منافع ملّی: همان چیزهایی است که ۳۶ سال در ایران برباد رفته است. ۵

کمک معنایی از رژیم اسلامی!

نگارنده بدنبال توضیح سره و روانی از منافع ملّی برای خوانندگان بود و مصادیق پرشماری را یافت و نکته بسیار جالب و تأسّف بار این است که برای یافتن منافع ملّی ملت ایران کافی است هر آنچه این حکومت جمهوری اسلامی زیر پا گذاشته است را بررسی نماییم. تاریخ ۳۶ سال گذشته از آن دمی که آیت الله خمینی در هواپیما به خبرنگار گفت :« هیچ!» تا به امروز یک فلسفه و یک بینش را نشان داده است: جهل و هرج و مرج…. در واقع با ایجاد آب گل آلود و بحران سازی ، مناقع ملّی ایران در۳۶ سال گذشته لگدمال شده است.
بنابر این، بهترین راه برای شناسایی و تعریف منافع ملّی این است که ببینیم این رژیم چه چیز را لگدمال کرده است!

چپاول منابع و انحصار تجارت

این رژیم از طرفی هر گوشه از منابع ایران را از جنگل و نفت و مس و کارخانه و حتی خاک کشاورزیش را به فروش گذاشته است و از طرف دیگر در بازرگانی دخالت مستقیم می کند ، چرا که گروهی از  رهبران آن همواره از بازاریان و تجار بوده اند. حزب مؤتلفه که از گروههای تروریستی پیش و پس از انقلاب بوده است، قسمت بزرگی از تجارت ایران را بدست گرفته است. با الگوبرداری از مؤتلفه ،امروز اکثر مقامات سیاسی ایران دستی در تجارت دارند و اصولا رژیم جمهوری اسلامی حکومت تجّار است! از رئیس مجلس و رئیس جمهورش تا مرجع تقلید شکر فروش! همگی سیاست و اقتصاد را با چنگ و دندان چسبیده اند.
این انحصار تجارت به جایی رسیده است که گمرک ایران یکی از فاسد ترین و بی قانون ترین ادارات ایران باشد و قسمت بزرگی از بازرگانی ایران بصورت سفید (عبور از گمرک بدون ارزیابی) انجام شود. قسمت بزرگ دیگر هم که در اختیار برادران قاچاقچی است!

بابک زنجانی یک اسم است. ولی پشت این شخص دریایی از فساد و دروغ و رشوه قرار دارد که از سر تا نوک پای رژیم اسلامی را شامل می شود. بسیار احمقانه است که شراکت سران رژیم را در کارهای بابک زنجانی و رضا ضراب را قطعی ندانیم. بابک زنجانی یک نفر است ولی کاری که انجام شده است یک دزدی دولتی و یک چپاول بی سابقه است.

بابک زنجانی یک اسم است. ولی پشت این آقا دریایی از فساد و دروغ و رشوه قرار دارد که از سر تا نوک پای رژیم اسلامی را شامل می شود. بسیار احمقانه است که شراکت سران رژیم در کارهای بابک زنجانی و رضا ضراب قطعی را ندانیم. بابک زنجانی یک نفر است ولی کاری که انجام شده است یک دزدی دولتی و یک چپاول بی سابقه است.

با این اوضاع و احوال فقر و فلاکت و بیکاری روز افزون محصول این بی تفاوتی و جنایت اقتصادی است و گریزی هم از آن نیست!
منابع طبیعی و حیات وحش ایران نیز در قهقرا و چپاولی روزانه به یغما می رود. مدیریت نادرست منابع آب و خاک ، کشور ایران را بسوی بحرانی زیست محیطی برده است که صدای آن چند سال دیگر در خواهد آمد!

ایجاد دشمنی میان  اقوام(ضربه اول به اتحاد ملی)

اتحاد میان اقوام و احزاب چیزی است که ضامن پایداری و زندگی یک فرهنگ و یک ملّت خواهد بود. بدون همبستگی  بین اقوام با زبانها و مذاهب مختلف ، امکان پایداری و ادامه زندگی برای یک ملّیت از بین خواهد رفت.
رژیم جمهوری اسلامی با رسمی کردن مذهب شیعه دوازدهی و محدود کردن زندگی برای دیگر مذاهب ،به ایجاد تنش ودرگیری میان گروههای مختلف مذهبی پرداخت.

