سرآغاز:
در کشورهایی که حساب و کتابی در آموزش و کاردانی افراد در کار بوده، برای رسیدن به پست، درجه، مقام، و مسئولیتی نیاز به تحصیلات و آموزش و تجربه های عملی است. به عنوان نمونه به یک مدرک و تیتر دکترا از دانشگاه معتبر و شناخته شده بین المللی نیاز است تا فرد به عنوان استادیار در یک مؤسسه آموزشی به پژوهش و آموزش پردازد. ولیکن سالیان زیادی داشتن تجربه در آموزش و نوشتن رساله های علمی، یک استادیار را به مقام استادی می رساند.
در دیگر سازمان ها نیز روش پست یابی و ترقی افراد همین گونه است و هر داوطلب باید پله های نردبان باریک و لرزان را با دقت و کوشش بسیار یکی پس از دیگری بپیماید تا به مقام های بالا برسد. چنانکه به عنوان مثال در ارتش، از سربازی آغاز می گردد و با آموزش و تجربه های عملی به درجاتی از سرجوخه گرفته تا گروهبان، استوار، ستوان، و پس از سالیانی زیاد تلاش و کوشش امکان دارد به درجات بالاتر مانند سرهنگی، و سرلشکری برسد. در بسیاری از موارد نیز با داشتن درجات پائین بازنشست می شوند.
سلسله مراتب در رژیم آخوندی
از زمانی که کشور ما از سوی یک مشت روضه خوان بی سواد، بی فرهنگ و ضد ایرانی به گروگان گرفته شد، نه تفاوتی میان یک دیپلم با استاد دانشگاه است، و نه میان یک سرجوخه و یک سرلشکر. همه ما به خوبی می دانیم که تنها به وفاداری و پای بندی افراد به روضه و آخوند و باورداشتن به خرافات و یا چاپلوسی و کیسه دوزی فرصت طلبان موجب ارتقاء و پست و مقام افراد می شود. از این روی، میزان و نوع تحصیل، نوع مدرک و دانشگاه و کاردانی و تجربه فرد ملاک عمل نیست. به این دلیل، در سه دهه گذشته یک مشت جوان ولگرد و دور از هر فرهنگ و دانشی را بدون کنکور وارد دانشگاهها کرده، و یا بورس تحصیلی در اختیارشان گذاشت که در دانشگاههای عقب افتاده و بسیار ضعیف کشورهای گوناگون چند سالی راگذرانده و بی درنگ پست های دانشگاهها را در اختیار خود گیرند و استادان برجسته و کاردان را از کار بر کنار کنند.
سردار، سرلشکر ساخت روضه خوان ها
سپاه پاسداران که برای پاسداری و نگهبانی روضه خوان ها به وجود آمد بدون داشتن هرگونه صلاحیتی کلیه کارهای اساسی و اقتصادی و تکنولوژی کشور را قبضه کرده و کشور را به افتضاح و ورشکستگی کشاندند. شماری از جوانان بیکاره نیز که به سربازی رفته بودند و چند ماهی در پشت جبهه شعار دادند، ناگهان از سربازی، سرجوخه گری، گروهبانی گذشته به مقام ساختگی سردار و سرلشکر رسیدند. بسیجی ها نیز که از جوانان بیکاره و فرصت طلب و عقب مانده کشورند نیز برای حفظ منافع روضه خوانها روبروی ملت ایستاده و تاکنون از هیچ جنایتی فروگذار نکرده اند. گفته می شود که برنامه اسید پاشیدن بر سر و صورت دختران و زنان محترم اصفهان نیز از کارهای بسیجیان بوده است.
سرجوخه یا سرلشکر جعفری
نمونه گویای درجه تقلبی و بی محتوایی در سپاه، محمد علی جعفری است که خود را سردار یا سرلشکر جعفری می داند. این فرد فرصت طلب رفتن به جبهه را بالاترین معیار ترقی خود می داند و از جمله افرادی است که برای بقای آخوند مانند دزدها از دیوار سفارت آمریکا بالا رفت و بزرگترین زیان و لطمه تاریخی را در میان جامعه بین المللی بر کشورمان وارد ساخت.
اگر این آقای سرلشکر تازه به دوران رسیده و فرصت طلب در کشوری با استاندارد درست و حساب شده زندگی می کرد لیاقت پست و مقامی بالاتر از یک سرجوخه و یا گروهبان نداشت. ولی در ایران که یک روضه خوان ۵ تومانی عنوان رهبر عالیقدر مسلمانان جهان به دنبال خود یدک می کشد، یک کارگر میدان باربری وزیر، یک بچه آخوند بنام علی مطهری که گفتار زشت و ضد ایرانی پدرش مرتضی مطهری در مورد ایرانیان ثبت در تاریخ است، نماینده اول چند میلیون مردم تهران می شود و یک پاسدار فرصت طلب و ضد ایرانی بنام محمد علی جعفری بنام سرلشکر و فرمانده کل سپاه پاسداران می شود.
فتنه۸۸ به مراتب خطرناکتر از جنگ بود
این به اصطلاح سرلشکر یک شبه با کمال بی شرمی خیزش و انقلاب ملی و مردمی در سال ۸۸ را فتنه نامیده و آنهم از یورش صدام و اشغال کشورمان خطرناکتر می داند. در سال ۸۸ میلیون ها مردم ایران علیه ظلم و ستم و دیکتاتوری آخوند به پا خاستند. اما مزدوران و نوکران آخوند مانند شما پاسداران و جوانان فاسد بسیجی مردم بیگناه و بی دفاع را به آتش کشیدید، به زندان انداختید، به زنان تجاوز کردید، و گروه بیشماری را سر به نیست و اعدام نمودید. آیا کدام فتنه است؟. خیانت و رفتار ضد ملی و مردمی شماها، و یا به تنگ آمدن مردم از فساد، جور، ستم شماها که ملتی را به گروگان گرفته و کشوری پیشگام در جهان را به ویرانی و نابودی کشاندید.
نکته پایانی:
این آقای سرجوخه و یا سرلشکر جعفری بهتر است به گذشته تاریک و خیانت بار خود نگاهی بیاندازد، و چهره عبوس خود را در آیینه ببیند و بیش از این شعار تو خالی ندهد. جعفری بسیار نادان و بی سواد است که نداند چنانچه برخورد نظامی پیش آید کشور ما چند روزه در برابر هریک از کشورهای اروپایی و به ویژه آمریکا به کلی از هم گسیخته و نابود می شود.
اگر آقای جعفری یک نظامی است چگونه می تواند و اجازه دارد که در مورد سیاست و قدرت نظامی کشورهایی مانند آمریکا اظهار فضل و دانش کند. جعفری با چه جرأت و جسارتی کشور دیگر را دشمن ما می شمارد. از دیدگاه دیپلماسی، روابط بین المللی هیچ کشوری مجاز نیست که به کشور دیگر توهین کند و یا آن را دست کم بگیرد. رفتار زشت و ناپسند رژیم ضد بشری ولایت فقیه در مورد آمریکا و اسرائیل که هیچکدام با ما دشمنی ندارند بزرگترین شکست و لکه ننگی است که برای تاریخ کشورمان به جای می ماند.