پیش گفتار:
ملت های کشورهای جهان هرکدام مسئول سرنوشت و زندگی خود می باشند. زیرا رفتار و کردار آنان عملکردی است که می تواند دولت و رژیمی را بنا بر آن رفتار و اندیشه خودشان را روی کار بیاورد. در کشور خودمان این موضوع همیشه به اثبات رسیده است. زیرا ملت آرام و نجیب ایران که با اعتراض، اعتصاب و انتقاد بیگانه بوده، راه را برای روی کار آمدن رژیم های خودکامه و دیکتاتور هموار ساخته است. نمونه این را در جایگزینی آدم کشان تازی، یورش چنگیز و تیمور، و حتی حمله محمود افغان به مردم اصفهان دیدیم. هنگامی که تیمور لنگ با لشکر محدود و اندک خود به شهر بزرگ اصفهان یورش می آورد و به کشتار می پردازد، جمعیت زیاد اصفهان در برابر سپاه اندک تیمور ساکت و بی حرکت می مانند و تیمور آزادانه به جنایات خود ادامه می دهد.
واکنش مردم در برابر رژیم اسلامی
همان رفتار تسلیم بودن و تسلیم ماندن در برابر ظلم و ستم رژیم ولایت فقیه نیز در این سه دهه وجود داشته است. زیرا رژیم اسلامی از روز نخست دیکتاتور نبود بلکه روز به روز به دلیل بی تفاوت ماندن و ساکت بودن مردم ایران، به همان میزان بر دیکتاتوری و خودکامگی رژیم اسلامی افزوده است. روزها و هفته ها، افراد بیگناهی به اتهام های دروغین و نادرست حتی در میدان های شهر اعدام می شوند. مردم، گوسفند وار، به تماشا می پردازند و بودن و سکوت خود آن اعدام و عملکرد جنایت بار رژیم را تأیید می کنند.
این ویدیو نشان می دهد که چگونه در ملاء عام و در میان صدها مرد، زن، و کودک رژیم خونخوار اسلامی سه نفر را اعدام می کند و مردم گوسفند صفت به تما شا مشغولند و حتی جنایت رژیم را با چنین بیشرمی و دریدگی تأیید می کنند و کف می زنند. آیا مردم ایران با این رفتار ضد انسانی و یا سکوت خود تا کنون دست رژیم را برای جنایت ها ی بیشتر و بالاتر باز نگذاشته است؟!.
ملتی گناهکار و شرمنده در قبال کوتاهی ها
باید از ملت نجیب و تسلیم شده ایران پرسید که چرا و چگونه در برابر جنایت های بیشمار و قتل های گسترده رژیم اسلامی با سکوت خود افسار توحش و کشتار این رژیم را رها کردند که باز هم دست به جنایات دیگری بزند. ما به خوبی می دانیم که چنانچه امروز جلو یک قتل، یک تجاوز، و یا یک غارتگری گرفته نشود، فردا و پس فردا، قتل، تجاوز و غارتگری های دیگری با شمار و وسعت بیشتری به دست همان متجاوزان و خودکامگان رخ خواهد داد. آیا ملت ایران که با سکوت و اعتراض نکردن خود موجب گسترش و فراگیری همه جانبه این جنایات در سطح کشور بوده خود را مسئول نمی داند، و احساس شرم نمی کند؟!.
جنایاتی که از سکوت ملت به بار آمده
از ۳۶ سال پیش تا کنون هر روز و هرهفته جنایاتی در گوشه ای از کشورمان رخ می دهد که تنها دلیل آنها، سکوت و بی خالی ملت ایران بوده است. در کشوری که اعتراض، اعتصاب، انتقاد، و ابراز نارضایتی و سرانجام بایکوت کردن و خود را دور نگاه داشتن از صحنه های تبلیغاتی و یا ظلم و ستم خودکامگان نباشد جنایت ها یکی پس از دیگری تکرار می شود و باید انتظار روزهای شوم و غم انگیزی داشت که مردم کشورمان هم اکنون گرفتار آنند. آیا ملت ایران با دیدن و شنیدن نمونه جنایات زیر می تواند آرام سر به بالین گذارند، و با وجدان کامل زندگی کنند؟!.
در این جا تنها به چند نمونه از این جنایات اشاره می شود:
۱-روز جمهوری اسلامی
هرسال، رژیم جنایت پیشه که مردم را بی تفاوت و ساکت می بیند با بوغ و کرنا مراسمی برای روز پیروزی انقلاب و یا جمهوری اسلامی بر پا می کند و سطح شهر و میدان های بزرگ را به اشغال خود در می آورد. علاوه بر تعداد محدود بسیجی های آدم کش، پاسداران مزدور، و آدم کشان و نوکرهای ولی فقیه که در این حماسه های ضد مردمی شرکت دارند، اندوی بیشمار و دهها برابر ملت خردباخته و نا آگاه و یا فرصت طلب در این گردهمایی شرکت می کنند و بر بردگی و نوکری ملت ما صحه می گذارند.
۲- کشتار افسران شجاع و برومند ایران در سالهای نخست پایه گذاری رژیم منحوس اسلامی.
