زادگاه ریانا جزیره کوچک باربادوس
جزیره باربادوس با جمعیت دویست وهشتاد هزار نفر و مساحتی کمتر از دوبرابر کیش یکی از موفق ترین جزایر دریای کارائیب است. زبان رسمی آن انگلیسی و اکثریت مردم آن سیاهپوست هستند. این جزیره از نظر اشباع جمعیت یکی از شلوغ ترین جزایر در جهان است.موفقیت اقتصادی این جزیره مستقل که ۹۳٪ مردم آن سیاهپوست هستند یک الگو برای دیگر جزایر منطقه کارائیب است.سواحل توریستی باربادوس هم بدلیل آب و هوای معتدل استوایی اش یکی از جاذبه های گردشی و اقتصادی باربادوس است.
(ریانا از جزیره ای کوچک جنوب کارائیب و با مساحتی کمتر از دو برابر کیش آمده است)
ریانا ستاره زن سالهای اخیر جهان که در هفت سال گذشته یکی از برترین خوانندگان پاپ غرب محسوب شده است و جوایز متعددی را در موسیقی نصیب خود کرده است، متولد و بزرگ شده در این جزیره کوچک است.لهجه خاص انگلیسی او به هنگام سخن گفتن که خاص سیاهان کارائیب است همواره مورد توجه مردم بوده است. او به تولد در این جزیره کوچک در میان سیاهان با لهجه خاص افتخار کرده است. او هرگز لهجه اش را تغییر نداده و با وجودی که سالهاست در امریکا زندگی می کند هویت و ریشه خود را فراموش نکرده است و به همان جزیره نیم وجبی و لهجه خاصش افتخار می کند. نکته ای که در این مساله قابل توجه است:
شجاعت فردی ریانا در حفظ ریشه ها و احترام اجتماع امریکا به اقلیت متفاوت
شجاعت و جسارت در افتخار به لهجه و زادگاه هر چند کوچک و فرهنگ پیشرفته مردم غرب در برابر یک غریبه با لهجه و قیافه متفاوت که ستاره اش کردند و به او اجازه دادند با تمام تفاوتهایش بدون تحقیر و بلکه با افتخار به خود ،جوایز متعددی را درو کند.این مشکلی است که در ایران امروز به وضوح دیده می شود. زنان و مردانی که ستاره می شوند(که اصلا قابل مقایسه با ستارگان امریکا نیستند!) غوره نشده مویز می شوند. لهجه همه ستارگان ایران تهرانی است! اگر تهرانی هم حرف نزنند مسخره می شوند. براستی داشتن لهجه مادری چه عیبی دارد؟ مگر همه ایران تهران است؟
همه اقوام ایرانی جوک دارند و مسخره می شوند الا شهر تهران!؟
براستی اصالت اقوام ساکن در مناطق مختلف ایران کجا و تهران کجا! تهران با دویست سال قدمت شهری است از همه اقوام! اصالت بعنوان یک مزیت هرگز در خور انسانها نیست. ما نه اسب مسابقه ایم و نه سگ پلیس که نژادمان مهم باشد! اصالت گرایی و نژاد پرستی از حماقت افراد است.مقام انسان همان چیزی است که قابل معامله و اندازه گیری نیست. برابری انسانها از شروط اولیه حقوق بشر و یکی از مشکلات ادیان و احزاب فاشیست است. متاسفانه می بینیم که ریشه ها در ایران مورد حمله قرار گرفته است و اقوامی که پایه های ایران در ۲۵۰۰ سال تاریخ مدون آن هستند امروز بخصوص از طرف جماعت پایتخت نشین مورد بی مهری و سخره قرار دارند.
لباسهای زیبای ایرانی، لهجه های مهم با واژه های اصیل که به گرانی زبان فارسی کمک کرده اند، همگی مورد بی مهری تهرانیهاست. دیگر مردم ایران هم به تقلید از این تهرانیها خواسته و یا ناخواسته به دام جوکها و مسخرگیهای قومیتی افتاده اند. هر شهر و مکانی از ایران را به یک صفت بد معروف کرده ایم! آیا صفت خوب آن را هم می دانیم؟ براستی حقارت و پوزخند به ریشه ها بجز تحقیر خود ماست؟ تهرانیها هم با صفتی بد در میان مردم ایران معروفند که هنوز جوک نشده است… شاید چون بیشتر حقیقت دارد. شاید چون مردم دیگر نقاط ایران دور از ادب می دانند که پایتخت را مسخره نمایند!
