ما ملتی سانسور طلب و مستبد خواه هستیم! ۴

ما در عمل آزادیخواه نیستیم!

ما ایرانیان مردمی هستیم که در رویاها از آزادی و  برابری بسیار دم می زنیم. آنچنان  از برابری انسانها می گوییم ، گویی که دکترای جامعه شناسی داریم اما ما مردمی هستیم که خویشتن خویش را نشناخته ایم. از آزادی زنان دم می زنیم ولی به زنان  در خانواده خود ستم روا می داریم و آزادی زنان را یرای دیگری می خواهیم!  دم از برابری انسانها می زنیم ولی در برابر هموطن بهایی و یا کلیمی متفاوت برخورد می کنیم! دم از برابری نژادی می زنیم ولی با دیدن هموطنان سیاهپوست جنوبی و یا زردپوست شرقی با آنها به گونه ای متفاوت از افراد شبیه به خود برخورد می کنیم!.

براستی ما ملتی مشکلدار هستیم! روانشناس و جامعه شناس در جامعه ما کم نیستند ولی چندان هم بکار مشغول نیستند چرا که ما حاضر به باور کردن مشکلات فردی و اجتماعی خویش نیستیم! این که آمار مراجعه و مشاوره روانی در ایران از کشورهای غربی کمتر باشد ، نشانه سلامت روانی جامعه ما نیست! چرا که صفحه حوادث جراید  چیز دیگری می گوید و تنها یک روز گذر از کوچه و خیابانهای تهران کافیست که میزان مشکلات روحی ما را نشان دهد!  صدای بلند و قیل و قال و تنش در کلام و احوال ما بر هیچ بیننده ای پوشیده نیست! اما اینکه باور به این مشکل در خویشتن خویش نداریم و انتقاد را فقط برای همسایه می دانیم خود داستان دیگریست!

چرا خود شناسی نداریم؟

ما منتقد موجودیت بالفعل خود هستیم. از خودی انتقاد می نماییم که در دیگری می بینیم، غافل از این که خود ما هم گرفتار منم منم و استبداد رأییم. حاضر به شنیدن انتقاد نیستیم. دیواری از مقدسات برای خود ساخته ایم که این دیوار شیشه ای با تلنگری می شکند و ما را عصبی می کند. کار را بجایی رسانده ایم که گاهی شغل و حرفه خود را مقدس نامیده ایم!  مقدسی وجود ندارد! هر انسانی را وظیفه ایست و جایگاهی. نمی توان این جایگاه صنفی را مقدس نامید. حتی اگر جایگاه جناب والای رهبر و شاه باشد!.

ما مقدس نداریم دوستان! نه گاو مقدس ،  نه سرزمین مقدس و نه شغل مقدس. هر چیزی را می توان نقد کرد. حتی می توان مسخره کرد که باز هم نوعی انتقاد است . بقول معروف آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟. نقد خوب و نقد بد فرقی ندارد. قضاوت درباره نقد را باید به عهده افکار عمومی گذاشت.  خود شناسی اگر داشته باشیم، به درستی و پارسایی خود اگر معتقد باشیم هرگز نگران نقد دیگران نخواهیم بود. حتی اگر توهین بما تلقی شود.

انسانیت با آزادی بیان در ارتباط مستقیم است. هرچه آزادی بیان بیشتر باشد ، احترام به انسان هم بیشتر است، زندان و اعدام هم کمتر. این رنگها می تواند بخوبی بیانگر ارزش جان انسانها در کشورهای مختلف باشد! ارتباط انسانیت و آزادی مطبوعات.

ماجرای سریال مهران مدیری و ظرفیت پایین نقد در ایران

این پیشگفتار را عرض کنم که ما کاری به شخص مهران مدیری و کارنامه اش نداریم ، بلکه موضوع بر سر بازخورد جامعه کم ظرفیت ایران نسبت به نقد است.از مردم ایران بپرسید ، نارضایی عمومی از جامعه پزشکی ایران مخصوصاً گروه پزشکان  متخصص کاملاً واضح است. پزشکان متخصصی که تا ابد طلب ۲۰ سال تحصیل خود را از مردم دارند و منتش را بر مردم می گذارند. گویی که آن همه متخصصین مشاغل دیگر درس نخوانده اند.

