تورم
تورم در اقتصاد به افزایش نا متناسب قیمتها گفته می شود. افزایش در آمد عمومی در اثر رشد اقتصادی ویا افزایش تولید پول (نقدینگی) به بی ارزش شدن اسکناس و پر ارزش شدن کالا ها و خدمات به “تورم” می انجامد.کشور ایران امروز درگیر بی ارزش شدن پول و تورم بسیار بالای حدود ۵۰٪ است. این تورم کمر شکن که نتیجه ای جز سیاستهای اشتباه اقتصادی ۳۵ سال گذشته رژیم نیست به شدّت توان خرید مردم را پایین آورده است.
رکود
کاهش توان خرید عموم مردم بدانجا رسیده است که بازرگانان و بنگاههای اقتصادی دچار بحران نداشتن مشتری باشند. این رکود غیر عادی است،چرا که قانون “تورم” از قانون “عرضه و تقاضا ” تبعیّت می کند. پرسشی که می ماند ،آن است که چرا امروز رکود و تورم با هم اتفاق افتاده است؟
رکورد تاریخی فساد و ثروت
بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار در آمد نفتی ایران در ۸ سال گذشته کجاست؟ پاسخ ساده است! بیشتر این در آمد بصورت مجازی از راه بانک مرکزی به افراد “خاص” رسید و آنها هم آن را به اموال خود افزودند. پس از این مصادره درآمد نقتی ایران وسیله گروههای مافیای قدرت که مانند سرطان همه قسمتهای اقتصاد ایران را فرا گرقته اند، چیزی در دست مردم و در چرخه اقتصاد نماند.
شوربختانه این در آمد نفت بصورت عمده از ایران خارج شده است و دیگر به ایران باز نمی گردد. اقتصاد ایران را می توان به دو قسمت مجزّا تقسیم کرد. این پاره های اقتصاد یکی عامه مردمند که قدرت خرید ندارند و درآمد پایین و بیکاری به آنها اجازه نمی دهد که حتی خوراک روزانه خود را بخرند، چه برسد به آن که بخواهند در چرخه اقتصاد ،خریدار کالا از بازرگانان باشند. مردم ایران براستی توان خرید کالا را از دست داده اند، چه برسد به هزینه آموزش و درمان و حتی مرگ و میر!
گروه دوم در چرخه اقتصاد ایران ثروتمندان هستند که شامل ثروتمندان سنتی و قدیمی به اضافه گروه جدید زورمداران و تازه بدوران رسیدگان فاسد متصل به رژیم می شود. مشکل امروز در ایجاد تورم بالا این گروهند. اینها که عمدتا سپاهی و یا خانواده جیره خوار رژیم هستند،از راه چاپلوسی و جنایت و دزدی در سی و پنج سال رژیم آخوندی ، عمده پول نفت را بالا کشیدند و به دبی و کانادا و انگلیس انتقال دادند! این پول مفت که به بهانه وام، پروژه و هر بهانه دیگر از بانکها و دولت به آنها داده شد، ایشان را به ثروتی افسانه ای رسانید.از آنجا که این ثروت به دلیل آن که باید بصورت ریال در اختیار آقایان قرار می گرفت ،نقدینگی ایران به پانصد هزار میلیارد ریال رسید! پولی که بدون پشتوانه چاپ شد و بدست ملت نرسید که هیچ، فقط تورم آن برای مردم ماند.
سپاه پاسداران
در نوشتار های گذشته بهسپاه پاسداران پرداخته شد. سپاه اقتصاد ایران را فلج کرده و دولت مانند یک کارگزار درحاشیه است که وظیفه او تامین بودجه برای غارتگران سپاه و بیت رهبری است! همگی فعالیتهای اقتصادی ایران امروز به سپاه و نیروهای آن وابسته است. بیکاری فزاینده و چند میلیونی جوانان امروز حاصل زیاده خواهی سپاهیان و غارت ایران است.
