هدف از غم و اندوه مسخ بشر است.
شوربختانه ادیان ابراهیمی چنین هستند که بر اساس ترس انسان از مرگ ،سعی در توجیه خود دارند. این ترساندن انسان از مرگ و عذاب آخرت در همه ی ادیان ابراهیمی و ادیان با ریشه افریقایی قابل مشاهده است. روحانیون یا ایجاد ترس و خرافه های غم انگیز سعی دارند که انسانها را مسخ نمایند.
غم و اندوه با خشم و خشونت رابطه ی نزدیک دارد .انسانی که خود را در زجر و اندوه ببیند آمادگی ایجاد خشونت و عقده گشایی را هم خواهد داشت. این که گروه زیادی از مسلمانان عامل خشونت و کشتار شده اند ، جای بررسی دارد. دین اسلام و تعالیم آن به دوری از شادی و پناه به عقده های غم انگیز می انجامد.
این عقده ها در فرد مسلمان گاهی به بروز خشونت می رسد. افسردگی و شاد نبودن در اسلام یک مزیت و برتری است. در مسیحیت و یهود هم مشابه این ایجاد غم و اندوه وجود دارد. بروز خشونت از طرف یهودیان و مخصوصاً مسیحیان در گذشته بارها واقع شده است و اگر دوران روشنگری و حذف دین از زندگی در کشورهای مسیحی نمی آمد، چه بسا ایشان همسان با مسلمانان در خشونتهای دین آلود و عقده گشایی اندوههای خود رقابت داشتند!
خداوند و پیشوایان دین اسلام از شادی متنفرند
شاید بسیاری از مسلمانان بدلیل عدم مطالعه قرآن و احادیث ندانند که خداوند و پیشوایان دین مسلمانان را از شادی کردن باز داشته اند. به چند نمونه ی باز داشتن از شادی در اسلام توجه فرمایید :
آیه ۷۶ قصص : انّ الله لا یحبّ الفرّحین. براستی که خداوند شادی کنندگان را دوست ندارد.
این آیه درباره ی شادی کردن قارون بیان شده است و مفسرین برای توجیه آنرا شادی با “غرور ” تفسیر نمو ده اند. ولی آیه واضح است : براستی که خداوند شادی کنندگان را دوست ندارد. منظور البته شادی از داشتن مال و برخورداری مادی است و نهی کرده است از شاد بودن بر داشتن نعمات خداوند. ولی براستی خدا کسی را که شاد باشد دوست ندارد؟ مگر شادی از برخورداری نعمات عیب است؟
پیامبر اسلام : « سه چیز باعث سنگدلی می شود : شنیدن موسیقی شاد ، علاقه به شکار و پیوستن به سلاطین !» البته بگذریم که محمد خود از سنگدل ترین افراد تاریخ است که با سنگدلی گروه زیادی از اسیران در بند را کشته و شکنجه داده است و زنانشان را نیز در بازار برده ها فروخته است! حال پرسشی پیش می آید اینکه :”موسیقی حرام ولی برده داری حلال ؟” ننگ است مسلمانی و ماندن بر مسلمانی البته ننگی بیشتر است!
پیامبر اسلام : « اول کسی که به غنا (موسیقی شاد) روی آورد شیطان بود !»
علی بن ابی طالب : «رب لهو یوحش حرا» چه بسا که شادی و سرگرمی به احساس تنهایی یبانجامد !
احادیث بسیار دیگر درباره ی حرام بودن موسیقی وجود دارد. در برابر آن چند روایت ضعیف هم درباره کاربرد موسیقی و دف اعراب وجود دارد که مهم ترین آن درباره عروسی فاطمه است که با بررسی تاریخ به نظر می رسد اصلاً این مراسم وجود هم نداشته؛ چه برسد به موسیقی در آن.
بنابر این متن قرآن و احادیث با استواری فرمان به پرهیز از شادی و موسیقی شاد داده اند. این در حالیست که چیز ساده ای مانند برده داری را حرام نکردند و فقط گاهی بصورت تبلیغاتی نصیحت به آزادی برده ای را داده اند. به گواهی تاریخ پیامبر و خلفا و امامان خود از بزرگترین مشتریان بازار برده فروشی بوده اند.
تشیّع با اندوه و خاکبرسری زنده است !
