چرا بنی صدر و حَواریونش از نام “شاپور بختیار” هَراس دارند؟ ۱۲

– اتحاد شوم بر ضد دکتر شاپور بختیار:

چَندیست که بنی صدر و حواریونش، با حکومت اسلامی در راستای ترور شخصیتی قهرمان ملی ایران زمین، دکتر شاپور بختیار، همراه و همدل گشته اند و با انتشار دروغ و جعل اسناد، به دنبال تخریب شخصیت زنده یاد بختیار در پیشگاه ملت ایران زمین هستند، غافل از اینکه مردم ایران روز به روز. بیش از پیش با اندیشه های طلایی بختیار آشنا شده و دروغ های بنی صدر و حکومت اسلامی، در نزد ایرانیان آگاه، کمترین جایگاهی نداشته و ندارند.

باید از خود پرسید که چرا بنی صدر و مزدوران قلم به دستش با حکومت اسلامی در باب شاپور بختیار تفاهم نظر داشته و از نام و محبوبیت وی، هراس دارند؟ چه چیز سبب گشته که بنی صدر و حواریونش و همچنین حکومت اسلامی و ارتش سایبری اش، از زنده یاد بختیار که در سال ۱۹۹۱ میلادی به قتل رسیده است وحشت داشته و شبانه روز با انتشار جعلیات و دروغ های رنگارنگ، به دنبال بَدنام کردن وی باشند؟

شاپور بختیار نقطه مقابل بنی صدر بود؛ هرچه بختیار آزادی خواه، سکولار، با سواد و میهن دوست بود، بنی صدر یک عنصر خودفروخته و مذهبی و دستبوس استبداد بود!

شاپور بختیار نقطه مقابل بنی صدر بود؛ هرچه بختیار آزادی خواه، سکولار، با سواد و میهن دوست بود، بنی صدر یک عنصر خودفروخته و مذهبی و دستبوس استبداد بود!

دلیل دشمنی حکومت اسلامی با زنده یاد بختیار که کاملن مبرهن است و به گمان نگارنده نیازی به کنکاش ندارد! اصولن حکومت جنایتکار اسلامی از نخستین روز به قدرت رسیدن، مخالفان خود را به راه های مختلفی از میان برداشته و با انتشار دروغ های متفاوت. یک تاریخ معاصر کاملن جعلی، ساخته و پرداخته که کمترین محلی از اِعراب ندارد.

اما برای دانستن چرایی دشمنی و کینه توزی بنی صدریون نسبت به زنده یاد بختیار، باید به گذشته رجوع کرد و چگونگی رابطه “بختیار _ بنی صدر” را مورد بررسی قرار داد؛ همچنین آشنایی با شخصیت ترسو، بی سواد، زبون و چاپلوس بنی صدر کمک شایانی به درک چرایی این دشمنی دیرینه می کند.

– شاپور بختیار نقطه مقابل بنی صدر:

بختیار فردی ایران دوست و سکولار بود و بنی صدر معتقد به ایران اسلامی و حکومت مذهبی، بختیار یک آزادی خواه مبارز بود و بنی صدر یک عنصر ضعیف و دستبوس استبداد، بختیار یک مبارز شجاع، وطن پرست و فداکار بود و بنی صدر یک مهره خودفروخته و عامل استبداد مذهبی در ایران و سرانجام بختیار یک فرد تحصیل کرده بود که یک تنه در برابر خمینی خونخوار ایستاد و بنی صدر یک چهره متعصب مذهبی بود که خمینی را در ایران به قدرت رساند و خودش به دستبوسی اهریمن شتافت!

حال که شاپور بختیار در میان ما نیست و نمی تواند از خودش دفاع کند، درخت زشت عقده ی بنی صدر شکوفه داده و می خواهد زبونی و حقارت خویش را با چنگ انداختن بر چهره شاپور بختیار جبران کند، غافل از اینکه تلاش های شبانه روزی او و یارانش تنها و تنها سبب محبوبیت بیش از پیش زنده یاد بختیار در نزد اذهان عمومی گشته است.

چرا که کُنش های مذبوحانه نوکران بنی صدر سبب نگاه دوباره حقیقت جویان به ادعا های مطرح شده توسط امثال محود دلخواسته ها و رجوع دقیق آنان به تاریخ مستند معاصر گشت و نتیجه اش فقط و فقط رسوایی بیشتر برای بنی صدر و حواریونش بود و احترام و اعتبار زنده یاد بختیار را در پیشگاه ملت ایران دوچندان نمود.

– شاپور بَختیار و اتهام همکاری با صدام حسین در زمان جنگ:

یکی از دروغ های مطرح شده توسط باند بنی صدر، همکاری زنده یاد بختیار با صدام حسین در زمان جنگ ایران و عراق است که از اساس بی پایه بوده و نگارنده با استناد به سخنان شاپور بختیار، پاسخ آن فرومایگان فریبکار را خواهد داد. پیش از حمله عراق به ایران، شاپور بختیار به عنوان یک سیاستمدار مخالف حکومت اسلامی، دیدارهایی با سران کشور همسایه ایران، یعنی عراق داشت و کمک های مالی از ایشان دریافت کرد.

مبارزه سیاسی به منظور سرنگونی یک حکومت، نیازمند منابع مالی است و از آنجایی که شخصی مانند بنی صدر یا رفسنجانی و یا بازاریان خودفروخته تهران، اصفهان و تبریز در کنار بختیار نبودند (کسانی که حامیان مالی خمینی بودند)، او مجبور بود تا برای برطرف نمودن نیازهای مالی مبارزه اش، با کشورهای همسایه و بیگانه گفتگو کند.

