روباه بنفش یا مصدق بزرگ
اکنون دریافتیم که مزدوران و چاپلوسان حکومتی روباه بنفش و یا ظریف وزیر چند چهره او را مصدق نامیده و موافتنامه یا در حقیقت تسلیم پذیری رژیم در برابر غرب را پیروزی بزرگی چون ملی کردن صنعت نفت و کوتاه کردن دست انگلیس ها دانسته اند. البته، برای ملتی که همیشه با دریافت وعده ها سر به بالین گذاشته و با چند شکولات و آب نبات همه جنایت های رژیم را نادیده می گیرد، این ادعای بی خردانه و ضد ملی هم پذیرفتنی است. وقتی ظریف پادو خامنه ای ادعا می کند که ما یک نفر زندانی سیاسی هم نداریم، آیا واکنش و عکس العمل ملت ما در برابر چنین یاوه گویی و سرپوش گذاشتن بر جنایات بیکران علی خامنه ای چه بوده است؟!.
ملتی بازیچه دست شارلاتان ها
وقتی بپذیریم که عربی بیش از ۱۴۰۰ سال در چاهی فرونشسته، آنهم به خواست ولایت فقیه در چاه حفاری شده کنار قم، و سینه زنان به دنبال آخوند راه بیافتیم، بی تردید ما مشکل روانی داریم و باید به روانپزشک مراجعه کنیم. همچنین، پذیرفتن این که عکس آخوند جلپشت ورمالیده ای در ماه دیده می شود. بازهم باید در افکار و روان خود تجدید نظر کنیم.
ملتی که در سال ۱۳۵۸ ساعتها در صف بایستاد و یک مشت جنایتکار مفتخور و دزد را بر سرنوشت ایران حاکم نمود، و یا هر چهار سال به خیمه شب بازی آنان تسلیم شد، باید یک ملت روانی باشد.
ملت آب نبات شکولاتی
ما را باید ملت آب نبات و شکولاتی نامید. زیرا با اندک جایزه، شبه جایزه، و یا دروغ جایزه همه چیز را فراموش می کنیم و خود را دست بسته در اختیار بازیگران صحنه سیاست می گذاریم. رژیم ضد انسانی ولایت فقیه با گروگان گیری دیپلمات آمریکایی بزرگترین لکه ننگ را بر تاریخ و کشورمان گذاشت. تاوان و پرداخت خسارت این جنایت بعد از دوعهد نامه ننگین ترکمانچای و گلستان تا کنون بزرگترین و بالاترین بوده است. ولی ملت بی خیال و سربه هوای ایران، نه تنها هرگز به این رفتار حیوانی رژیم و تاوان بزرگی که بابت آن پرداخته و هنوز هم می پردازیم اعتراضی نکرد، بلکه هرساله در آتش زدن پرچم ساختن آدمکی از سیاستمداران آن کشور و سوزاندن آنها، زخم بزرگی بر پیکر هر فرد آمریکایی و اسرائیلی گذاشته شد و کینه هرچه ایرانی و ایران است به دل گرفت.
همین که رژیم عربده می کشد و خود را برنده و فاتح اینگونه کارهای غیر سیاسی و غیر انسانی می داند، قند در دل ما ملت ساده اندیش آب می شود و به همراه رژیم به رجز خوانی و فریاد کشی می پردازیم. نمونه دیگر زیان های بیشمار جانی و مالی ما در جنگ ۸ ساله بود که آخوند جنایتکار برای خود کامگی و پیشبرد هدف های پلید خود بر ملت ما تحمیل کرد. هنوز هم ما با رژیم هرساله هم صدا می شویم و آن دوران جنایت با ر رژیم را دوران فر و شکوه کشور خود می دانیم. آیا بازهم نباید گفت که ما یک ملت روانی هستیم؟.
آخوند کلید نشان
انتصاب حسن روحانی نیز یکی از این ترفند های رژیم بود. ملت ما که با دیدن آب نبات و شکولات دلش قنچ می زند، به آسانی اسیر و گرفتار وعده های دروغین این روباه مکار حکومت شد. آزادی زنان، آزادی زندانیان و هزاران ترفند و حیله گری آخوندی این شیخ، ۱۸ میلیون نفر را به رأی دادن به امید واهی و دروغین واداشت و به رژیم مشروعیت بخشید و از سرنگونی آن جلوگیری نمود.
پیش از انتصاب این فرد مرموز و ترفند باز، شماری از رسانه ها و دوراندیشان سیاست ایران، هرگونه رأی دادن به رژیم را یک حرکت ضد ملی اعلام کردند. خود ما هم آن را یک بی تفاوتی و به اعتنایی به سرنوشت و آینده کشور خود دانستیم. ولی همه انتقاد کنندگان مورد حمله و آماج ملت شکولاتی قرار گرفتند که بدانان توهین شده و انتخاب روباه بنفش بهترین خرداندیشی بوده است.