گویی اساتید و بزرگان علوم پایه که با کمترین چشم داشتی سالها درس خوانده اند ، هیچ هستند. غرور کاذبی جامعه پزشکان را فرا گرفته است که حتی صدای پرستاران را نیز در آورده! توهین و تحقیر بیمار و حتی کارکنان بیمارستان توسط پزشکان چیز عادی است که کسی را متعجب نمی کند!  از آغاز ورود به بیمارستان گویی که مقامات دوران قاجار با القاب و آب و تاب  همان قاجار را می بینی! “جناب آقای دکتر فلانی ” ، مقام عظمای ولایت، سرتیپ سردار فلانی ، اعلا حضرت همایونی! ببندید این حجره ریا را و بشکنید  کاسه و کوزه را! بیمارستان محل انسانیت است و نه فخر فروشی. مقام انسانیت و خدمت به انسانیت را باید در بیمارستان دید والسلام!

کاری به کارنامه و شخصیت مهران مدیری نداریم! بحث چیز دیگری است. بحث بر سر ظرفیت نقد در جامعه است. جامعه ای که کوچکترین پرسش و نقدش می تواند به دعوا و درگیری بیانجامد!

کاری به کارنامه و شخصیت مهران مدیری نداریم! بحث چیز دیگری است. بحث بر سر ظرفیت نقد در جامعه است. جامعه ای که کوچکترین پرسش و نقدش می تواند به دعوا و درگیری بیانجامد!

همواره در سریالها از اصناف مختلف نقدهایی شده است، نقد کارمندان  از آغاز انقلاب وجود داشت. یادم هست که از کارمندان  هم بعنوان رشوه بگیر و هم بعنوان کم کار و هم بعنوان علّاف کننده ارباب رجوع در رادیو و تلویزیون نقد می شد. نقد هفتگی منوچهر نوذری و همراهانش را در صبح جمعه با شما همه بخاطر دارند. اما کسی چندان نگران نقد صنف کم حاشیه و کم درآمد کارمند نیست و نبوده است! اما صنف ثروتمند و پر ادعای پزشکان متخصص همواره از نقد ترسیده اند و سعی در پاک کردن صورت مساله را دارند.

پاک کردن صورت مسأله؛ چرا ؟

پرسشی که از گروه پزشکان داریم این است که : آیا باندازه قشر معلم و نظامی در مناطق دور افتاده و محروم حضور داشته اید؟. چرا در مناطق مرزی با بیمارستان و درمانگاه فاقد پزشک روبرو هستیم؟. چرا با وجود ۸۰۰۰ پزشک  بیکار ، کسی حاضر به رفتن به شهرهای کوچک نمی شود؟. از گروه پزشکان متخصص می پرسیم :” براستی روزی ۸ تا ۱۰ عمل ؟” چاقویتان کند نشود ، برج سازیتان پاینده. این کاسبی میلیاردی که راه انداخنه اید با تعدد عمل جراحی می تواند به مرگ بیماران در اثر اشتباه شما بیانجامد!

جه لزومی دارد که روزی ۸ تا ۱۰ عمل را شما انجام دهید؟. آیا حرص و طمع در این تعدد عمل روزانه موثر نیست؟. اسم خدمت و انسان دوستی را نیاورید که حال نگارنده را بد می کند! تهوع آور است! در عید نوروز چرا ناگهان انسان دوستی تان تعطیل می شود؟ این چه خدمت به خلقی است که برای یافتن یک پزشک متخصص در طول نوروز باید با اجنه قول و قرار گذاشت؟ پس اسم خدمت به خلق را نیاورید و حال ما را بیش از این خراب نفرمایید.

غرور کاذبی جامعه پزشکان را فرا گرفته است که حتی صدای پرستاران را نیز در آورده! توهین و تحقیر بیمار و حتی کارکنان بیمارستان توسط پزشکان چیز عادی است که کسی را متعجب نمی کند! از آغاز ورود به بیمارستان گویی که مقامات دوران قاجار با القاب و آب و تاب همان قاجاران  را می بینی! “جناب آقای دکتر فلانی ” ، مقام عظمای ولایت، سرتیپ سردار فلانی ، اعلا حضرت همایونی! ببندید این حجره ی ریا را و بشکنید کاسه و کوزه را ! بیمارستان محل انسانیت است و نه فخر فروشی. مقام انسانیت و خدمت به انسانیت را باید در بیمارستان دید… والسلام!