همانطور که ژنرال دوگل فرانسوی برای نجات کشورش از سوی کشور انگلستان، کمک مالی دریافت کرد و موفق شد تا فرانسه را آزاد کند، دکتر بختیار هم از کشور عراق، پیش از جنگ ایران و عراق، کمک هایی دریافت نمود و این امر کاملن منطقی است و کمترین ایرادی بدان وارد نیست.

برای روشن شدن موضوع و اثبات اینکه زنده یاد بختیار پس از حمله عراق به ایران، کمترین رابطه ای با دولت عراق نداشته است، لطفن متن زیر را که برگرفته از سخنان زنده یاد بختیار است، بخوانید:

بنی صدر یک عنصر خودفروخته، بی سواد، متعصب مذهبی و دستبوس استبداد خمینی بود! او یکی از کلیدی ترین مهره هایی است که انقلاب ننگین اسلامی را برای ایران به ارمغان آورد!

بنی صدر یک عنصر خودفروخته، بی سواد، متعصب مذهبی و دستبوس استبداد خمینی بود! او یکی از کلیدی ترین مهره هایی است که انقلاب ننگین اسلامی را برای ایران به ارمغان آورد!

“بیانیه زنده یاد شاپور بختیار درآغاز جنگ ایران و عراق:

درشرایط ناگوار و خطیری که ملت قهرمان ایران در حال مبارزه علیه حکومت سیاه واستبدادی خمینی است، تحریکات مستمر و مغرضانه رژیم روحانی نمایان در تحمیل حکومت خود از یک سو و دخالت در امور سایر کشورها از سوی دیگر به دولت عراق امکان داده است تا با استفاده از آشفتگی حاکم بر کشور به خاک میهن عزیز ما حمله ور گردد و مصیبت تازه ای برای مردم ستم دیده ایران ببار آورد.

با درود فراوان به ارتش دلیر ایران که علیرغم همه نامردمی ها و بی عدالتی های رژیم غاصب خمینی در برابر تجاوز بیگانه مردانه قد برافراشته و جان برکف از خاک وطن دفاع می کنند و همچنین با درود به مردم شجاع و از جان گذشته ایکه همدوش ارتش خود، در این جنگ میهنی شرکت نموده اند، آمادگی خود را، همانطور که قبلا هم اعلام داشته ام، جهت بکار بردن کلیه امکاناتی که در اختیار دارم به منظور دفاع از تمامیت ارضی و استقلال میهنم اعلام میدارد.

دکتر شاپور بختیار
پاریس ۲۱ مهرماه ۱۳۵۹”

و همچنین جملات زیر را خوانده و کمی بیندیشید که چگونه چنین فرد وارسته ای با این اندیشه، می تواند همکار صدام در حمله به ایران باشد؟!

“سخنی از دکتر شاپور بختیار درباره جنگ ایران و عراق:
« … ایران و خمینی دو تا هستن ولی وقتی به ایران حمله بکنند ایران یکیه – هر ایرانی هر عقیده ای داشته باشه، دیگه بدتر از من که نمیشه با خمینی باشید، من در دفاع از ملت، در دفاع از آب و خاک ایران هماهنگم باهاش؛ هیچکس نمیتونه یک جنگ میهنی رو یک جنگ امپریالیستی جلوه بده…ایران مورد هجوم عراق قرار گرفت. از لحاظ فورم حقوقی در یک دادگاه بین المللی مهاجم عراقه …»

حال قضاوت درباره این ادعای پوچ بنی صدریون، بر عهده خواننده این جستار است.

 – ماجرای نامه به خمینی از زبان شاپور بختیار:

یکی از مزدوران بنی صدر به نام محمود دلخواسته که یک مسلمان دو آتشه است و همچون استاد روشنفکران اسلامی، آقای سروش در ماله کشی مهارت فوق العاده ای دارد، به تازگی موفق شده تا یک نامه مفقوده را یافته و منتشر نماید! دلخواسته خود را روزنامه نگار می داند ولی از شرافت روزنامه نگاری بی بهره است! چرا که یک نامه جعلی را به عنوان سندی انکار ناشدنی به خورد مخاطبانش داده است!

زنده یاد بختیار هیچگاه، هیچ نامه ای را از طریق بنی صدر به خمینی نرسانده و این یک دروغ وقیحانه برای ترور شخصیتی زنده یاد بختیار است؛ چرا حالا که بختیار در میان ما نیست و پس از چندین سال، محمود دلخواسته، ملیجک بنی صدر تصمیم به انتشار یک نامه گرفته و چگونه اصل نامه ای که قرار بوده به دست خمینی برسد، از جیب آقای دلخواسته سر درآورده است؟!

البته که دستگاه شایعه پراکنی و بنگاه دروغ پردازی بنی صدر پاسخی برای این پرسش ها ندارد ولی واقعیت ماجرای نامه به خمینی را از زبان خود زنده یاد بختیار، بخوانید:

” موضوع نامه دکتر شاپور بختیار به خمینی و مسافرت ایشان به پاریس بر اساس کتاب یکرنگی:

وقتی فتنه ای در راه است – و این فتنهٌ خاص حقیقتاً بلایی آسمانی بود – قبل از شکایت از بخت بد باید تمام راه ها را برای دفع فتنه آزمود. من فکر کردم که اگر هیچ قدمی به سوی خمینی برندارم، ممکن است تاریخ مرا محکوم کند که: چرا کوشش نکرد شخصاً او را ببینید؟ چرا دو به دو با او به صحبت ننشست؟

شاپور بختیار همانند کوه بلندی است که هرچه از او دور می شویم، بزرگی و شکوهش بیشتر نمایان می شود.

شاپور بختیار همانند کوه بلندی است که هرچه از او دور می شویم، بزرگی و شکوهش بیشتر نمایان می شود.