در طول سده های اخیر مردم ایران براحتی در دام دستورات ملایان افتادند و به هموطنان یهودی ، بهایی و حتی هم کیشان سنّی و دراویش که در اصول دین و شهادتین مشترک بودند، هجوم بردند. مصادره اموال کمترین ضربه ای بود که ممکن بود به ایشان بخورد! گروه زیادی بی دلیل مشخص اعدام شدند.

هجوم مردم نادان به خانه و کاشانه هم میهنان بهائی و گروهی از اهل تسنّن در آغاز انقلاب شوم اسلامی تنها ادامه همان راه سیاه آخوند بود که از آن روز رنگ رسمی و دولتی هم بخود گرفت؛ اعدام گروهی  از هم میهنان بهائی در شیراز که شامل یک دختر ۱۶ ساله هم می شد لکّه ننگی بر پیشانی مردم ایران است.این افراد را وادار کردن که مسلمان شوند و ایشان نپذیرفتند و گفتند که به آیین بهایی معتقدند؛ همین به اعدام  آنان انجامید!

این رژیم علاوه بر ایجاد دشمنی میان پیروان مذاهب مختلف، بین اقوام مختلف هم دشمنی آفریده است. تبعیض و اختلاف طبقاتی ایجاد شده ناشی از تمرکز قدرت در تهران باعث شده است که گروهی از مردم امروز ایران "فارس ستیز شوند " و به هویّت چند هزارساله خود توهین نمایند! گروهی دیگر عرب ستیز شوند و در کوی و برزن به اعراب توهین و فحاشی نمایند و مانند اینها.

این رژیم علاوه بر ایجاد دشمنی میان پیروان مذاهب مختلف، بین اقوام مختلف هم دشمنی آفریده است. تبعیض و اختلاف طبقاتی ایجاد شده ناشی از تمرکز قدرت در تهران باعث شده است که گروهی از مردم امروز ایران “فارس ستیز شوند ” و به هویّت چند هزارساله خود توهین نمایند! گروهی دیگر عرب ستیز شوند و در کوی و برزن به اعراب توهین و فحاشی نمایند و مانند اینها. درحالیکه هویت اقوام منطقه فلات ایران به یک ریشه مشترک و یک فرهنگ می رسد.

این رژیم علاوه بر ایجاد دشمنی میان پیروان مذاهب مختلف، بین اقوام مختلف هم دشمنی آفریده است. تبعیض و اختلاف طبقاتی ایجاد شده ناشی از تمرکز قدرت در تهران باعث شده است که گروهی از مردم امروز ایران “فارس ستیز شوند ” و به هویّت چند هزارساله خود توهین نمایند! گروهی دیگر عرب ستیز شوند و در کوی و برزن به اعراب توهین و فحاشی نمایند و مانند اینها.

حقیقت انکار ناپذیر این است که تمدن ایران از ژمان هخامنشیان بنام پارس بوده است،ولی این واژه به معنای فارسی زبان نیست. فارسی دری زبانی است که تنها هزار سال در ایران پیشینه دارد و از دولت سامانیان (تاجیکستان امروزین) به دیگر مناطق ایران راه یافته است.فارسی دری زبانی است که در هزار سال گذشته هزاران کتاب و سند بدان نگاشته شده است. زبان رسمی پادشاهان ترک از سلطان محمود و تیمور گرفته تا صفویه و قاجار و حتی زبان رسمی سلجوقان ترکیه که بعدها نامشان عثمانی گردید فارسی دری بوده است.

توهین به عرب ، توهین به فارس ، به تورک ، به کورد و به سنّی  و مانند اینها چیزی جز نادانی و کم دانشی نیست! این اقوام هزاران سال است که در کنار هم بوده اند و زبان و فرهنگ آنها در ایران وارد شده است.

ایجاد اختلاف بین احزاب سیاسی و نابودی آنها

داستان خنده داری که در تاریخ انقلاب آشکارا می توان دید این است که خمینی مردم را به اتحاد و همدلی  دعوت می کند ! این در حالی است که در آن دوران مطابق رهبری خمینی ، برادر ، برادر را می کشت و پدر فرزندش را اعدام کرد!

مردم را به  آنچنان فریب و شستشوی مغزی رسانیده بودند که گروههای سیاسی مختلف بجای گفتگو برای رسیدن به آینده ای روشن و آزاد، بروی یکدیگر اسلحه کشیدند و این چیزی بود که آخوند می خواست! گروههایی که در گذشته ناشایسته دست به تفنگ برده بودند و برای سقوط شاه مسلّح شده بودن ، ناگهان همان اسلحه را بسوی یکدیگر گرفتند.