شاخص فلاکت
نام این شاخص را در یکی دو سال گذشته می شنویم.این شاخص را برای کشورهای بحران زده آفریفایی بکار می بردند، اما ایران ثروتمند چند سالی است که شاهد شاخص فلاکت بالاست. بیکاری بالای بیست درصد به همراه تورم ۵۰ درصدی این شاخص را برای ایران به عدد عجیب و غیر ممکن ۷۰٪ می رساند. این عدد شاخص در دنیا کم سابقه است ولی می توان آن را به فساد همه جانبه در دولت مربوط دانست، چرا که بنا بر آمار ، رابطه مستقیم بین میزان فساد اقتصادی و شاخص فلاکت وجود دارد.
( این ویدئو قدیمی است !البته امروز ثروت آقا به ۱۰۰ میلیارد دلار نزدیک می شود! خدا شاه را بیامرزاد !)
واگذاری اقتصاد دولت به آقایان به بهانه واگذاری به بخش خصوصی
همانطور که در گذشته هم یاد شد بیش از ۸۷ درصد واگذاریها غیر واقعی بوده و فقط به اخراج کارگران و بیکاری گروه بیشتری از مردم انجامیده است. آقایان با واگذاری کارخانه ها و بانکها به خودشان! بعنوان واگذاری به بخش خصوصی ، باقیمانده استخوانهای لاشه اقتصاد ایران را هم حیف و میل کرده اند. چنان که وزیر اقتصاد با نا امیدی می گوید : ««… از حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومانی که از داراییهای دولت درطول سالهای گذشته واگذار شده است تنها حدود ۱۲/۵٪ آن به بخش خصوصی واقعی رسیده است و بقیه به بخش های عمومی واگذار شدهاند.»»
افزوده شدن بیش از ۵ میلیون نفر به بیکاران
بزودی بیش از ۸ میلیون بیکار خواهیم داشت! بماند که همان شاغلان فعلی هم امیدی به حفظشان نیست! بیایید به سخنان گهر بار وزیر اقتصاد دولت “کلید” گوش فرا دهیم :
وزیر امور اقتصادی و دارایی با اشاره به جمعیت بالای بیکاران در کشور اظهار کرد: “در طول چند سال گذشته تقریبا سالی یک میلیون نفر به عرصه کسانی که متقاضی کار هستند اضافه شدهاند در حالی که در طول تمام این چند سال فقط یک میلیون فرصت شغلی ایجاد شده و این نشان میدهد ما باید خود را برای جمعیت پنج میلیونی که به بازار کار میآیند آماده کنیم.”
طیبنیا افزود: اگر که این جمعیت را با جمعیت سه میلیون نفری بیکار کشور در حال حاضر جمع کنیم می بینیم دولت باید در آینده نزدیک برای بیش از هشت میلیون نفر شغل ایجاد کند وقتی اقتصاد یک کشور از رکودی این چنینی رنج میبرد قطعا نمیتوان انتظار داشت شغل زیادی ایجاد شده تا جمعیت بیکاران به سر کار بروند.
وی با بیان اینکه ایجاد شغل مستلزم رشد اقتصادی است عنوان کرد: “در سند چشم اندازی که از طرف مقام معظم رهبری ابلاغ شده است رشد سالانه هشت درصدی برای اقتصاد ایران پیش بینی شده اما متاسفانه میبینیم در حال حاضر به رشد منفی رسیدهایم که بی سابقه است و تنها در دوران جنگ تحمیلی شبیه به آن اتفاق افتاده است.”
یکی نیست بگوید : آقای محترم ! همه مشکلات از آخور آقا آب می خورد حال شما انتظار دارید که “رهنمود ” های آقا مشکلات مردم را حل کند؟! زهی خیال باطل!