دراین باره با بازرگان مشورت کردم. جوابش این بود:
– فکر بسیار خوبی است و ولی ترتیبش را چطور بدهیم؟ چون قطعاً خمینی خیال می کند که ما با این کار برایش دامی گسترده ایم.
– کافی است مقدمات را درست بچینیم.
– همان کاری را خواهد کرد که با سنجابی کرد. یعنی می گوید:« اول امضاء کنید بعد بیایید »

و قبل از اینکه لای در را باز کند استعفای شما را خواهد خواست.
– خود ما متن پیام را تهیه می کنیم. از آنجا که من به چنینی شرایطی تن نخواهم داد، بهتر است از ابتدا امکان اینکه او شرایطش را به ما تحمیل کند از او بگیریم.

روز جمعه ای به این کار مشغول شدیم. حدود ۱۲ سطری نوشتم که بازرگان چندین بار بالا و پایینش کرد. این متن هنوز موجود است. با کلمات «.. اینجانب، شاپور بختیار » شروع می شد و بعد به شرح خلاصه ای از فعالیتهایم تا زمان نخست وزیری می پرداخت و در پایان با کمال احترام پیشنهاد این که به پاریس بروم تا در باره مسایل بسیار حیاتی آیندهٌ کشور و حتی دنیای اسلام، با او دو به دو به گفتگو بنشینیم.

مقصود از دو به دو این بود که نه من به عنوان رئیس دولت با او حرف خواهم زد ونه او به عنوان رهبر مذهبی با من طرف خواهد شد و افزوده بودم که من می توانم ظرف ۴۸ ساعت پس از دریافت جواب، نزد او بروم و با میل پیشنهادهای او را درجهت منافع ملت ایران بشنوم.

بسیار خوب دیگر چیزی نمی شود به این اضافه کرد. مطمئنم که این پیر مکارقبول می کند. نمی تواند قبول نکند.

این متن را تلفنی به خمینی رساندند و او قبول کرد. تاریخ اگر با غرض ورزی نوشته نشود باید این واقعیت را ثبت کند، زیرا این موضوع مسئولیت های بازیگران ماجرا را تعیین می کند. دفتر خمینی رسماً موافقت او را به من اعلام کرد.

از اطرافیان بعضی بااین ملاقات موافق بودند و بعضی مخالف. بازرگان از گروه اول بود و امید داشت که یک رشته توضیحات صریح وروشن اوضاع را آرام کند و از طرف دیگر می دانست که پنج پست در داخل کابینه برای طرفداران او درنظر گرفته شده است. بهشتی هم موافق بود، یزدی هم به احتمال قوی.

از طرف دیگر سه نفر آشکارا مخالف بودند. بنی صدر از روی حسابگری (نقش او را در این مسأله بعد توضیح خواهم داد)، سنجابی و فروهر از روی حسادت.اینها با خود فکر می کردند:
« ما بختیار و دولت او را از دست داده ایم، اگر از این طرف هم بازنده شویم دیگر برای ما چه می ماند ؟ » بالأخره هم باختند.

امروز این آقایان کجا هستند؟ درکدام دخمهٌ تیره ای پنهان شده اند؟ هیچ کدام جرات آفتابی شدن ندارند چون هر لحظه بیم آن دارند که کسی به قتلشان برساند. مورد سنجابی از همه مسخره تر بود: کسی که خود، در زمانی که نیازی نبود و کسی به او مأموریتی نداده بود، به خاکبوس آن ملا رفت، وقتی احتمال داشت ملاقات من با همان موجود بهبودی در وضع ایرانیان ایجاد کند، مایل نبود این ملاقات صورت گیرد.

اعتصاب سراسر کشور راگرفته بود. دو هفته بود که هواپیمایی پرواز نمی کرد،فقط نخست وزیری چندین طیاره در اختیار داشت. من یکی را آماده نگه داشتم و شبانه دستور دادم که گذرنامه ای برایم صادر کنند. زیرا، گرچه شگفت آور به نظر می رسد، من نخست وزیر گذر نامه نداشتم. وقتی شهروندی معمولی بودم، پادشاه گذرنامه مرا توقیف کرده بود. عده ای را در دل شب بیدارکردیم و به وزارت امورخارجه فرستادیم تا گذرنامه ای سیاسی به اسم نخست وزیر صادر کنند.

امروز هم همین پاسپورت را دارم. سختی های کار با این قبیل دل خوشکنک ها جبران می شود!
بازرگان گذرنامه داشت ولی نگران نحوهٌ سفر وجزئیات آن بود.

– این جزییات مهم نیست. ترتیب کارها را درهمانجا می دهیم و اگر تو نمی خواهی با من به دیدار این موجود بیایی درنیس پیاده می شویم. تواز آنجا با یکی از پروازهای داخلی به پاریس برو و من می مانم. هر قدر که می خواهی با او صحبت کن، من بعدمی رسم.

ماجرا را از وسط آغاز کرده بودیم و حتی وقت کافی برای رسیدن به جزییات عملی کار را نداشتیم و صبح بعد از بانک مرکزی خواستم که ۵۰ هزار فرانک در اختیار من بگذارد تا نخست وزیر ایران در خیابان های پاریس بدون پول سرگردان نماند وبعد هم چمدان ها را بستیم و آماده شدیم.

تمام آن روز در گرفتن اجازهٌ پرواز هواپیما بر فراز آسمان های کشورهای سر راه گذشت و بعد تلفنی از نوفل لوشاتو شد: خمینی از حرفی که زده عدول کرده است و دیگرحاضر نیست مرا ببیند مگر بعد از استعفا.