لزوم فرهنگ سازی و فضای باز انتقاد

جامعه ای که نقد پذیر نباشد. اجتماعی که نتواند صدای مخالف را بشنود بالاخره سقوط خواهد کرد. انسانیت ما در جای جای ایران رخت بر بسته است چرا که ما کوچک ترین نقدها را هم نپذیرفتیم.  اگر اعتراض می کنیم که چرا مطبوعات آزاد نیست و نبوده ، اگر از خامنه ای و شاه بعنوان حاکمان مستبد و نقد ناپذیر یاد می کنیم، خود نیز نباید مستبدان کوچک و نقد ناپذیر باشیم.  خود شکنی آغاز بزرگ شدن است.

گاهی گمان می برم که در ایران ۷۵ میلیون شاه کوچک وجود دارد! مستبد و خود خواه! نقد ناپذیر. کم توان و تنها! تنها از این بابت که توان کار گروهی را نداریم! در وززش هم بیشتر مواقع در ورزش انفرادی موفقیم. همه کارمان با زور و استبداد است و نه با عقل و هوش حتی ورزشمان! کمتر می توان فکر و کار گروهی در ورزش ایران یافت و بیشتر می توان زور بازو یا کار فردی را مشاهده کرد! این عیب ماست که نمی توانیم گروه شویم! نمی توانیم کارخانه موفقی را ۱۰ سال نگه داریم!.این عیب ماست که همزمان با کره جنوبی کارخانه خودرو و وسایل منزل زدیم ولی نتوانستیم آن را توسعه دهیم و به سود دهی برسانیم. چرا که تک تک ما از آبدارچی تا مدیر کارخانه ، نقد پذیر نبودیم و قدر موقعیت ها و گوشزد منتقدان را ندانستیم.

دولت دوران احمدی نژاد فاسد ترین دولت از نظر اقتصادی بود و روی همگی دولتهای فاسد منطقه را سفید کرد! بیش از ۱۰۰ میلیار دلار ناپدید شد و حدود ۶۰۰ میلیارد هم به هدر رفت و سوخت! این بی سیاستی و مدیریت غلط چیزی نبود بجز نتیجه بسته شدن فضای نقد و مطبوعات آزاد. افشاگری و نقد که نباشد ، فساد و چپاول خواهد آمد و دیدیم که سنگین ترین تاراج منابع مالی تاریخ ایران بوقوع پیوست. نبود فضای نقد و پرسش بود که این قهقرا را بوجود آورد.

از طرفی نباید شغلی و صنفی را مقدس شمرد. هیچ شغلی و هیچ صنفی مقدس نیست. همه باید نقد شوند و از پرسش شدن بهراسند. همه باید پاسخگوی مشکلات و نقدها باشند چرا که گاهی ما مو را دیده ایم و نقّاد پیچش مو را !

( تجدد ،همزمان  به نقادی و اعتراض نیاز دارد. شاه ایران متوجه بحران عدم بروز اندیشه های سیاسی شده بود. شاه سعی داشت به روش خود اجازه نقد را بدهد تا ایران جدید این بحران را رد کند. ولی اشتباه شاه این بود که نسل جدید و مدرن را می خواست بروش دوران ناصرالدین شاه  اداره کند.)
  • faghat kherad

    هیچکس مخالف ازادی نیست ،نهایتا مخالف ازادی دیگران است.
    مرگ خوب است برای همسایه.
    تا زمانی که ما ایرانیان حاضر نباشیم قبول مسئولیت بکنیم در قبال اعمال و رفتار و گفتارمان.اش همین اش و کاسه همین کاسه خواهد بود………….

  • امیر

    فقط یک قشر مونده هنوز که زیر تیغ طنز نرفته…
    میدونید کیا رو میگم که؟!

  • ashkan afkhami

    متن زیر توسط دو پزشک از اعضای هیأت علمی و پس از تهیۀ بازخورد از گروهی
    از پزشکان تهیه شده است. مستدعی است چنانچه پزشک هستید یا با مضمون آن
    موافقید متن ذیل را بازنشر کنید.

    ______________________________________________
    چرا جامعۀ پزشکی به سریال «در حاشیه» واکنش نشان داد؟
    چرا وقتی سریال طنز «ساختمان پزشکان» پخش می شد جامعۀ پزشکی شکایتی نداشت؟

    واقعاً چرا؟
    .
    .
    .