مجاهدین خلق بزرگترین این گروههاست که در ایجاد انقلاب و خرابکاریهای پیش از انقلاب نقش عمده را داشت ولی خمینی آرام آرام آنان را اعدام کرد و ایشان ناگهان خود را مسلّح در برابر ملّت ایران دیدند! آن خلقی هم که دم از ایشان می زندند معلوم نشد کی بود و کجا رفت!

خمینی از قدرت و پوشش حزب توده کمال استفاده را برد و اعضای حزب توده فریب اسلام را خوردند! اما مکر خمینی  حزب توده را نابود ساخت و بیشتر اعضای اصلی در سال 62 زندانی و اعدام شدند! آری ! این است ثمره ی حمایت از خمینی و خدای او!

خمینی از قدرت و پوشش حزب توده کمال استفاده را برد و اعضای حزب توده فریب اسلام را خوردند! اما مکر خمینی حزب توده را نابود ساخت و بیشتر اعضای اصلی در سال ۶۲ زندانی و اعدام شدند! آری ! این است ثمره ی حمایت از خمینی و خدای او!

سران رژیم ایران از سال ۱۳۶۲ که حرب توذه را با اعدامهای گروهی در هم شکستند دیگر یکّه تاز ایران بوده اند و تنها در میان خود ملّایان ممکن است گروههای بسیار آبکی و سرکاری مانند روحانیون مبارز  و یا روحانیت مبارز پدید آید.

احزاب حقیقی از ایران رفتند و  بسیاری  رهبرانشان هم اعدام و یا ترور شدند. ایران امروز حزب واقعی ندارد و گروههایی مانند “کارگزاران” و یا “مشارکت” و یا فلان و بهمان ،تنها پیش از انتخابات مانند قارچ سبز می شوند و یک سره شعارهایی بر اساس منافع ملّی می دهند و گروهی از مردم را آماده سواری دادن می نمایند، تا در نهایت سواری خود را در روز انتخابات از مردم بگیرند و پس از آن ناگهان ناپدید می شوند! انگار نه انگار که اصلا حزبی بوده و تشکیلاتی!

 ضربه به فرهنگ و هویّت ایرانی

فرهنگ ایران هویّت اصلی اوست. ایرانی بودن یک قوم نیست، یک زبان نیست، یک مذهب نیست. پیش از آغاز امپراتوری هخامنشیان اقوام و زبانها و مذاهب گوناگون در ایران بوده اند. ایرانیان هر گوشه از فرهنگ خود را از قومیّتی گرفته اند.واژه ی ایران اشاره به قوم خاصی نیست و نمی توان مکانی در خاور میانه را یافت که فقط آن ایران باشد! کشور ایران در طول تاریخ به مناطقی از افغانستان و خراسان بزرگ تا مرز ترکیه و ارمنستان گفته شده است. امّا رفتار یکسویه و متعصبانه رژیم ایران به از بین رفتن زبانها و فرهنگهای بومی انجامیده است. بی توجهی به استانهای مرزنشین یک امر طبیعی نیست و به نظر نگارنده کاملاً عمدی است. بلوچ و ترکمن و کرد و لر و گیلک و آذری و  غیره همواره فرهنگ خاص خود، زبان خاص خود و عقاید خاص خویش را داشته اند ولی بی توجهی ملایان به فرهنگ بومی و هنر و موسیقی نواحی ضربه ای بزرگ به فرهنگ ایران است.

بجای اینکه گویشهای مختلف و شیرین ایرانی به دانش آموزان آموخته شود در ۱۲ سال آموزش قرآن و دین و عربی ، عمر کودکان ایرانی تلف می شود. شدّت نفرت مردم ایران از آموزش اجباری قرآن و عربی را می توان از آنجا دید که با وجود ۷ سال آموزش قرآن و عربی، تقریبا کسی در ایران نداریم که از مدرسه عربی و قرآن فرا گرفته باشد!  اما این شوربختی کودکان ماست که عمر گرانمایه شان را به قرآن و عربی اجباری گذرانده اند ، در حالیکه موسیقی و شعر و نگارزنی و فرش بافی در ایران رو به فراموشی است.  رقص و موسیقی محلّی ایران که قسمت بزرگی از هویّت ایرانی اقوام است ، امروز تنها در بایگانی و نوارها  یافت می شود و گسست فرهنگی بزرگی روی داده است که نسلهای آینده هویّت فرهنگی و قومی خویش را پیدا نخواهند کرد.