آزادی پوشش در جوامع مدرن
اتفاقی که در غرب افتاده است برای جوامع دیگر نا ملموس است. غربیان آزادی پوشش را از حقوق انسانها دانسته اند و روش تبلیغی ادیان به نوعی پوشش محدود و خاص از سوی جوامع لیبرال مردود شده است. دین همواره سعی داشته است مردم خود را به نوعی پوشش مجبور کند و کسی هم نمی داند چرا! ادعای دین کمک به اخلاقیات است، درحالیکه اخلاق دینی گاهی ضد اخلاق انسانی قرار می گیرد و بارها از افراد تابع دین اعمال غیر انسانی دیده شده است در حالیکه اخلاق دینی را رعایت کرده اند! در عین دینداری کشته اند! در عین دینداری تجاوز و شکنجه کرده اند و این عین احکام دین است.
غرب اما بر اساس تجربه و محک افراد،اخلاقیات را بازسازی کرده است . این دستاوردی گرانمایه است. اخلاقیات در غرب بر اساس منافع اکثریت و اقلیت در کنار هم است. بدین معنا که اکثریت نمی تواند رأی و نظر خود را برای مسایل فردی به اقلیت اجبار کند.انسانها برای شیوه های زندگی و حقوق فردی آزادند. آزادی پوشش یکی از این موارد است.
آیا آزادی پوشش به تباهی منجر می شود؟
طبق نظریه فروید سرکوب غریزه جنسی از ابتدای زندگی شخص عامل اکثر عقده ها و خشونتهای بشر در سالهای بعد زندگیش است. این نظر فروید را می توان براحتی در جوامع مسلمان دید. سرکوب غریزه جنسی بعنوان عفاف در اسلام تبلیغ می شود و یک فضیلت است. در اکثر ادیان سرکوب غرایز یک فضیلت است و بعنوان “تقوا” و پرهیزگاری شناخته شده است؛اما امروز روانشناسی بشدت با سرکوب غرایز و ایجاد عقده مخالف می باشد.
در واقع تبدیل انسانها به موجودات تندخو و بیرحم می تواند ریشه اش از عقده ها و تقوای این افراد باشد! آیا شادی و پاسخ دادن به غرایز یک عیب است؟ آیا لذتی در با هم بودن نیست و باید از دوری و فراغ لذت برد؟ پرسش دیگر این که آیا زنان باید زنانگی خود را همانند یک گناه پنهان کنند و از زیبایی خود شرم داشته باشند؟ دنیای امروز هرگز نمی پذیرد که به زنی القا کنیم که از زن بودن شرم کند. بالعکس دنیای امروز دنیای نمایش زیبایی زنان است. زنانی که تا دو قرن پیش در خواب هم نمی دیدند که در المپیک شرکت کنند و قهرمان شیرجه و شنا شوند. تباهی چیست؟ آیا زندگی در دخمه های تاریک با ده بچه تباهی نیست؟ آیا آن زن نمونه اسلام در تباهی نیست؟ براستی زندگی زنان افغانستان در جامعه مرد سالارش بجز تباهی است؟
آن خانواده ای که مسلمانان بدان می نازند،تیمارستان است!
آن خانواده و بنیان خانواده ای که مسلمانان بدان می نازند چیزی جز زندان و جوجه کشی مرغداری نیست. زنان مسلمان بسیاری مخصوصا در کشورهای عربی بصورت زندانی بزرگ می شوند و زندانی به عقد مردی در می آیند و در همان زندان هم می میرند. مانند مرغ مرغداری که هرگز بیرون را ندیده است و گمان می کند همه دنیا همین قفس مرغداری است.آن خانواده که مسلمانان بدان می نازند پر است از فساد پنهان و زیرابی رفتن ! آن خانواده که مسلمانان بدان می نازند پر است از طلاق عاطفی که زن و مرد تنها با هم زیر یک سقفند ولی عملا جدا هستند. آن خانواده که مسلمانان بدان می نازند پر است از مسکلات روحی و روانی که آمار مشکلات روحی زنان مسلمان در برخی کشورها تا ۸۰٪ است! خلاصه آن خانواده ای که مسلمانان بدان می نازند،تیمارستان است!