چه کسی کار را برهم زده بود؟ این امتیاز را باید به بنی صدر داد که خود با صراحت اقرار کرد که در این کار دست داشته است! او بود که خمینی را متقاعد ساخت که نظرش را عوض کند و استدلالش هم چنین بود:

-اگر بختیار بیاید وتنها با آیت الله حرف بزند، به هرحال برنده اوست. یا خمینی پیشنهادات او را می پذیرد و ما همه چیز را از دست می دهیم یا نمی پذیرد ولی این تصور را ایجاد می کند که مرد ضعیفی است و حاضر شده است با نخست وزیر منتخب شاه کنار آید. بنابراین باید جلوی این گفتگو گرفته شود.

منطق بنی صدر برای حفظ منافع شخصی خودش درست بود، چون بالأخره به مقامی که آرزویش را داشت رسید و فقط بدبختانه دولتش مستعجل بود. من در این میان هیچ نباختم. درمواقع استثنایی می بایست تصمیماتی استثنایی اتخاذ کرد. برای آنکه مورد مؤاخذه تاریخ قرار نگیرم، پیشدستی کردم.”

– سخن پایانی:

شاپور بختیار بی تردید، شریف ترین چهره سیاسی ایران معاصر است. او نه عشق به قدرت داشت و نه به دنبال استبداد بود، او آمد تا ایران را آزاد کند، آمد تا تمرین دموکراسی کند با مردمانی که از سیاست فقط شعار دادن با مشت های گره کرده را یاد گرفته بودند. بختیار در برابر هیچ کس و هیچ قدرتی سر فرود نیاورد، آزاد به دنیا آمد، آزادانه زیست و برای پاسداشت آزادی، کشته شد.

او آمد تا به ما یاد بدهد که در زندگی چیزهای با ارزش تری نیز وجود دارند که شایسته است آدمی جان خود را نیز فدای شان کند، چیزهایی همانند وطن و آزادی…او آمد تا بگوید که در برابر استبداد سر تعظیم فرود نیاوریم، برای آزادی بجنگیم هرچند که سخت باشد، هرچند که نشدنی باشد، هرچند که دور از ذهن باشد.

مروز عده ای فریبکار که سابقه خیانت به میهن را در کارنامه خویش دارند، حتی از نام شاپور بختیار نیز در هراس بوده و همه روزه در تلاشند تا با انتشار دروغ، چهره این ستاره تابناک ازخوگذشتگی و آزادی خواهی را در نزد اذهان عمومی، خدشه دار کنند غافل از اینکه حنای این دروغ گویان در نزد آنانکه اهل مطالعه اند، رنگی ندارد و وصله خیانت و سرسپردگی، به مردی که برای آزادی جان داد، هیچگاه نمی چسبد.

شاپور بختیار خودش را برای آزادی ایران و ایرانی فدا کرد و امروز خردباختگانی چون محمود دلخواسته، قصد ترور شخصیتی وی را دارند. پاسخ ما به دلخواسته ها این است: ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست!

شاپور بختیار خودش را برای آزادی ایران و ایرانی فدا کرد و امروز خردباختگانی چون محمود دلخواسته، قصد ترور شخصیتی وی را دارند. پاسخ ما به دلخواسته ها این است: ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست!

طرفداران استبداد سابق و سینه چاکان استبداد خمینی از دشمنان شاپور بختیارند؛ آنان از اینکه بختیار همانند ایشان سرسپرده نبود و خواسته اش فقط و فقط آزادی ملتش بود و در کارنامه سیاسی اش جز مبارزه برای آزادی هیچ چیزی نیست، دلخورند چرا که در کارنامه خودشان هم سر سپردگی هست، هم دستبوسی استبداد و هم خیانت به ایران و مردمانش!

ابوالحسن بنی صدر، یار غار خمینی و رفیق گرمابه و گلستان شورشیان ۵۷ که به گفته خودش عاشق و شیفته خمینی بوده، فرمانده عملیات ترور شخصیتی شاپور بختیار است! او و وابستگانش همه روزه مشغول جعل اسناد بوده و تهمت هایی از قبیل دشمنی بختیار با تمامیت ارضی ایران و همکاری با صدام برای حمله به ایران را به وی می زنند! غافل از اینکه تمامی اسناد تاریخی بر جای مانده از بختیار، خلاف گفته های ایشان را ثابت می کند.

  • parsian

    )

    )

    )

    “چرا بنی صدر و حَواریونش از نام “شاپور بختیار” هَراس دارند؟”

    )

    )

    )

    “…بنی صدر و حَواریونش…؟”

    ?????????????????????????

    ۱)

    چرا

    سلطنت جهانی د‌‌اوود‌‌ & حشرات-سیال-و سیار ناجی سلطنت جهانی د‌‌اوود‌‌

    از

    نام

    “شاهپور بختیار”

    هَراس دارند

    ?

    ?

    ?

    ۲)

    “…بنی صدر و حَواریونش…”

    =

    حشرات-سیال-و سیار ناجی سلطنت جهانی د‌‌اوود‌‌

    ?

    ?

    ?

    ۳)

    جمهور محصولات-طاعونی-چاه-مستراح-کنعان, در ایران اشغالی

    .

    جمهوری محصولات-طاعونی-چاه-مستراح-کنعان, در ایران اشغالی

    ?

    ?

    ?

    • علی

      ایرانی بلانسبت وطن پرست شاهپور بی اختیارتون که مردم وطنتونا زد کشت . اونها هم وطن نبودن؟ چی بودن؟ عجنبی بودن؟

  • فرزند کوروش

    شاپور بختیار همیشه برای میهن پرستان زنده و جاوید خواهد بود

    مرگ بر بنی صدر و هم پالگی هایش

    عجب نسل خرد باخته ای بودن این جوونای ۵۷

    به راستی که خیانت نسی ۵۷ در تاریخ معاصر ایران ثبت شده !!!!!!!!!!!!!!! و ما نسل مدرن و جوان

    امروز همیشه نسبت به آن نسل کینه به دل خواهیم داشت

  • Sim

    Thanks for the article, it is all true.