آزادیهای فردی و اجتماعی

شادی که ممنوع است! آب بازی هم که زندان دارد! روزنامه نویسی هم که به اعدام  ختم می شود! براستی مشکل این رژیم با چه گوشه ای از منافع ملّت است؟ حقوق بشر!

آری حقوق بشر اگرچه یک امر کلّی و بدیهی برای دنیای امروز است ولی رژیمهای خودکامه که همواره فساد و خیانت خود را در سایه خفقان پنهان نموده اند، از حقوق بشر و آزادی های فردی و اجتماعی هراسان هستند! می ترسند مردم براش شادی بیایند بیرون و ناگهان انقلاب شود! رژیمی که از بیرون آمدن مردم برای شادی می ترسد،مجبور است که آزادیهای فردی و اجتماعی را محدود نماید.
احکام غیر انسانی اسلامی که بجای خود، این رژیم براحتی برای هرکسی جرم محاربه و مفسد فی الارض می برد و در سه سوت اعدامش می نماید!گروه بزرگی از سرمایه های فرهنگی و خادمان به ایران در آغاز انقلاب یا اعدام شدند و یا فرار کردند و این فرار هنوز ادامه دارد!

5

این که سالهاست مردم ایران آه و ناله برای چپاول نفت سر می دهند به کنار، ولی ما الماسهای گرانبهای دیگری را از دست داده و می دهیم! سپهبد نادر جهانبانی به جرم تحصیل و آموزش خلبانی در امریکا توسط خلخالی اعدام شد و در مقابل دکتر فیروز نادری از سرپرستان ناسا می باشد که او هم تحصیل کرده امریکاست! یعنی خلخالی می توانست به این جرم اعدامش کند!

همان گونه که در ابتدا گفتیم، ماهیّت این رژیم برای چپاول و فروش منابع زیرزمینی ایران است.بنابر این جوّ سنگین اختناق و اعدام برای پوشش این خیانتها و دزدیها همواره لازم است. و چه بهتر که برای ملّت خرافاتی هدف این اعدامها در راه رضای خدا اعلام شود!

بی آبرویی در مجامع بین الملل

در پایان، درباره دردی که ناشی از بی سیاستی ملایان است سخن می گوییم….آبروی یک ملت در مجامع بین المللی یکی از منافع ملّی است که در پیشرفت آن ملّت کمک بسیار دارد. امنیت مرزهای بین المللی و داشتن تریبون وشنونده در جهان برای یک ملّت افتخاری است. همچنین داشتن دوست و همراه در بین کشورهای جهان ،هر قدر که بیشتر باشد برای منافع اقتصادی و سیاسی آن ملّت بهتر است.
لازم به ذکر نیست که رژیم ایران بیشترین ضربه را در ۳۶ سال گذشته به آبرو و عزّت ملّت ایران در مجامع بین الملل زده است و نه پاسپورت ایرانی آبرویی دارد و نه گردشگران رغبتی به گردش در ایران زیبا و باستانی رادارند.

 

  • Amir

    صفحه۱۳۶ تاریخ عمومی جدید گیتی پارسه و انگلیسی

    مقدمه اگر ما تنها تاریخ را بخوانیم خواهیم دیدکه این تاریخ است که مرتب تکرار میشود وانسانها همان اشتباه های انسانی انسانهای دیگر را میکنند که قبل از آنان زندگی میکردند. تنها اگر من به یک نطق چارلی چاپلین در دیکتاتور بزرگ توجه کنیم او تمامی مشگلها را در آن نطق برشمرد. گفته های تمامی انسانهای والا نیز شامل همین نکته ا ست که اگر ما انسان باشیم و همدیگر را دوست بداریم و بهم احترام بگذاریم و خودمان را تافته بافته از دیگران ندانیم بسیاری از مشگلها حل خواهد شد. سعدی حافظ فردوسی چارلی چاپلین و مولوی و…دیگران همه راه راست را بما نشان داده اند منتهی بی انصافی و بی عدالتی و زیاده طلبی و فرصت جویی و هزاران کار زشت دیگر نمی گذارد که مردمان ما به راه دوستی انصاف و محبت پای بگذارند.

