چرا مسلمانان تحمّل یک جوک را ندارند؟
دقیقا همین چند ماه پیش بود که بیل مار درباره فیلم کشتی نوح این شوخیها را می گفت؛ این که درازای کشتی می باید چند مایل باشد و یا اینکه چقدر بچّه گانه است که داستان نوح را کسی باور کند! این که نوح ۹۰۰ ساله با فرزندان چند سد ساله اش یک کشتی بزرگ می سازد! و قوم نوح ۹۰۰ سال است که نمرده اند برای دیدن عذاب الهی! یعنی با نمردن قوم نوح در ۹۰۰ سال عمر نوح جمعیتشان چقدر شده بود؟! و خداوند چرا همه حیوانات و کودکان و زنها و بچّه ها را بخاطر گناهان قوم نوح به کشتن داده است؟.
بقول بیل مار یچه گانه بودن داستان نوح مهم نیست! این مهم است که در کتاب الهی یک قاتل خطرناک بنام خدا قصد دارد با مجازات همه ی موجودات زمین ،دلش خنک می شود و عطش انتقام را در کامش سیراب کند! امّا باز بقول بیل مار فرض که خدا انسانهای بد را کشت ولی دوباره همان بدها را که بر روی زمین آورد ! این ویدئو خالی از لطف نیست که چند بار دیده شود :
(براستی چرا کسانی که از دروغهای دین با شجاعت انتقاد می کنند و آن را بباد شوخی می گیرند در خطر ترور وسیله مسلمانان هستند؟ چرا مسلمان تحمل شنیدن سخنان مخالف خود را ندارند؟)
در انتهای این ویدئو بیل مار سخنی اندوهبار می زند که یکی از دردهای جامعه بشر امروزی است:”چرا مسلمانان تحمّل شنیدن یک جوک را ندارند!؟.”
شاید مسلمانان می دانند که انتقاد و شوخی با مسائل دینشان ، پایه های ضعیف دین اسلام را به لرزه در می آورد! شاید مسلمانان می ترسند که تردید درباره ی مسائل عقلی و ایرادات منطقی دین اسلام و قرآن ،ایمان سست و ارثی ایشان را از بین ببرد! این است که ایمان در اکثریّت دینداران بر اساس عادت است و بقول سهراب سپهری :
« مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم بی آنکه خدایی داشته باشم.»
سهراب بخوبی فهمیده است که انسانهای مذهبی از فشار محیط و از روی عادت به دین مشغولند و نه از روی اعتقاد عقلی و قلبی.
در مجلس ایران چه خبر است؟
اصطبل بهارستان معمولاً توجّهی به امور مردم و مشکلات معیشتی و ایرانیان ندارد ؛ هرچند مشکلات معیشتی مردم فلسطین و سوریه در برنامه ی این اصطبل است
از این هم که بگذریم ، گروهی از اهالی اصطبل با دخالت مستقیم خامنه ای در آن مخالف هستند و هر از گاهی از خامنه ای انتقادهای خفیف و رقیقی می شود! علی مطهّری که بارها از طرف ما به زن ستیز ی و ارتجاع متهّم شده است از آن جمله است .
چند گاهی است که علی مطهری از زندانی شدن کرّوبی و موسوی در خانه شان که در پنجمین سال است، انتقاد می کند. این انتقادهای مطهرّی عملا متوجه شخص خامنه ای است ، چرا که همه می دانند که خامنه ای طراح اصلی این حبس خانگی است؛اما ظاهرا آقای مطهری یا این را نمی داند و یا خود را به کوچه علی چپ زده است.
روز یکشنبه ۲۱ دی ماه، علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس، به دلیل طرح موضوع رفع حصر از سران جنبش سبز، مورد حمله فیزیکی قرار گرفت. ظاهرا گروهی از جان نثاران خامنه ای توان شنیدن سخنان انتقادی مطهری را نداشته اند و با زور او را از تریبون پایین بردند. اصطبل است دیگر! گاهی هم شاخ می زنند!