  • Tom Jones

    Please do not compare a man ( Bani Sadr) with slavish tendency to a man ( bakhteyar) who was an epitome of bravery and insightfulness. If iwere Banisadr, I would shut my mouth and remain silent.

  • محمود

    و اما جناب ابول حسن خان کاشفت اشعه موی زن. این آقا فرزند برومند آیت‌الله نصراله بنی صدر همدانی است، یکی‌ از نوکران با وفای سفارت انگلیس. در زمان رضا شاه چند بار خدمت آیت‌الله بنی صدر رسیده شد و تو دهنی خورد ولی‌ مردک آخوند با پشت گرمی‌ سفارت انگیسی از رو نمی‌‌رفت و هر بار باز سر و کله ش پیدا میشد.
    در اواخر دهه ۱۹۷۰ وقتی‌ شرکت‌های نفتی‌ تصمیم گرفتند شاه را سر نگون کنند سراغ ابول حسن خان را گرفته‌اند. چه کسی‌ به تر از ایشان؟ چرا که پسر خوب نشان داشت از پدر. به هر حال ابول حسن خان خمینی را پیشنهاد کرد. بعد هم به همراهی ابراهیم یزدی عامل سازمان سیا در انجمن‌های اسلامی و قطب زاده از فعالین و احتمالا عامل ساواک در انجمن‌های اسلامی در آمریکا خمینی را به ایران آوردند و به جان ما اندختند. از آنجایی که کشور‌های بزرگ برای هر ماموریتی نوکران مخصوص خود را دارند، پس از آن که خمینی را جا انداختند، دیگر به به ازای مثلث بیغ دیگر احتیاج نداشتند. حتی اگر چه آقای ابول حسن خان برای خوش خدمتی در لوو دادن کودتای نوژه شرکت کرد ولی‌ مأموریت‌شان تمام شده بود ولی‌ نمی‌‌خواست باور کند.
    البته ابراهیم یزدی همان اوایل زرنگی کرد و به کمک دامادش اردشیر روحانی مقدار زیادی اسناد و مدارک از سفارت ایران در واشنگتن خارج کرد. و به کمک همان اسناد فعلا جان خودش را نجات داده است. ابول حسن خان هم که با داماد آینده‌اش فرار کرد. قطب زاده حماقت کرد و با خمینی در گیر شد و به جرم واهی اقدام برای کودتا اعدام شد.
    این روز‌ها ابول حسن خان پشت سر مصدق پنهان شده و فریاد میزند آهای مردم بدانید من آنام که مصدق بود پهلوان.

  • محمود

    در مورد ابول حسن خان این را هم اضافه کنم که ایشان در ایالت منسوتا آمریکا پسر عمویی دارند که دکتر است. برخلاف ابول حسن خان این آقا مرد با شخصیت و شریفی است و با همسر و فرزندش زندگی آرامی دارد.

  • shapor

    Agar toye in mamlekat 4ta Adam masol va vatn parast va khayeh dar vojod dasht in akhondaye jakesh in tori to in mamlekat va magzeh in alih nemeytonestan berinand

  • you are Russian poppets

    سوریه/آمریکا؛ چرا خامنه ای نگران شده است؟
    http://www.iranpressnews.com/source/205811.htm
    ———————————————————————————
    تظاهرات در ونزوئلا در اعتراض به محدودیت های سیاسی ادامه دارد
    http://ir.voanews.com/a/venezuella-opposition-protest/3802911.html
    —————————————————————————————————

    این حمله شما و عقده حقارت شما نسبت به بنی صدر در حالیکه در برابر خیانت کارانی مثل کیانوری ، طبری ، فدائیان خلق سکوت محض کرده و حتا یک مقاله ندارید نشان از توده ای بودن شما و جاسوس روسیه بودن شما دارد .

    اولا بختیار هیچ طرفداری ندارد

    انهایی که دور او امروز سینه میزنند نه ارتشیان سابق شاه ، نه ولیعهد او و نه وزرای شاه هستند

    همه اینها عوامل مشکوک مارکسیست روسی هستند و به دروغ خودشان را سوسیالیست مصدقی مینامند ! مگر مصدق سوسیالیست بود ؟ نه ! او مشروطه خواه و اشراف زاده بود اما به وطنش خیانت نکرد . بر عکس بختیار فرصت طلب که برای قدرت , اول همه هم حزبی هایش را بی اطلا ع گذاشت , و حتا با غلام حسین صدیقی مشورت نکرد و رفت دست بوس شاه ( که از نظر او دیکتاتور بود و نخست وزیری از شاهی گرفت که خودش اذعان کرد که صدای انقلاب ملت را شنیده ! و انهم به توصیه و دوسیه سفیران انگلیس و امریکا ! در حالیکه از نظر او و سوسیالیست های مصدقی امریکا و انگلیس امپریالیسم هستند و سفیران آنها علیه منافع کشور ایران در تهران اقدام میکردند و به گفته حزب توده و عمویی تهران مرکز جاسوسان جهان بود در ان زمان ! پس آدمی که بر خلاف مواضع عقیدتی ، سیاسی ، حزبی خودش برای رسیدن به قدرت میرود دست به چنین کاری میزند انهم تکروانه ! نمی تواند جز یک ماکیاولیست قدرت پرست چیز دیگری باشد .

    او بعد ها باز هم نشان داد که ماکیاولیست قدرت طلب است

    او میخواست با خمینی ملاقات کند چه بشود ؟ آیا خمینی فردی قابل مذاکره بود ؟ این که بگیم او میخواست به عنوان دو نفر برود ملاقات خمینی جز اش مالی و خود خر کردن و عوام فریبی آخوندی یا توده ای خاصیت دیگری ندارد . او میخواست همان گونه که از استیصال شاه سو استفاده کرده نخست وزیر بشود ، از اشتیاق خمینی برای قبضه قدرت سو استفاده کرده و نردبان ترقی او و خودش بشود . اما ایت الله منتظری نگذاشت وگرنه الان بختیار هم مثل حسن حبیبی و جلال افغانی ماهیتش برای شما فریب خوردگان و همه مزدوران مارکسیست روسی و اسلامی معلوم شده بود .

