تفرقه دینی و قومی پس از انقلاب
شاید عجیب باشد ولی درست است رژیم اسلامی باعث تفرقه بین مسلمانان ایران شده است. در واقع امروز بیش از هر ژمان دیگر اختلاف و تفرقه بین همه ادیان و مذاهب موجود ایران سایه افکنده است. همچنین امروز رژیم اسلامی به حقوق فردی سنی ها، یهودیان،بهاییان و دیگر اقلیتها احترام نمی گذارد و بیش از گذشته بر طبل تفرقه و آزار مذاهب مختلف ایران می کوشد.
فشار بیش از گذشته بر دراویش
دراویش گروهی از مسلمانان هستند که عرفان پیشه دارند و گروههای مختلفی دارند که ریشه آن حتی به پیش از اسلام می رسد. پرسش آن است که چرا این افراد باید مورد حمله رژیم قرار بگیرند، در حالیکه اینها گروهی گوشه گیرند که در سیاست دخالت نمی کنند. همین هفته به دراویش شهر کرد حمله شد :
نیروهای رژیم با لودر و بولدوزر آمدند برای تخریب به منزل شخصی عباس صفاریان از پیروان مکتب طریقتی گنابادی در شهر کرد، که البته اهل منزل برای انجام مراسم کفن و دفن یکی از دراویش در خانه نبودند.
مهاجمین از غیبت اهل منزل سوء استفاده کرده از در و دیوار بالا رفته بودند و اسکلههای فلزی را که در حیات منزل بر پا شده بود، مطابق رسوم هر ساله در آنجا چادر میزدند تا هفتهای یک بار شبهای جمعه وقتی دراویش برای مراسم نماز و عبادت خودشان به آنجا میرفتند از سرما و برف آسیب نبینند که آنها به سرعت وارد شده و آن اسکله فلزیها را باز کرده و چادرها را باز کرده بودند و داشتند آنها را میبردند تا بعد از آن با بولدوزرها بیایند و منزل را تخریب کنند که خانم صفاریان به طور تصادفی به منزل مراجعه میکنند و میبینند و از مردم کمک میخواهند و بلافاصله تعداد زیادی از همسایگان و مردم محل جمع میشوند و علیرغم این که درویش نبودهاند به کمک ایشان میآیند و با مامورین درگیر میشوند و آن چادرها و اسکلهها را پس میگیرند و آنها هم عقبنشینی میکنند و از مرکز درخواست نیروی کمکی میکنند.این طور که به ما گزارش شده است بیش از سه هزار نفر از مردم در آن محل جمع شده بودند.
جای تعجب نیست چرا که ملّا دکّان داغ می خواهد و دراویش را رقیب خود می بیند، پس سعی دارد دراویش را تضعیف کند و به حاشیه بکشاند.چراکه درویشان از گذشته فلسفه ای را تبلیغ کرده اند که می تواند نمادهای فکری و معنوی تشیع را تغییر دهد.
حمله به اهل تسنن و اعدام و ارعاب
در آبان ماه سال جاری نهادهای امنیتی استان آذربایجان غربی با احضار امام جماعت مسجدها و تحت فشار قرار دادن آنان باعث تعطیلی نماز جمعه دو مسجد در مهاباد شدند و تعداد زیادی از رهبران دینی مساجد اهل سنت در منطقه آذربایجان غربی برای تعطیلی مراسم نماز جمعه تحت فشار قرار گرفته اند.تعداد زیادی از رهبران دینی اهل سنت با ارعاب و اتهامهای عجیب و غریب در بازداشت بسر می برند و اتهام سازی علیه ایشان بسیار آشکار است.
هم اکنون ۳۵ زندانی اهل سنت تنها در زندان های استان تهران و البرز به اعدام محکوم شده اند و در انتظار اجرای حکم اعدام بسر میبرند، شهروندانی که اتهام آنها بصورت کلی هواداری از گروه های سلفی ذکر شده است. بی آن که حتی مشخص شود بالفرض چنین اتهامی، اعدام چیزی جز بذر کینه و جدایی در دل اهل سنت می کارد؟
در حالیکه ضمن مشخص نبودن روند دادرسی، بسیاری از این افراد و خانواده هایشان ضمن رد این اتهامات به مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران گفتند: “هیچ اقدام خشونت آمیزی مرتکب نشده اند و خود را قربانی فضای سیاسی، مطالبات دستگاه امنیتی و نگاه امنیتی حکومت به اهل سنت ایران؛ می دانند.
هموطنان اهل سنت در ایران در سه دهه اخیر تحت فشارهای گوناگون مذهبی و سیاسی و اداری و … قرار داشته اند. اما صدای آن ها کمتر از دیگر به اصطلاح اقلیت های دینی و مذهبی در ایران شنیده شده است . این در حالی است که جمعیت اهل سنت در ایران از دیگر اقلیت های دینی بیشتر است و در حالی که اکثر اقلیت های مذهبی در ایران چند ده هزارنفری هستند و جمعیتی زیر صد هزار نفر دارند، اما جمعیت اهل سنت در ایران چند میلیونی می باشد. هر چند نقض حقوق بشر ولو در رابطه با یک نفرنیز می بایست مورد توجه قرار بگیرد اما پوشش رسانه ای در باره اهل تسنن در ایران به نسبت جمعیتی که در بر می گیرند و فشارها و تضییع حقوقی که در حق آنها اعمال می شود بسیار نامتناسب است.
تمامیت خواهی و مطلق گرایی رژیم
قانون اساسی رژیم مذهبی و شیعی ایران یک قانون تبعیض آمیز است که راه را برای نادیده گرفتن حقوق اقلیتهای غیر شیعی باز کرده است. در واقع ایدوئولژی یکسویه این رژیم آن را به سمتی برده است که ادیان مختلف را بر نمی تابد.حتی می توان کسانی را دید که شیعه دوازده امامی هستند_ چون آیه الله کاظمینی بروجردی_ اما بدلیل عدم پذیرش بدعت ولایت فقیه به زندان افتادند و از جامعه روحانی شیعه اخراج شدند.دادگاه ویژه روحانیت در ۱۰ شهر ایران از جمله تهران، قم و مشهد شعبه دارد. دادگاه ویژه روحانیت مستقل از قوه قضائیه و دیوان عالی کشور عمل میکند. این دادگاه مستقیما زیر نظر ولیفقیه فعالیت کرده و روند دادرسی در آن نیز با قوهی قضائیه و سایر دادگاههای ایران متفاوت است. ریاست کل این دادگاه را آیت الله خامنهای بر عهده دارد.
احکام دادگاه تجدید نظر ویژهی روحانیت در دیوان عالی کشور قابل تجدید نظر خواهی مجدد نیست، بلکه فقط امکان اعاده دادرسی در دادگاه ویژه روحانیت را دارد. دادگاه ویژهی روحانیت علاوه بر خلع لباس روحانیان، حکم حبس، پرداخت جریمه نقدی و تبعید را نیز صادر میکند.
سخن پایانی
تنها راه نجات این مذاهب مورد آزار در رژیم اسلامی ، ایجاد سکولاریسم و برقراری حقوق مساوی شهروندی است.بدون حقوق مساوی برای همگی مردم ایران،با هر زبان و هر مذهبی نمی توان انتظار یک آینده درخشان را برای ایران داشت.از رژیمی که بر روی یک روحانی خود چون مرتضی شیرازی نفت می ریزد و او آتش می زند، انتظاری جز آزار و شکنجه مداهب دیگر نمی رود.