مُد بعنوان یک صنعت تابو شکن
مد سالها و شاید همواره بعنوان یک صنعت شناخته شده است. سده هاست که می توان هنر خیاطان هنرمند را در زیباتر نشان دادن تن و اندام انسانها را مشاهده کرد.تابو شکنی و مقابله با سنت گرایی نیز یکی از خواص مد است. تصور کنید که اگر این تنوع طلبی و تابو شکنی وجود نداشت لباس همه مردم باید مانند سده ها پیش می ماند و مثلا مردم مانند کشیش و آخوند لباس می پوشیدند! حتی آخوندها باید لباسی از برگ پاپیروس می پوشیدند! پس تابو شکنی همزاد و ذاتی صنعت مد است.
این صنعت مد است که الگوها و عرف را شکسته و بصورت یک نوآوری و جذابیت نمایان می کند. ممکن است برای بسیاری از ما این تابو شکنی بی ادبانه و غیر اخلاقی باشد، اما برای اخلاقیات آنچه مهم است حقوق انسانهاست.اخلاق یک قرار داد است که می تواند تغییر کند. نمونه آنکه برای ایرانیها شاید باور نکردنی باشد اما در بیشتر ایالات از کشور امریکا بی پوششی بالا تنه برای خانمها(و آقایان!) آزاد است و هیچ محدود قانونی ندارد.در تنها ۳ ایالت ممنوع و در ۱۵ ایالت در مناطق خاصی ممنوع و در ۳۲ ایالت آزاد کاملا است.
بی پروایی ریانا و حذف اینستوگرام وی
ریانا همواره بعنوان یک خواننده با استعداد و خوش صدا مشهور بوده است.اما یکی از چیزهایی که ریانا را گهگاه سر زبانها می اندازد بی پروایی در برهنگی است.او هیچ ابایی ندارد که بعنوان یک مدل هم روی جلد مجلات قرار بگیرد و عکسهای فاقد بالاتنه در فضای وب پخش کند.سایت اینستوگرام که یکی از مهمترین سایتهای اشتراک تصاویر است پنجم ماه می گذشته اشتراک ریانا را غیر فعال کرد.
ریانا در اینستوگرام حدود ۱۳ میلیون بیننده و همراه داشت. علت غیر فعال شدن اکانت وی عبور از قوانین مورد احترام در سایت اینستوگرام اعلام شد.چند ساعت بعد اکانت وی فعال شد ولی این بار ریانا اکانت خود را با ۱۳ میلیون طرفدار از اینستو گرام پاک کرد و در توئیتر نوشت: “بگذارید روشن کنم… من اکانت اینستوگرام ندارم!” ظاهرا عذر خواهی سایت اینستوگرام هم کمکی نکرد و “شخص” ریانا دیگر در اینستوگرام نیست و طرفدارانش برای دیدن آنچه می پوشد (یا نمی پوشد!!) باید به فیس بوک و توئیتر بروند.
لباس پر هیاهو و انتخاب بعنوان سمبل مد ۲۰۱۴
انجمن مد امریکا CFDA ، ریانا را بعنوان سمبل مد سال امریکا انتخاب کرد؛در لباسی که بیش از ۲۰۰ هزار کریستال سوِروسکی در آن دست دوزی شده و یک لباس بسیار گرانقیمت است. چون تنها پوشش این لباس کریستالهای آن است طبعاً برهنگی خاصی در لباس خواهد بود که در عکسها این تابو شکنی واضح است. چه با این لباس موافق باشیم وچه مخالف… ریانا آن را پوشیده و بعنوان سمبل مد سال جایزه خود را دریافت کرد. نمایان بودن اندام ریانا خصوصا سینه های او باعث شد که مورد انتقاد برخی قرار بگیرد،اما در مقابل گروه زیادی به ستایش این لباس بی پروا و زیبا پرداختند.رو سری و دستکشها هم با کریستال پوشانیده شده است.