    اینکه او را با دوگل و کمک فرانسه از انگلیس مقایسه کنیم هم کاملا مقایسه گوز با شقیقه است . چون بختیار از یک مهره کثیف بی اختیار کمک گرفت که علیه مردم ایران آنهمه جنایت کرد . مصدق ولی حاضر نشد زیر با رکمک شوروی و امریکا برود برای مبارزه با انگلیس . باج دادن به یک خارجی برای رسیدن به قدرت یک چیز است , استفاده بهینه از رقابت بین قدرتها در مبارزه بدون باج دادن ( ۵۰ /۵۰ شوروی و امریکا از نفت به جای ۵۰/۵۰ انگلیس ) به دیگران چیز دیگر.

    بعد ها همین آدم خودش گفت که مبارزه برای سرنگونی خمینی برای او مهم تر از صدام است و او به کمک گرفتن از صدام در حالیکه با ایران در جنگ بود افتخار غیر مستقیم هم کرد . و شما ماستمالی بیهوده میکنید .

    و اما بنی صدر .

    بنی صدر خودش میگوید و همه میدانند که او در اعتماد به خمینی و آمدن با او به ایران و رئیس جمهور شدن زیر رهبری او مثل همه سیا ستمداران ملی ، مارکسیستی ، چپ ، راست ، ملی مذهبی ، … اشتباه استراتژیکی مرتکب شد . اما دو خدمت بزرگ به ایرانیان کرد که هیچ چپ یا راست یا ملی یا سلطنت طلب نکرده

    – او بحث آزاد را به ایران آورد و به یکه تازی انحصار گرایانه و مبتنی بر عوامفریبی مارکسیست ها و اسلامیست ها پایان داد . او بود که روشنی بر تاریک خانه فراماسونری روسیه و انگلیس در ایران انداخت وگرنه مردم ایران و روشنفکران و نویسندگان فکر میکردند یک حقیقت برتر و مطلق وجود دارد و ان هم مارکسیسم است که بر دو نوع بود مارکسیسم روسی ( توده ، فدایی ، سوسیالیستها ی دیگر ) و مارکسیسم اسلامی ( شریعتی ، ملی مذهبی ها ، خط امامی ها ، مجاهدین خلق ، مجاهدین انقلاب )
    – او اولین کسی بود که در برابر خمینی ایستاد ، در حالیکه خدای ضد امپریالیسم بود و یک تنه همه را میزد و می بست و می شکست و همه توده ایها ، فداییها ، مجاهدین خلق , بسیاری از ملی ها و ملی مذهبی ها در برابر او چون بنده ای در برابر خدایگان سر تعضیم و تسلیم فرو آورده بودند ، بنی صدر به اشتباه خودش پی برد و خمینی را رسوا کرد . خمینی ان چنان در خشم شد که دستور عزل و خلع او را به نوکران خودش صادر کرد و بنی صدر هنوز هوادار سرنگونی است . او حکومت لائیک مثل فرانسه میخواهد . مذهبی بودن او هیچ مشکلی در ایجاد حکومت لائیک ایجاد نمیکند . به همین دلیل که اکثر رهبران جهان دموکراتیک غربی مذهبی مسیحی هستند و بیش از بنی صدر مذهبی هستند . او از همه مدعیان دنباله روی از مصدق ، مصدقی تر است .

    سوال اصلی از کسانی که مدعی هستند سوسیالیست مصدقی و یا هودار بختیار هستند این است که اگر راست میگویید حزب توده و فدایی بختیار را جاسوس سیا میدانستند و هنوز هم میدانند . چرا شماها اینقدر اصرار دارید به بنی صدر حمله کنید ولی از توده ایها و فدایی ها که به دنباله روی از خمینی سالها بعد ادامه دادند و هنوز هم ادامه میدهند و کشور را عملا به دشمنی با امریکا و اسراییل و جهان غرب کشاندند و به دامن روسیه انداختند مثل یک فاحشه از کار افتاده که راه چاره دیگری ندارد و فدای اعراب کردند و همه نگرانی آنها این است که رئیسی بیاید یا روحانی !!!! در حالیکه هر دوی آنها یک قما شند ، اصلا نه مقاله ای مینویسید و نه به آنها اعتراضی میکنید ؟ من میگویم چرا !

    به این دلیل ساده که شما هم مامور پوتین – حزب توده – و ملاهای روسی هستید

    وگرنه حمله به بنی صدر چه دردی از مردم ما دوا میکند وقتی دشمنان بنی صدر کنترل کامل رسانه ها د رداخل و خارج کشور را در دست دارند و امریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و روسیه و چین و بقیه کشورهای دنیا با او مخالفند ! به همین دلیل همه ارازل و اوباش روس در رادیو فردا ، بی بی سی ، رادیو زمانه ، دوچه ولله ، اخبار روز ، ایران امروز ، پیک ایران ، عصر نو ، ایران فردا ، کیهان لندن ، مردم رپورت ، گویا نیوز ، ملی مذهبی ، زیتون ، رادیو فرانسه ، یورو زن ، ….. مشغول لجن پراکنی علیه مردم ایران ، امنیت ملی و حاکمیت ملی ایران ، امریکا و دموکراسی لیبرال غربی ، بازار آزاد ، اسرائیل ، ترکیه ، کره جنوبی ، … و حمایت آشکار از دیکتاتور ونزوئلا ، بلاروس ، پوتین ، اسد ، کاسترو ، … چهره سازی از تروریست های سیاه کل ، خائنین روسی جاسوس ( کیانوری ، طبری ، ناخدا افضلی ، …) احزاب تروریست کرد ( پژاک ، کومله ) دیکتاتورهای سابق شوروی ( لنین ، استالین ) و … هستند . اما بنیصدر توسط همه اینها سانسور است . این تنها موردی است که همه اپوزیسیون و همه قدرت های غربی و شرقی در ان توافق کامل از پیش تعیین شده دارند ؟