اگر به تقویم تشیع نگاه کنیم متوجه می شویم که ۶ ماه از ۱۲ ماه قمری از ماههای عبادت و نوحه و ناله است. یعنی آخوند و روضه خوان که بیکار و علافی بیش نیستند در این ۶ ماه به جمع کردن مزد گریه سازی و خاک بر سر کردن مردم مشغولند. ایجاد غم و اندوه در تشیع با خرافات و مراسمی هم همراه است.
شیوه ناله و مرثیه خوانی مختلف است. به غیر از مراسم محرم و صفر که بیشتر شبیه لشکر کشی است تا عزاداری (که همین لشکر کشی هم بوده) انواع مراسم ناله و اندوه در تشیع وجود دارد. شیعیان براستی گمان برده اند که با ناله و گریه به خدا نزدیکترند! چراغ مساجد و تکیه ها را خاموش می نمایند و مانند حیوانات شروع به ناله و زوزه زدن می نمایند. در ادامه به گریه و زاری خاکبرسری می پردازند! بله این است نزدیکی به خدا و پرورش روح! یعنی عقده و اندوه و مشکل روانی داشته باشیم و گریه و زاری کنیم و بر سر و صورت بکوبیم، برای پرورش روح و روان!
هویت تشیع با این مراسم غم و اندوه پیوند خورده است. اگر مراسم عزاداری و توسری زدن شیعیان را از ایشان بگیریم، قسمت بزرگی از تشیع را حذف نموده ایم!
چرا اندوه و غم در اسلام مهم است؟
همانطور که گفتیم اندوه و غم مهمترین روش مسخ انسان در دین است و مخصوصاً در اسلام این زجر و اندوه که ناشی از نپرداختن به شادی است به مشکلات روحی و روانی می انجامد. علم روانشناسی شاد بودن را یک مزیت انسانی می داند ولی اسلام آن را تقبیح نموده است. روانشناسی سعی دارد انسانهایی شاد و امیدوار به زندگی بسازد ولی اسلام زندگی را بیهوده می داند و به انسان وعده ی شادی در جهان دیگر را می دهد. اینگونه است که افرادی چون خلخالی و داعش و طالبان از اسلام زاده می شوند. انسانهایی که معنی شادی و انسانیت را نفهمیده اند و سعی دارند با خشونت و کشتار این عقده ها را خالی کنند! امیدشان به دنیا نیست و برای جهان دیگر است که می کشند تا رستگار شوند!
سردمداران اسلام از این افراد روانی شده برای رسیدن به اهداف خود بهره برده اند. با تحقیر مسلمانان بایشان خشم می دهند و مسلمانان هم خشم خود را بر دگر اندیشان و حتی بر یکدیگر خالی می کنند!
چه می شود کرد؟
در این مورد بخصوص اکثریت مردم ایران چندان توجهی به تبلیغات رژیم شیعه ندارند و همواره از مراسم عزاداری برای مسافرت و گشت و تفرّج بهره برده اند. ذات انسان از اندوه بیزار است و به شادی علاقه دارد. پس از ۳۶ سال حکومت ارتجاع سیاه بر ایران می بینیم که توجه مردم به رقص و موسیقی بسیار بیش از اول انقلاب است و هنرمندانی که مردم نادان به غلط مطرب می خواندنشان و بسان دلقک بایشان می نگریستند، امروز از چنان محبوبیتی برخوردارند که رژیم بارها به کنسرتهای ایشان حمله کرده است.
شش میلیارد دلار را از اوایل دهه ۹۰ تا کنون به ساختن قبر برای خمینی قاتل قرار دادند و بجای آبادانی خوزستان جنگ زده و دیگر استانهای جنگ زده به ساختن قبر برای یک خائن به ایران پرداختند. آن هم با ۶ میلیارد دلار که معادل ۱۰ میلیارد دلار امروز است! ملت ایران اما کاری به این قبر ندارند و میانه خرداد بهترین زمان برای سفر و گشت و گذار پایان بهار است!
اما باید بیش از پیش به مراسم دروغین عزاداری شیعیان بی اعتنایی نمود. این مراسم انسانی نیست و باعث سنگدلی می شود. شادی است که قلب را رقیق می نماید و اندوه و عقده ها باعث سنگدلی و مرگ روحیه انسانی است. بیش از پیش به مراسم عزاداری نرویم و بیش از پیش به کودکانمان بیاموزیم که این شادی است که برای زندگی مفید است و در غم و زاری کردن فایده ای نیست.