در پی این رخداد، وی در حاشیه جلسه علنی مجلس این اقدام نمایندگان تندرو را، نقض اصول ۸۴ و ۸۶ قانون اساسی نامید و گفت: «هر نمایندهای آزاد است دربارهی همه مسائل کشور اظهارنظر کند، اما نمایندگانی که خودشان قانونگذار هستند، قانون را زیر پا گذاشتند.»
مطهری همچنین گفت:«اگر احساس کنم شکایت از این نمایندگان آثار مثبتی دارد ممکن است این کار را انجام دهم»
وی در واکنش به احتمال برگزاری راهپیمایی علیه او، پس از نماز جمعه، اظهار کرد:«در مورد راهپیمایی شنیدم و انشاءالله خودم در آن شرکت میکنم!.»
مطهری که در نتیجه این درگیری، دچار زخمهای سطحی شده است، ابراز امیدواری کرد که برای انجام کارهای قانونی، هیات رئیسه فیلم روز یکشنبه را به طور کامل دراختیار او بگذارد!
البته گاهی انسان شک می کند که آقای مطهری خواب است و یا خود را بخواب زده است! براستی اگر مطهری نمی داند که این مجلس و درگیری اهالی اصطبل از آخور آقا آب می خورد، باید به هوش و هوشیاریش شک داشت!
سابقه زندان خانگی در رژیم اسلامی
از آغاز انقلاب اسلامی و با مخالفت روحانیونی مانند طالقانی و برقعی با ولایت فقیه شایعاتی درباره خانه نشین شدن ایشان شنیده می شد. اما اولین زندان خانگی برای شریعتمداری در عدم بیعت ایشان با خمینی پیش آمد. آیت الله شریعتمداری که از مرجعیت گروه بزرگی از مردم ایران برخوردار بود علناً با ولایت فقیه مخالفت کرد و او را در خانه شخصی اش زندانی کردند، بدون محاکمه و در سکوت کامل. بعدها برای حسینعلی منتظری نیز همین اتفاق افتاد.
البته او را خامنه ای زندانی کرد و دستور داد تا این مرجع را در خانه اش زندانی کردند. اصولا در رژیم اسلامی کسانی از مخالفان و منتقدان را که از طرفداران میلیونی برخوردارند ،مانند مراجع و اخیراً رهبران جنبش سبز را بجای محاکمه ،در خانه شان زندانی می نمایند .این روش برای آرام کردن اذهان عمومی بسیار کاربرد داشته است و همچنین تهدید رهبران جنبش سبز به اعدام در صورت محاکمه، خود دلیلی دیگری است که زندان خانگی ایشان برای مردم مایه ی اعتراض نباشد. البته رژیم اصولاً کسانی را در زندان خانگی در می آورد که توان سربه نیست کردن ایشان را نداشته باشد!
شباهت درگیری مجلس ایران با واقعه شارلی ابدو در چیست؟
مسلمانان تحمل انتقاد را ندارند. مهم این نیست که انتقاد درباره چه باشد و بحق باشد و یا نا بحق! مسلمانان تحمل انتقاد را ندارند. گروه بزرگ نویسندگان ترور شده در رژیم ایران خود نشان از این است که واقعه ی شارلی ابدو برای ما ایرانیان چندان غریبه نیست.
از قتل کسروی تا پوینده و مختاری و بسیاری دیگر از نویسندگان نام آشنا و گهگاه کمتر شناخته شده ، برای ما ایرانیان شارلی ابدو حساب می شود. ما ایرانیان به عزاداری برای نویسندگان و منتقدان عادت داریم. خوش به حال مردم فرانسه که توان اعتراض به تروریسم اسلامی را دارند، اما ما در ایران باید سکوت کنیم و اعتراضمان را در پستو خفه نگه داریم.
خوش به حال کروبی و موسوی که گروهی طرفدار دارند، اینها اگر این همه طرفدار نداشتند همانند قتلهای زنجیره ای براحتی حذف می شدند، براحتی بریدن یک گلو! براحتی قصابی شدن فروهر و همسرش! آری خوش به حال کروبی و موسوی!