    بر اساس تهیۀ بازخورد نظرات همکاران، ما عمیقاً معتقدیم شکایت پزشکان ریشه
    در محتوا و مضمون این سریال ندارد. ریشۀ شکایت پزشکان در حقایق بسیار تلخی
    نهفته است که ممکن است اکثریت جامعه در جریان آن نباشند….

    تکرار میکنیم جامعۀ پزشکی به مضمون سریال در حاشیه اعتراض ندارد:

    هرچند انتقاداتی به مجموعۀ «در حاشیه» وارد است (از جمله بی توجهی عجیب
    نویسنده به روال صحیح رسیدگی به شکایات پزشکی و مهیا نمودن زمینۀ سوء تفاهم
    شدید اجتماعی)، در مجموع این سریال حاوی اعترافات بسیار مهمی نیز بود،
    نکاتی که جمعیت ترولهای اینترنتی نخواستند یا نتوانستند آنها را مشاهده و
    درک کنند.
    بسیاری از پزشکان از اینکه فرصتی ایجاد گردید که این موارد مورد اشاره و تأکید قرار گیرند خرسندند:

    ۱- در این سریال بوضوح اعتراف شد که اگر در زمین و ساختمان یک بیمارستان
    گوسفند چرانده شود نیز توجیه اقتصادی آن بیش از کار درمانی است. این سریال
    بوضوح تأیید می کند که کار درمانی در ایران حتی با تعرفه های جدید فاقد
    توجیه اقتصادی است. (که در مجموع معلول ورشکستگی مفرط و زورگویی بیمه ها در
    ایران می باشد) تعرفه هایی که امسال مجدداً فریز شدند و از تورم عقب
    افتادند.

    ۲- در این سریال نقش کادر پیراپزشکی نظیر پرستاران،
    داروسازان و سایر پرسنل بیمارستانی در ضعف خدمت رسانی و عدم رضایت بیماران
    بوضوح مورد اشاره قرار میگیرد (امری که یکی از علل مهم آن بی توجهی جدی
    مسئولان به بودجۀ بهداشت و درمان و کادر پیراپزشکی است. مسأله ای که
    نهایتاً منجر به ترویج دلالی، سودجویی و فریبکاری در حاشیۀ سیستم درمان
    گردیده است)

    ۳- در این مجموعه به وضوح به سطح بالای علم پزشکی در
    ایران اشاره شده است. این سریال پذیرفته است که مدرک پزشکی در بسیاری از
    کشورهای جهان با مدرک ایران قابل قیاس نیست و در ایران به هیچ عنوان مورد
    قبول نمی باشد.

    ۴- در این سریال به حضور اکثریت باوجدان و اخلاق
    مدار پزشکان اشاره رفته است. (نظیر کاراکتر پزشکی که بنا به میل خویش حق
    ویزیت دریافت نمیکرد یا پزشکی که آپاندیس خود را اهدا کرد)

    ۵- در
    این سریال به طینت بهره جو و سوء استفاده کنندۀ سایر افراد جامعه نیز اشاره
    شده است (کاراکتر فرصت طلب فردی که در بدن وی شیء خارجی باقی مانده بود،
    افرادی که با اصرار میخواستند گوش خود را شبیه احشام نمایند یا وکیل دکتر
    متخصص زیبایی)

    ۶- در این سریال به مشکلات مالی قابل توجه پزشکان
    اشاره و اعتراف شده است. ضمناً به مخارج فراوان خانواده ها برای تربیت
    فرزند پزشک و مشکل بیکاری پزشکان نیز اشاره رفته است.

    ۷- در این
    سریال قاطعیت ارگانهای نظارتی در نظارت بر صلاحیتها و شکایات پزشکی مورد
    تأکید قرار گرفته است. (چنانچه دیدیم رئیس بیمارستان حتی خواهرزادۀ خطاکار
    خود را نیز از بیمارستان اخراج کرد)

    ۸- این سریال مملو از شخصیتهای
    منفی است: نزولخوار، شرخر، مالک طماع، بیماری که بواسطۀ طمع حتی حاضر نیست
    آپاندیس خود را از دست بدهد، همراهی که حاضر است با پول هنگفت سلامت بیمارش
    را بخرد و … اتفاقاً معدود شخصیتهای مثبت سریال چند پزشک و پرستار
    مجموعه هستند.
    باز هم تکرار میکنیم شکایت قاطبۀ جامعۀ پزشکی نسبت به این سریال نیست، این سریال از نظر اکثر پزشکان موهن نبوده و نیست اما:

    – شکایت جامعۀ پزشکی نسبت به آمارسازی و دروغپردازی برخی رسانه ها و
    ارگانها بر علیه این صنف و عقدۀ گشایی آشکار برخی افراد و شخصیتها در برابر
    پزشکان است.