    این است که مطالعه تاریخ بسیار سودمند است. لااقل برای کسانی که بخواهند در اجتماع خود مفید باشند وبه مردم خدمت کنند. یکی از مهم ترین مشگلهایی که امروزه ما با آن دست به گریبان هستیم افت تحصیل عمومی است یعنی مردمان ما از لحاظ فهم و شعور در مرتبه هایی پایین متاسفانه قرار گرفته اند و چون سیستم بین المللی که دنیا را حکومت واقعی میکند میخواهد که ما باهم در جنگ جدال جهاد و رشوه خواری دزدی فساد مالی و معنوی و تفرقه ودشمنی باشیم لذا به این مشگل مرتب دامن میزند.

    مثلا حضرت عمر مورد احترام مردم سنی مذهب است و این احترام و عشق در خون آنها است برای اینکه آنان هم از پدر مادر و یا محیط خود این دوستی و احترام را به ارث برده اند همانطوریکه حضرت سید الشهدا مورد احترام شیعه هاست. حال اگر سنی ها مثلا به حضرت امام حسین توهین کنند آیا کاری خوب کرده اند. ولی ما هرچه خودمان داریم آنرا گرامی میداریم و به بت ها و یا مقدس هایی دیگران ارجی نمیگذاریم. همانطوریکه اکنون دارند داستان نفرت بین بی دینان و با دینان را تهیه میکنند که سنایور جدیدی از غارتگران بین المللی و عوامل و پادو های آنهاست.

    تا بحال دعوای بین بهایی مسلمان یهودی شیعه شیعه سنی و مسیحی مسلمان بود ولی حالا دارند شکل تکامل یافته تری از آنرا عرضه میکنند که تعدادی بسیار بیشتر از مردم را در هر دو سو دربر میگیرد. یعنی نزاع جنگ و تفرقه بین با دینان و بی دینان که هرکدامشان میلیاردها جمعیت را برمیگیرند. این است که ما بایست هشیار باشیم که مردم ساده دل ما گرفتار این تار عنکبوتی تازه نشوند. زیرا نه نفی خداوند ادیان ابراهیمی کاری آسان است و نه اثبات آن که هر دو منصفانه اگر نگاه کنیم از عهده ما خارج است.

    ولی آنچه که ما میتوانیم بیآموزیم علم است تاریخ است و زبانهای مختلف که بتوانیم باهم وحدت عالم انسانی را درست نماییم. داشتن علم ومطالعه تاریخ و آثار ادبی سیاسی و علمی و صنعتی دیگران مارا به کمال میرساند. دانستن زبان بما قدرت اینکه بتوانیم با دیگران رابطه درست داشته باشیم مهم است و نیز داشتن معلومات وعلم و دانش اجتماعی سیاسی و … همه به ما کمک میکند تا بتوانیم جهانی سالم داشته باشیم.

    اگر به تاریخ نگاه کنیم ثروتمندان و دیکتاتوران و حاکمان غیر مردمی همیشه کوشش کرده اند که مردم را بجان هم بیاندازند وخودشان در کناری باشند وتماشا چی. نمونه هایش در تاریخ زیاد استکه مردم را بجان هم انداخته اند تا بتوانند خودشان سو استفاده های کلان ببرند.

    اکنون هم شرکتهای بیمه و سازنده مواد مخدره و منفجره و… صنایع جنگی و یا دفاعی بین مردم اختلاف های می اندازند تا بتوانند که محصول های خود را بفروش برسانند . اگر مثلا جنگی نباشد آیا کسی یک بمب را به قیمت یک میلیون دلار خریداری میکند. شعله های گرم و فروزان جنگ تریلیونها دلار به جیب مردم غارتگر صاحب صنایع مخرب سرازیر میکند و دولتهای برای بقای خودشان مجبورند که خریدهای تریلیون دلاری اسلحه و مهمات انجام بدهند. درحالیکه عدالت ریشه کن شده است و مخصوص طبقه ثروتمند است مردم عادی فقیر و حتی طبقه متوسط بایست تاوان اینهمه دزدیها و فساد ها را بدهند یا خودشان هم مثل دزدان شوند یا از بین بروند.