بحران مردم را می کشد
این بحران اقتصادی کشنده است. نه خانواده هایی که جوانی تحصیل کرده و بیکار دارند و نه خانواده هایی که خود جوانند ، هیچ یک نمی توانند با این شرایط پایدار باشند. شنیدنی و دیدنی است که دراین شرایط شهرداری تهران بیلبوردی را چاپ می کند که : ” با یک گل بهار نمی شود ” . یکی نیست بگوید : گلی به جمال آقا. مردم ایران بچه دوست بودند، اما شما با این شرایط مردم را به راهی کشانیده اید که مسکن که هیچ! غذایی هم در سفره ها یافت می نشود:
چنان قحط سالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشق
این بیلبورد اوج حماقت رژیم را در مدیریت کشور نشان می دهد. امروز طبقه متوسط که بیشترین نقش را در کاهش شدید زاد و ولد بازی می کند ، بخاطر مشکلات اقتصادی شدید ، از کار و مسکن گرفته تا درمان و آموزش را نمی تواند داشته باشد، این مشکلات و همچنین بی تمایلی جوانان در “اضافه کردن یکی دو بدبخت دیگر به ایرانیان ” ، حدود ۱۰ میلیون جوان مجرد را در ایران پدید آورده است ! این جوانان معمولا بیکارند و یا کاری دارند که در آمد آن هرگز به ازدواج کفایت نمی کند. جوانان امروز ناامیدند و می گویند ” چرا کودکی بیافرینیم که بد بخت شود؟” کدام زندگی شاد؟
این رژیم چقدر از کودکان دیروز حمایت کرد؟
این رژیم فاسد با غارت ایران، کودکانی را که در همین رژیم پرورش یافتند،به رگبار بست… شکنجه کرد… به زندان انداخت و نه کاری برایشان فراهم نمود و نه آزادی را به آنها داد! چرا کودکانی باز بیایند و بیکار شوند، معتاد شوند، دست آخر هم رژیم هیچ مسؤولیتی را در شغل و مسکن آنها حس نکند؟. بر عکس فساد اقتصادی امروز ایران به جایی رسیده است که یک معلم (به فرض تورم صفر!)، اگر بخواهد یک آپارتمان کوچک بخرد. با حقوق زیر یک میلیون تومانش باید ۲۰۰ ماه خرج نکند وهیچ نخورد و تورم هم نداشته باشیم ، آن گاه پس از ۱۷ سال صاحب یک آپارتمان ۶۰-۷۰ متری در بد ترین نقطه شهر می شود. رژیم، کودکان دیروز را بحال خود رها کرد و اعتیاد و بیکاری جوانان ایرانی را فرا گرفت ، حال پرسش این است گلهای دیروز در حال خشکیدن هستند، چگونه و با چه امیدی گلهای امروز را بیشتر کنیم؟
نکته پایانی:
چه آینده ای برای کشورمان پیش بینی می شود؟
ایران در سالهای آینده با بحرانهای زیر مواجه است:
۱. بیکاری بیش از ۲۵٪ و یا بیشتر.
۲.تورم شدید و کاهش قدرت خرید مردم بصورت سالیانه.
۲.تعطیلی بیشتر کارخانه ها و حراج زمین آنها بدلیل مدیریت مدبّرانه آقا.
۴.بیش از پانزده میلیون مجرد تنهای بالای ۳۰ سال !
۵.کم آبی و کاهش شدید تولید و کشاورزی .
۶. ناپدید شدن بیشتر جنگلها و منابع طبیعی، گرد و غبار هوا و آلودگی کشنده شهرهای بزرگ.
۷.غارت گاز و نفت مشترک با قطر و امارات… خوش بحال اعراب که ما اینقدر بی خردیم!
۸.مشکلات روانی بیشتر اجتماع ! این ناشی از بحران اقتصاد بصورت تشدید بزهکاریها و اعتیاد، افزایش کودکان بی سرپرست و زنان و مردان بیکار و مجرد می باشد.
آیا امیدی هست؟
در کوتاه مدت امیدی به اقتصاد فاسد و در دست سپاه ایران نیست. اقتصاد امروز ایران دولتی و فاسد است. بخش خصوصی واقعی به کناری زده شده است و بنیادها و مافیا ها همه چیز را بدست دارند. پس به دیدگاه کوچک شما نمی توان برای نسل امروز و حتی نسل پسین آینده شاد و روشنی پیش بینی کرد.دور نیست اگر، بامدادانِ سر شکستگی مرگ این ملتِ خواب هم بدمد.