سرآغاز
امروزه، کشورهای پیشرفته و خرداندیش جهان به خوبی دریافته اند که با جمعیت کمتر در کشور می توان امکانات اقتصادی، فرهنگی، و رفاهی بهتری را برای همکان فراهم نمود. زیرا جمعیت مرفه تر در اجتماع با امنیت و آرامش خوب می تواند منشاء پیشرفت های صنعتی، تکنولوژی، کارهای سازندگی و نوآوری، و دیگر زمینه ها باشد.
جمعیت و درآمد سالانه چند کشور
بر اساس آن چه که گفته شد برای نمونه به چند کشور اروپایی به میزان جمعیت و در آمد سالانه هرنفر که در سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ آمارگیری شده، اشاره می شود:
۱- سوئیس؛ جمعیت ۷،۳۰۱،۹۹۴ نفر – درآمد سالانه هر نفر-۴۳، ۴۰۰ دلار.
۲- لوکزامبورک؛ جمعیت ۵۱۲،۰۰۰ نفر – درآمد سالانه هر نفر ۸۰،۱۱۹ دلار.
۳- نروژ؛ جمعیت ۴،۹۴۲،۷۰۰ نفر- درآمد سالانه هر نفر۵۳،۳۰۰ دلار.
۴- اتریش؛ جمعیت ۸،۱۶۹،۹۲۹ – درآمد سالانه هر نفر ۴۱،۸۲۲ دلار.
۵- دانمارک؛ جمعیت ۵،۳۶۸،۸۵۴ نفر- درآمد سالانه هر نفر۴۰،۲۰۰ دلار.
۶-بلژیک؛ جمعیت ۱۰،۵۸۴،۵۳۴ نفر، و درآمد سالانه هر نفر ۳۵, ۳۸،۷۱۲۰ دلار می باشد.
۷- آیسلند؛ جمعیت ۳۱۲،۳۸۴ نفر- درآمد سالانه هر نفر ۳۸،۰۶۱ دلار.
۸- براساس آمارجهانی، ایران با درآمد سالیانه سرانه ۴۵۲۰ دلار در این رتبه بندی در رده ۹۶ قرار دارد.
یک نگاه دقیق به این آمار و آگاه بودن به بافت سیاسی و اجتماعی این کشورها، به خوبی نشان می دهد که خانواده ها با دریافت اطلاعات دقیق و حساب شده و با مطالعه کافی و در نظر گرفتن همه شرایط، نوزادانی را به وجود می آورند، و از آن پس دولت ها و مسئلولین مملکتی با ارائه خدمات گوناگون، پا به پای خانواده ها در رشد فکری، جسمی، و روانی کودک پیش می روند. در چنین اجتماعاتی، هرگز مانند کشورما کودکان بر حسب شانس و قسمت، و با خوب بیاری و بدبیاری، سرنوشتی بدون خواسته خودشان پیدا نمی کنند.
زمینه هایی که باید برای افزایش جمعیت پیش بینی شود
اگر دولت و رژیمی مردمی باشد باید همانگونه که هرپدر و مادر در اندیشه آماده کردن همه نیازهای اولیه نوزاد خود هستند، به فکر آموزش، بهداشت، درمان، و کار و مسکن برای آینده، و به میزان کافی در آمد ملی برای هرکودکی که پای به جهان می گذارد، باشد. چنین رژیمی وظیفه دارد و ناچار است تا در باره تولید نوزادان، بیشتر حسابگر بوده، و زمینه ساز رفاه و آسایش آنان و آرامش خانواده ها باشد.
دولت مردمی که خدمتگذار مردم است، باید برای هر خانواده و کودک خدمات عمومی را مانند آموزشگاهها، جاهای ورزشی، سالن های نمایش و سخنرانی، و با امکانات خوب آموزشی و تربیتی، بهداشت، درمان، کار و مسکن، وسائل تفریح و استراحت، و سرگرمی های درست اخلاقی و آموزشی، دور از هرگونه خرافات و تبلیغات گوناگون برای هرفرد ایجاد و برای هرنوزاد جدید، آنها را پیش بینی کند.