    مثلا همین دولت مثلا دمکرات آمریک حاضر است تریلیونها دلار خرج جنگ با تروریست بکند ولی حاضر نیست در صد کمی از همین پول را خرج تعلیم و تربیت حتی کودکان آمریکایی بکند. زیرا که مثلا همین رییسان جمهور کشورهای مثلا دمکرات از طریق رای انتخاب میشوند ولی کسی رای میآورد که پول بیشتری خرج تبلیغات برای کاندیداتوری او شده است و اورا شخصی عالم فاضل و دلسوز معرفی کرده اند. مردم هم به او رای میدهند ولی او که حالا مثلا رییس جمهور شده است میداند که اگر دست و دلباری شرکتهای عظیم نبود که آنهمه پول خرج او کرده اند او حتی رییس یک دبیرستان هم نمی شد چه برسد به اینکه رییس جمهور کشوری شود. پس بایست منافع شرکتهای غارتگر و غیر مردمی را حفظ نماید.

    سیستم های میخواهند که مردم بیسواد دشمن هم خرافاتی کم شعور و با تعصب های عمیق باشند تا بتوانند براحتی آنان را علیه هم تجهیز نمایند. و چون همه امکانها مال طبقه ثروتمند است از این جهت همه سعی دارند براهی که شده ثروتمند شده شاهد را در آغوش بکشند.

    متاسفانه همیشه همین طور بوده است که عده ای در رفاه بیش از حد زندگی کرده اند و دیگران شاید با همان شرایط در زندگی پردرد و رنجی گرفتار بوده اند. حتی سیستم طوری دستکاری شده است که اگر شخصی از همان طبقه پایین و مثلا کارگر ساده به قدرت برسد و مثلا رییس جمهور شود گویا مجبور است که به ظلم فساد و دزدی روی آورد تا او هم یکی از غارتگران شود. داستان زندگی زاپاتا رییس جمهور یک کشور آمریکای لاتین بخوبی این موضوع را نشان داده است. وقتی شخصی فقیر به مثلا ریاست جمهوری یک کشور میرسد خودش را کاملا گم کرده و تبدیل به خون خواری واقعی میشود. مثالهایش بسیار هستند. ایدی امین هیتلر صدام و سرهنگ قذافی و غیره.

    متاسفانه شیاد بیشتر افراد بشر ذاتا حریص طمعکار دزد و فاسد باشند ولی آنان اینطور به دنیا نیامده اند بلکه این اجتماع بوده است که آنها را آنطور تعلیم داده و تربیه کرده است.

    باز همه میدانیم که کودکان و نوجوانان دارای استعداد های زیاد یادگیری هستند و اگر خوب به آنان آموزش داده شود همه آنان فرد هایی مهم و خوب خواهند شد. ولی باز همه میدانیم که تعلیم و تربیت نوجوانان و کودکان در دسترس همه کودکان و نوجوانان کشورهای دنیا نیست. این مشگل بایست حل شود.

    مثلا در بیشتر کشورهای دنیای سوم معلم بسیار کم است و بدین سبب حتی دانش آموزانی که بمدرسه میروند معلم ندارند. یا در تمامی درسها معلم ندارند. کمبود معلمهای زبانهای خارجی و یا حتی ریاضی ها در کشورهای دنیای سوم امری عجیب نیست. درکشورهایی مثل آمریک که معلم زیاد است و دانش آموزان هم همه نوع امکانها را دارند به بچه ها و نو جوانان آنقدر آزادی میدهند که مثلا بگویند ما نمی خواهیم درس بخوانیم و معلم هم نمی تواند آنان را مجبور به درس خواندن کند. بدین ترتیب حتی در کشورهای مثلا پیشرفته هم دانش آموزان و یا نوجوانان به نحوی از تعلیم و تربیت محروم هستند.