بخشی از این ویدیو مربوط می شود به قرارداد ژنو که آقای بهرام مشیری به خوبی برداشت کرده است.
شکولاتی بنام قرارداد ژنو
پذیرفتن شرایط دولت های غرب آنهم به صورت یک طرفه و سرتاپا به نفع غرب، تنها سودی که برای ما داشت، کنار آمدن غرب با رژیم اسلامی بدون آن که کمترین توجه و نگاهی به سرنوشت شوم ملت دربند ایران شده باشد. نه زندانی آزاد شد، نه به حقوق از دست رفته زنان توجهی گردید، نه دیگر باوران توانستند نفس راحت تری بکشند و نه دانش آموزی از سرما، بدون پوشاک، و بدون امکانات آموزشی در امان ماند.
نامه روحانی به خامنه ای و تملق و چاپلوسی این فرد که همه هنرها را از آن روضه خوان می داند و ادعا می کند ولی فقیه با درایت و کاردانی توانسته از حقوق مردم ایران محافظت و نگهبانی کند موجب نفرت هر خواننده خردمند است. نخست آن که روضه خوان مشهدی سوای کارشکنی، کینه توزی، ایجاد وحشت و حالت تروریستی در جهان خدمتی انجام نداده است. دیگر این که هرگونه سرمایه گذاری و هرگونه تصمیم گیری در مورد انرژی هسته ای که هدف های موذیانه آخوندها را به دنبال داشته است، کمترین خواسته و نیاز مردم ایران آنهم کشور سرشار از نفت و گاز نخواهد داشت. بازهم این تکنته قابل یادآوری است. آیا نشستن در پشت درهای بسته و بدون هرگونه مشورت با مردم در سطح کشور، کجایش مردمی و خدمت به آنان است؟!.
دولت های غرب با این موافقت نامه دست رژیم ایران را در حنا گذاشتند و او را از هرگونه پیشرفت اتمی و خیال های خام حمله به منافع غرب و اسرائیل باز داشتند. در حقیقت برنده اصلی دولت های غرب هستند که از منافع ملت خود دفاع می کنند. ولی آیا کمترین نفعی هم برای ایرانیان داشته است؟. تا کنون شاید بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار هزینه ساختن تأسیسات اتمی در دل کوهها و زیر زمین ها شده. همین میزان هم آخوند مشهدی، خانواده و اطرافیانش بی یغما بردند. حال، با تعطیلی پروژه های خیال پرور آخوند این سرمایه گذاری در دل خاک و کوهها از میان می رود و ملت گرسنه ما گرسنه تر می ماند و تنها با دریافت یک شکولات و آب نبات دل به این خوش دارد که باردیگر امپریالیست جهانی را به زانو در آورده است.
نکته پایانی:
موافقنامه رژیم با دولت های غرب هم مانند دیگر قراردادها چون پایان جنگ ایران و عراق، آزادی گروگان های آمریکایی، موافقت با دولت انگلیس پس از اشغال سفارت آنان، مانند بازی فوتبال بود که برنده اصلی آن غرب و بازنده اصلی آن ملت ایرانند. ملت ایران که در حاشیه نشسته اند، با دریافت یک خبر دروغین هیجان انگیز، و در حقیقت با دریافت یک شکولات و آب نبات همه باخت ها را فراموش کرده، مست و خرامان میدان فوتبال را ترک می کنند.
تنها سودی که برای ما آنهم رژیم حاکم بر ایران و نه مردم پیش بینی می شود آنست که دولت های غرب با رژیم ایران (نه با ملت ایران) کنار آمدند و به طور غیر مستقیم حمایت و پشتیبانی از آن را ضمانت نمودند. در این موافقتنامه که منافع ملت های اروپا مورد نظر بود، ملت ایران در سایه قرار داشت و از هرگونه بده بستونی آخوند کلاهبردار بر کنار ماند. نه زنان به حقوق خود رسیدند، نه زندانی آزاد شد، نه دیگر باوری مجوز نفس کشیدن گرفت و یا کودک پابرهنه و گرسنه ای به مدرسه رسید. مبلغ ۷ میلیارد پول ایران هم پس از باز گشت به درون توبره اخوند فرو رفته و هزینه لات ها و چاقو کش ها رژیم و بسیجی های آدم کش و دیگر جنایتکاران خامنه ای را فراهم می کند و بس. آنهایی که با خوش بینی به این سوداگری و ترفندهای آخوند توجه می کنند مانند ۳۵ سال گذشته در هرمورد خود و کشور را به آخوند فروخته و کمترین روزنه امیدی برای نجات مردم ایران باقی نخواهند گذاشت.