عملکرد ضد ملی رژیم اسلامی
ولی رژیم ضد ایرانی ولایت فقیه، سرمایه های ملی و خزانه مملکت را در راه آخوند پروری، و دامن زدن به خرافات مردم به کار می برد. به جای آموزشگاههای گوناگون با کیفیت بالا و پاسخ گوی نیاز فرزندان میهن، به ساختن و توسعه طلبه خانه های کاخ مانندی برای آخوند، و مسجدهای بیشماری برای تحمیر و خردزدایی مردم می پردازد. و به جای آن که بیمارستان و درمانگاه در گوشه و کنار کشور، به ویژه در بخش ها و دهات بیشمار که دسترسی به دکتر و درمان ندارند درست کند، گنبد و بارگاهی بر قبرهای آخوندها ساخته و آنها را به عنوان امامزاده به مردم ناآگاه و ساده دل معرفی می کند تا دردهای جسمی و روانی خود را با دخیل بستن و پول ریختن درون ضریح (کیسه آخوند) برطرف سازند.
در مورد تفریحات سالم جوانان، و فرستادن آنان به اردوهای آموزنده فرهنگی و تربیتی، هرساله جوانان را به اردوهایی می فرستند که بازهم زیر نظر چند آخوند شستشوی مغزی شده، و آدمک هایی بی اختیار و خرافاتی تحویل اجتماع می گردند. راهیان نور هم از این گونه است که هرساله گروهی از جوانان را به زور با اتوبوس های مستعمل و با راننده های بی مسئول و وظیفه ناشناس در جاده های شلوغ و بی انضباط ایران به کام مرگ می کشانند.
از آنچه گذشت:
گویا رژیم اسلامی به جای تولید و افزایش درآمد ملی، بالابردن فرهنگ، پیشرفت تکنولوژی و صنعت، همه هم و غم خود ر ا نخست در تولید هرچه بیشتر آخوند و مزدور، و افزایش بی شمار زایمان ها و جمعیت کشور گذشته است. گویا بیش از ۶۰ میلیون جمعیت ایران را خاکستر نشین نمودن و آنان را به گدایی کشاندن و زمینگیر کردن، کافی نیست. زیرا رژیم می خواهد تعداد گدایان و مرده پرستان قبرهای مردگان تازی را به ۱۵۰ میلیون برساند.
از رژیمی که بیش از ۱۱ میلیون کودک و جوان را در بدترین شرایط زیستی و روانی به ماتمکده و ویرانه هایی بنام دبستان و دبیرستان می فرستد، چه انتظاری می توان داشت؟. رژیمی که به جای تربیت و آموزش فرهنگیان و آموزش گران دانا و خردمند، فرزندان این آب و خاک را از دیدگاه دانش و آگاهی های علمی و اجتماعی به پرواز در آورند تا گل سر سبد جهانیان باشند، با به کار گماردن بسیجی و افراد بیکاره و بی سواد، آنهم به سفارش و توصیه آخوندهای محل، تنها راه پیشرفت و ترقی را نوحه خوانی، توی سر زدن، معتقد به خرافات بیکران مکتب آخوندی شدن، و درنهایت، چاپلوسی و تملق، و مزدوری هر آخوند بی فرهنگ و ضد ایرانی است.
نکته پایانی:
از آنچه در باره پرورش و تولید قارچ مانند آخوند، و ساختن مکان های خرسازی چون مسجد و امامزاده، و تولید مثل بیشمار گدایان آخوند پرست که بگذریم، از سیاست ضد مردمی خامنه ای و شریکانش در نادیده گرفتن بهداشت و درمان، ایمنی در راه و جاده ها، مسکن و امنیت وآرامش، سخن ها می توان گفت و کتابها می توان نوشت. در این جا همین یک نکته یادآوری می شود که بیمارستان های ما یا به مراکز کسب و تجارت سودجایان بدل گشته، و یا به قصابخانه و کشتارگاه رژیم. در این باره مقاله ای گویا به زودی پیشکش خوانندگان گرامی خواهد شد.