    سوال این است که چرا ؟

    چه گونه و توسط چه کسی هماهنگ شده اند؟

  • You are Toudeh party and Mulla

    hassan habibi and Sadegh tabatabayy plus Jalaladin farsi became candidate but could not get elected
    Yazdi could not take Bani Sadr position
    Bani Sadr was an exeption and despite all Islmaic republic party, Toudeh party, Fadaeian kahlgh opposition he could become president
    Why? because he could connect to people from Students, under grads, and ordinary people
    He brought free debate in Iran. He could break all Pro-Russian Marxists back. Because he was charismatic
    If Khamennehi , Rfsanjani, Toudeh party, all Farsi media censor him there is a reason
    Bani Sadr is the only person who can bring this regime down

  • mozdurane. mllaha dar keihan

    افرادی در مردم ریپورت جمع شده اند که عمدتا جاسوس رژیم و مارکسیست روسی هستند . یکی از اینها پرهام است که توده آیهای نفوذی در کیهان لندن از قول او مثلا به روشنفکر مارکسیست برزیلی ( کوئلیو ) که مثل بقیه چپ ها “روسی” و از ان مسیر “نوکر ملاهای روسی ” هستند ( مثل دیلما و لولا و چاوز و اورتگا و مورالس و مادرو ) و به وحشت افتاده اند از اینکه مردمی که شاه و رضا شاه ندیده اند چرا پس از صد سال بمباران انحصاری تبلیغاتی مارکسیستی روسی ، شاه میخواهند و از ان بدتر مفتخر به آریایی بودن و متنفر از روسیه و اعراب روسی هستند . از ان بدتر در عصر اینترنت صدای آنها به گوش نیکی هیلی هم واضح رسیده تا چه رسد به ایرانیان و جهانیان . اما متن را که میخوانی میبینی کوئلیو نیست که مورد حمله است بلکه مصدق است که مورد حمله است و جالبتر اینکه این مزدور اطلاعات و امنیت آخوند روسی و جیره خوران حزب توده سخت به دست و پا افتاده اند که بختیار را ستایش کنند !!!! چطور شما میگویید بختیار مصدقی بود اما خود مصدق کودتا چی ؟ لابد بختیار چون کودتا چی بود ، با دشمن مردم ایران اعراب روسی مثل صدام در یک کیسه خواب میخوابید و با خمینی خودش اینجا میگوید که لفت و لیس کرد برای تاریخ !!!! دقت کنید . دقت کنید :
    مثل این است که الان کسانی ( مثل رضا پهلوی و بنی صدر و …) بروند با خامنه ای صحبت کنند مبادا فردا تاریخ بگوید چرا با او صحبت نکردید شاید حل میشد !!!!
    بختیار یک مالکیاولیست خائن بود
    به جبهه ملی خیانت کرد ، به صدیقی خیانت کرد ، به شاه خیانت کرد . البته شاه خودش فهمید و گفت مارکسیست هایی مثل پسر خاله شهبانو ( نیک خواه ) بختیار را به او تحمیل کردند و هیچ ژنرال شاه به او اعتماد نداشت . او فرصت طلبی بود در حد و اندازه رفسنجنایی برایش قدرت مهم بود . میگوید بنی صدر میخوا ست به قدرت برسد . خوب تو چی ؟ تو چرا با شاه ساختی وقتی خودش گفت که صدای انقلاب مردم ایران را شنیده ؟ تو چرا از سفیر انگلیس و امریکا نخست وزیری گرفتی ؟ نباید با خمینی مذاکره میکردی . نباید بازرگان را واسطه میکردی ، نباید با صدام عرب روسی همخوابه می شدی ( آنچه برای مجاهدین بد بود برای تو هم بد بود ) کودتا کردی به چه حسابی ؟ وقتی توده ایها و شوروی آنرا لو میدادند !!! تو حتا الفبای سیاست را هم نمی دانستی !!!
    باید مثل صدیقی به شاه میگفتی از کشور خارج نشود و بماند و سلطنت کند . آنوقت خمینی نمی توانست پیروز شود . فوقش مثل اسد و بقیه دیکتاتورها و یا حتا همین خامنه ای عده ای مارکسیست روسی و مارکسیست اسلامی را دستگیر و زندانی میکرد و یا میکشت .
    هیچ رهبری از کشور نگریخته با آمدن دو میلیون تظاهر کننده به خیابان .
    سوال اصلی امروز این است ،
    چرا امثال پرهام و شاکری زند و عباس میلانی و دیگر مزدوران توده ای ، فدایی روسی که خودشان را با نقاب بختیاریست پوشانده اند به مارکسیست های روسی ، روسیه ، انواع حکومت های چپ که حامی و طرفدار این رژیم هستند ، به شخص عالی حضرت پوتین ، حزب کمونیست روسیه حمله نمیکنند ؟
    آیا ما رکسیست ها ، روسیه ، همین کوئلیو ، همان لولا ، چاوز ، کاسترو ، اورتگا ، مورالس ، یاکونویچ ، کم جنگ ، مادرو ، قذافی ، اسد ، ….هوادار شاه بودند یا هستند ؟
    – یا بختیار مصدقی است
    پس شما جاسوس روسیه هستید که به مصدق حمله میبرید به نام بختیار !
    – یا بختیار شاه پرست است و ضد مصدق !
    چرا وقتی شاه با خمینی حاضر به هیچ مصالحه و مذاکره نشده ، بختیار دنبال لفت و لیس بوده ؟ شما هم باید بگویید که ضد مصدق هستید و شاه پرست و شاه دیکتاتور نبوده و مردم به او خیانت کردند و بختیار را هم به او تحمیل کردند

