود کاری ندارند. تبلیغ روز افزون سوگواری، امام زاده سازی، گداپروری، حج رفتن، و هزاران خرافات افروزی دیگر، نسل کنونی و آینده را به سوی جهالت و کوربینی می راند و دوران بس تاریک و سیاه صفوی و قاجار را باردیگر برای جامعه ایرانی از نو زنده می سازد.