    در کشوری مثل آمریکا هم بی عدالتی غوغا میکند اگر کسی پولهای کلان برای دادن به وکیل های مثلا خوب نداشته باشد عملا حقی ندارد و مثل کشورهای دیگر غارت میشود ویک سیستم بی تفاوت و بمن چه در آمریک هست. اگر در کشورهای دنیای سوی با ندادن وام مردم مجبورند که با صرفه جویی زندگی کنند در آمریک آنقدر وام با بهره بالا میدهند که شخص تمامی عمر خود مدیون و قرض مند بانک است و بایست هرچه کار میکند به بانکها تقدیم کند. زیرا با نبودن تورم بالا بهره بسیار سنگین میشود و تمامی سرمایه شخص توسط بانکها غارت میکردد. و چون سیستم دادگستری آمریک هم بر مبنای پول است این است که اگر کسی غارت شود کسی به داد او نمیرسد تمامی دستگاه قضایی یا فضایی آمر یک در اختیار ثروتمندان است و پلیس یا دادگاه ها دربست در اختیار ثروتمندانی است که میتوانند پول های کلان به وکلای حریص بدهد تا از حق او دفاع کنند ومردم عادی حقشان خورده میشود یا توسط دیگران از طبقه خودشان یا طبقه های بالا و بانکها و یا شرکتهای بیمه. آمریکا از این جهت شاید در رتبه اول باشد زیرا گانگسترهای عملا دستهایشان باز است که مردم را غارت کنند زیرا پلیس بی تفاوت و سیستم بی تفاوت شاهد غارت مردمان عادی است که سرمایه ای ندارند که به جیب وکیلان طماع داادگستری سرازیر کنند. اگر در کشورهای دنیای سوم رشوه خواری است اینجا هم نوعی دیگر است که بایست پولهایی فراوان در اول بدهی شاید حقت گرفتنی باشد.

    حالا با این بی عدالتی و با این بی تفاوتی چگونه دولت آمریکا میخواهد عدالت را در دنیا اجرا کند خود جای بحث و تردید دارد. بقول قدیمی ها چراغی که خانه رواست به مسجد رفتن آن حرام است یا اگر میتوانی خانه خودت را اول شخم بزن یا درب خانه ات را اول درست کن. من نظیر همین نامه ها را هم به مثلا مسولین بی تفاوت آمریکا داده ام البته به زبان خودشان ولی متاسفاه یک بی تفاوتی و ظلم جهانی مردم را تهدید میکنند که بعضی از آنان در اثر همین گرفتاریها مجبور هستند که به تروریستها بپیوندند و بعضی هم خودکشی میکنند زیرا طاقت دیدن اینهمه ظلم و فساد را ندارند. خودکشی فرزندان شاه ایران شاید نمونه کوچکی از این دست باشد. خودتان انصاف بدهید که وقتی زندگی برای فرزندان شاه در غرب آنقدر سخت میشود که گلوی آنان را فشار میدهد دیگر حساب طبقه های محروم اجتماع روشن است.

    • Baran Bahari

      عمر خادم اسلام بود ولی ایران را به عقب ماندگی و تحقیر و فلاکتی مرگبار برد… هزاران ایرانی کشته شدند و به بردگی برده شدند. بعنوان یک ایرانی از این که نیاکانم بدست عمر بزور شمشیر مورد تجاوز قرار گرفتند و به غلامی و کنیزی برده شدند بسیار اندوهگینم و تفاوتی بین او با دیگر پادشاهان خونخوار تاریخ نمی بینم… با پوزش از شما…. در ضمن در مورد امریکا وقتی می توانید قضاوت نمایید که بی طرف باشید ، نه یک سوی قضیه… با سپاس

    • garshasp

      دیگر گذشت زمان آن که با موهومات دینی بخواهید مردم را گول بزنید
      دین ،خدا،پیامبران و ماورالطبیعه همگی هذیان گویی آدمی در زمان کودکی اش

      بوده است و نمی توان برپایه ی هذیان گویی و پندار زندگی کرد.
      همه ی ادیان و رژیم های توتالیتر برای زنده ماندنشان در تاریخ همواره دست به
      کشتار زده اند و خواهند زد.

      مگر کارهای داعش به جز فرمان هایی است که در قرآن آمده است؟
      در قرآن فرمان به کشتار ،شکنجه و آزار دگراندیشان داده شده است

      در قرآن فرمان به تجاوز به زنان و دختران داده شده است
      در قرآن فرمان به برده داری داده شده است.
      آیا می توان به باورهای تروریستی احترام هم گذاشت؟

  • garshasp

    گاه با خودم می اندیشم که اگر دسیسه ی سال ۵۷ رخ نمی داد،آیا ما اکنون می توانستیم
    به واقعیت دین پی ببریم؟ و شاید باید این خودکامگان دینی برسر کار می آمدند تا ما
    به ذات دین پی ببریم و با شک گرایی و خردگرایی به بی دینی و سپس به بی خدایی برسیم.

  • Mazhab

    Akhond va bazari islami agar manafeash dar khatar biyofteh hata koskeshi zano Dokhtareshm meykone, ma bachehaye naftim, ridim be dino raftim!