    – اینکه بگویید بختیار دموکرات بود ، سوسیال دموکرات بود ، هوادار آزادی بود و دموکراسی ، با ادعاهای شاه پرستانه که امروز مردم ایران از ان یاد میکنند نمی خواند . با اعمال کثیف او در هم خوابی با عربی کثیف مثل صدام شیمیایی ، تلاش برای نخست وزیر خمینی شدن ، قربانی کردن افسران میهن پرست نیروی هوایی ( با یک طرح نپخته که کاملا معلوم بود برای پیروزی صدام و تلاشی ارتش که طرحی روسی بود و توسط جاسوسان شوروی – به گفته عمویی – لو رفت ) تمام عمرش خیانت کرد . حتا وقتی شاه خواست الله یار صالح را نخست وزیر کند و به سوی دموکراسی گام برمیداشت ، همین مزدور رفت بالای صحنه و علیه دو پیمان مهم نظامی ایران ( سنتو و سیتو ) لجن پراکنی کرد برای اینکه بین شاه و جبهه ملی مصالحه نشود .
    – بنی صدر هر چه بود با رای نزدیک به ۱۲ میلیون مردم ایران رئیس جمهور شد . بحث آزاد را به ایران آورد . قبلا مارکسیست ها و اسلامیست های مارکسیست تنها بلند گوی انحصاری موجود در ایران بودند . هیچ صدای مخالفی نبود . حتا رژیم شاه که متحد امریکا بود روشنفکری نداشت جز همین توده ایهای پنهان و آشکار و تواب در کانون نویسندگان و کیهان و اطلاعت !
    حتا الان در این تلویزیون ملی که ظاهرا سلطنتی است ، دارند به شدت تبلیغ میکنند که انگلیس ملاها را آورده !!!! و از روسیه هیچ کس حرفی نمیزند
    چرا سلطنت طلب امریکا نشین نباید مثل مردم شاه پرست ایران بگوید : مرگ بر روسیه ، فلسطین را رها کن فکری به حال ما کن ؟
    میدانید که رقابت قبلا بین فرامسنری های روس و انگلیس بوده اما آنکه الان این رژیم را د ربرابر مردم از یک سو و امریکا و قطعنامه سازمان ملل از سوی دیگر محافظت میکند روسیه است نه انگلیس ! همه روشنفکران ، سیاستمداران ، هنرمندان کشور به روسیه و مارکسیسم روسی نزدیکند تا دموکراسی انگلیس ! اگر ما مستعمره انگلیس بودیم باید الان مثل هند و سنگاپور و کانادا و استرالیا و نیوزیلند و …. بودیم نه قزاقستان و قرقیزستان و ارمنستان و مغولستان و ترکمنستان و ازبکستان و صدام و اسد و قذافی و کم جنگ !!!

    بختیار نه رای مردم را داشت ، نه شاه قانونا و اخلاقا در وضعیتی بود که او را نخست وزیر کند ، نه سفیران انگلیس و امریکا ! نه هم حزبی های او د رجبهه ملی با او بودند از صدیقی تا سنجابی و فروهر ها .
    اینکه او را سلاخی کردند به او اعتبار دموکراتیک نمی دهد
    قذافی را هم سلاخی کردند . فروهر ها و جامی و سران مجاهدین را در داخل کشور سلاخی کردند
    قطب زاده را سلاخی کردند ، حتا احمد خمینی و رفسنجنایی و لاهوتی و شیرازی و بهشتی و باهنر و رجایی را که از خودشان بودند ، سلاخی کردند . این خاصیت نظا م های ساخت روسیه است . این عمل لنینیستی است .
    هر کس کشته شد دلیل بر درست بودن نظرات و اعمال او نیست
    بختیار ضد دموکراسی بود و ضد ملی و ضد شاه ! او علیه مردم ایران هر آنچه توانست کرد .
    شما باید یکطرف این خطی که امروز ملت ایران کشیدند بایستید
    با مردم آریایی ، ضدروسیه و اعراب روسی ، هوادار رضا شاه
    یا مصدق و بازرگان و بنیصد ر و فروهر ها و امیر انتظام ها و معین فرها
    یا با حزب توده ، فدایی ، روسیه ، اسد و قذافی و یاکونویچ و کم جنگ و کوئلیو و چامسکی و ژیژک و …
    اینکه مرتب تکرار کنید که کارتر و برژینسکی و انگلیس شاه را بردند یا اوباما ملاها را حفظ کرد فقط برای کف کردن دهانتان خوب است . من راه حل بهتری برای کف دهان شما دارم . یک آبجوی تگری بزنید به افتخار مردمی که ریدند به دهان کف کرده شما و رژیم عقب مانده روسی که شما به این ملت تحمیل کردید .
    کسی که جرات نکند به پوتین بگوید که خفه شو و در امور ملت ایران دخالت نکن باید کیر خر ارمنی توی دهانش چپاند
    حالا بنی صدری باشد یا بختیاری ، رضا پهلوی باشد یا فدایی ، توده ای باشد یا ملی مضحکی ، سپاه پاسدار باشد یا مشاور اعظم بیت رهبر روسی ، مجاهد باشد یا کرد ،

  • فرهاد موسوی

    بختیار پر است از اشتباهاتی که فقط میتواند قهرمان توده های جاهل و نا آگاه باشد …که آن هم نیست !! دیر یازود در ایران آینده و در یک فضای باز تکلیف این قهرمان دروغین هم روشن خواهد شد