۳-جنایات بزرگی چون کشتار زنده یاد دکتر فرخ رو پارسای بانوی دانشمند و فرهنگ دوست ایران، و مهندس عبدالله ریاضی رئیس مهندسان برجسته ایران
۴- جنایات بزرگی چون کشتن فریدون فرخ زاد هنرمند اندیشمند ایران دوست، و زنده یاد دکتر بختیار بزرگ مرد ایران دوست.
۵– تراژدی سال ۶۷ جنایتی به ابعاد بیکران
۶- قتل های زنجیره ای که نمونه این جنایات، محمدجعفر پوینده (پژوهشگر و نویسنده)، محمد مختاری (نویسنده)، پروانه اسکندری و داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) از جمله قربانیان آن بودند.
۷- کشتار سال ۸۸
در سال پس از اعتراض عمومی و خیزش مردم ایران در سال ۱۳۸۸، رژیم جلادهای خود را به کار انداخت و دست کم ۱۱۲ نفر از مردم صلح طلب که با آرامی به تظاهرات پرداخته بودند و همگی بی دفاع بودند، به خاک وخون کشانید. ندا آقا سلطان، اشکان سهرابی، سهراب اعرابی، محسن روح الامینی، حسین طهماسبی، مصطفی کیارستمی، حسین اخترزند، مبینا احترامی، علیرضا صبوری میاندهی چند نمونه از قربانیان جنایات علی خامنه ای و فرزند ابر جنایتکارش مجتبی خامنه ای بوده اند. آیا ملت زبان بسته و تسلیم ایران با سکوت خود بر این جنایات صحه گذاشت، احساس نگرانی و شرمندگی نمی کند و دچار عذاب وجدان نیست؟!.
۸- کشتار رژیم در ۱۸ تیر ماه ۱۳۷۸ به قصابی محمد باقر قالیباف در کوی دانشگاه تهران
۸- اسید پاشی بر رو ی زنان
رژیم زن ستیز اسلامی که زن ستیزی را بنا با سیتره اجداد تازی خود مانند محمد و علی و فرزندانش در نهاد خود دارد، برای آن که زنان کشور را هرچه بیشتر درون کیسه سیاه رنگ چادر نگاه داشته و از هرگونه فعالیت اجتماعی او جلوگیری کند، به دستور مجتبی خامنه ای آخوندک ابر جنایتکار، بسیجی های مزدور او بر روی شماری از زنان اصفهان و شهرهای دیگر اسید پاشیده و طراوت زندگی و هرگونه شادمانی را از آنان بریده و آنان را در آستانه مرگ تدریجی قرار دادند.
۹- اعدام های دسته جمعی
یکی از شگرف های رژیم اسلامی به دار آویختن دسته جمعی افراد بی گناه و معترضین به خودشان است. این جنایات گروهی و دسته جمعی انسان را به یاد یورش های بیگانگان به یک سرزمین و اعدام گروهی مردم از هر تیره و گروه می باشد. رژیم اسلامی اعدام های گروهی را در این ۳۶ سال همواره به اجراء در آورده. در حقیقت این رژیم خون آشام برای نسل کشی خلق شده و روی هیتلر و استالین را سپید کرده است.
از آنچه گذشت:
رژیم آدمخوار اسلامی ۳۶ سال است که روز و شب، هفته به هفته، و ماه به ماه در گوشه و کنار ایران به جنایت های گوناگونی پی پردازد. زجر و تجاوز به زندانیان، و کشتار بی پروای آنان در دهها و صدها زندان های گوناگون، اعدام های سرتاسری در میدان ها و چهار راه ها، قتل و کشتار مخالفین از جمله سیاستمداران، روشنفکران، نویسندگان، چکامه سرایان، وبلاگ نویسان، و اعتراض کنندگان، کارهای تروریستی در کشورهای گوناگون جهان و دهها نمونه دیگر. آیا در این ابعاد وسیع و گسترده از جمله کشتار سال ۶۷ و یا حذف سیاستمداران و قتل های زنجیره ای، و کشتار افسران رشید ارتش ایران ، کشتار دلیران کرد هم میهن، و نمونه های بسیار بسیار دیگر، ملت ایران هرگز و هیچگاه به پا ایستاد و بر یکی از این جنایت ها اعتراضی کرد؟!.
آیا ملت ایران نمی داند که سکوت و بی تفاوتی او تا کنون جلادان رژیم اسلامی را به جنایات بیشتری واداشته و دست آنان را در به خاک و خون ریختن جوانان این کشور آزاد گذاشته است؟!. آیا ملت ایران از این بی تفاوتی و سکوت بی جا در برابر قتل های بیشمار و یا غارت گری های بزرگ، نزد وجدان خود احساس شرم نمی کند؟. در چنین شرایطی ملت ایران آرامش خود را در زندگی نکبت بار در پناه گرگ های درنده می داند. روش تسلیم پذیری و ظالم پروری که در سراسر تاریخ ایران پس از یورش تازیان، حمله چنگیز و تیمور، حمله اشرف افغان به اصفهان و صدها نمونه دیگر ملت ما را به بردگی و نوکری کشانده و همه گونه اراده و قدرت انسانی و آزاد زیستن را از آنان سلب نموده است!!.