    – شکایت جامعۀ پزشکی به واکنش ناپخته و خیره سرانۀ
    ترولهای اینترنتی است که از هر دستاویزی به منظور تخلیۀ گره های درون خویش
    سوءاستفاده میکنند.

    – شکایت ما در قبال بدسلیقگی مفرط و زمانبندی ناپختۀ ساخت این سریال (در اوج دروغپردازیها و هیاهوی رسانه ای بر علیه صنف پزشک) است.

    – شکایت جامعۀ پزشکی نسبت به آگراندیسمان تعمدی نقایص و ایرادات و تخفیف
    هدفمند صلاحیتها و افتخارات جامعۀ پزشکی در سطح رسانه ها و صدا و سیماست.

    – شکایت جامعۀ پزشکی نسبت به بی توجهی جدی و سابقه دار تصمیم گیران در
    قبال بهداشت و درمان مملکت است که با عداوت آشکار اخیر آنان با صنف پزشک
    نیز تشدید گردیده و نهایتاً به نحیف شدن روزافزون نظام درمان منتهی خواهد
    شد.

    شاید نباید از کسانی که دختر مرحومه ای را صرفاً به جهت سوار شدن بر اتومبیل پورشه لعن و نفرین میکنند انتظار بیشتری داشت.
    شاید…

    والسلام

  • Baback

    درد دلی با هم میهنان میهن پرست ایرانی : تاریخ خون و خاکستر ایران گواه بر
    آن است که، دشمنی، جنگ، درگیری، ناسازگاری و ناپیمانی ایرانیان با یکدیگر،
    یکی از نخستین انگیزه های چیره گی بیگانگان و انیران اهریمن بر ایران زمین
    بوده و تاکنون چنین است. سرانجام ناپیمانی خودکامگان شیخ و شاه
    ساسانی، فرود آمدن شمشیرآیات شیطانی قرآن از آسمان خونین عربستان سعودی بر
    سر ایرانیان بی گناه بود و فرجام تاریکش، بیگانه پرستی و خود فروشی و خیانت
    و خونریزی و کشتار ایرانی بدست ایرانی و دیگر، خود کامگی و خونریزی و
    فریبکاری و فرومایگی شیخ و شاه عمامه به سر و چکمه به پای ایرانی، از
    برآورد بدتر و بدترش از پی بیگانگی به سرشت خویشتن و نادوستی و نا مهربانی
    میهنی و ملی ایرانی به ایرانی، با آموختن و پرورش یافتن فرهنگ بیزاری و بد
    گویی و جدایی از همدیگر، دور از هم و نا آگاه و ناشناخت به هم، در بیابان
    نادانی و نا پیمانی با تو سری زدن، با میدان دادن به دشمنان و دزدان همیشه
    چشم داشته بر دارایی های ایران، با دست پنهانی مزدوران درونی و نیروی
    پنهانی دشمنان بیرونی، از سوی جهان مافیایی سرمایه داری و کارتل های نفتی
    و دارنده گان جنگ افزارها و بانک های جهانی، یکی پس از دیگری ناجوانمردانه
    بر سر سفره رنگین ایران نشستند و خوردند و بردند و هنوز هم همچنان ننگین
    وار، نشسته اند و میخورند و میبرند و بنام مهمانان ناخواسته بر میزبان
    بخواب رفته ایرانی می خندند و داستان لالایی دشمن همیشگی بودن خودمان را
    برای بیشتر جداسازی و دوری و بیزاری من و تو و شما و ما ازهمدیگر با دست
    خودمان، ولی با نوشته های خودشان برایمان همیشه خواندند و هنوز هم می
    خوانند. ” نا پیمانی و نا مهربانی من و تو و شما و ما به همدیگر، پیروزی
    انیران تازی اسلامی و جهانخواران مافیایی است و بس ” از روی
    راستی و نیک اندیشی یار و یاور مردمان باشید” پیام آموزگار زرتشت- گاتها
    سروده ۲- به امید همیاری و همبستگی میهنی – جاوید ایران زمین – “