جوانان ایران عشق به وطن دارند
عشق به خاک ایران در هر جوانی وجود دارد و همیشه این جوانان بودند که برای حفظ این آب و خاک سینه سپر کرده اند. هر جا به تاریخ ایران مراجعه کنی، پس از دیدن خیانتکارانی که به ایجاد جنگ و تفرقه در ایران کمک کرده اند، پس از دیدن سیاستمدارانی که به پستو خزیده اند و حاضر به حضور در میدان نبرد نشده اند، به جوانانی جان بر کف می رسیم که جانشان را برای حفظ این آب و خاک داده اند.
قهرمانانی که گمنامند و کسی برایشان تاریخ نمی نویسد. سربازانی که برای دفاع از ایران به میدان رفتند و جان دادند. از جنگ با عراق به عقب که برویم، در تمام جنگها و بلواهای تاریخ ایران، جوانانی جان داده اند و نامشان هم پاک شده است. در گمنامی با سختیهای جنگ دست و پنجه نرم کرده اند و رفته اند بی هیچ مزدی و بی هیچ نامی…
بیش از دو هزار سال است که ایران مورد تاخت و تاز دشمنان خارجی و داخلی بوده است و حفظ نام و هویت این سرزمین همانند یک سیمرغ افسانه ایست. ایران بارها از خاکستر برخاسته است و این هویت ایران حاصل خونهای جوانانی است که با رنگ قرمز خون خود مرزهای ایران را علامت گذاشتند.
ایران طعمه قدرتهای جهانی مخصوصا روسیه
تنها یک نگاه به نقشه خاور میانه کافیست که ایران را دید و اهمیت آن را متوجه شد. ایران سرزمینی است که در چهار راه ملل قرار دارد و اتصال سه قاره به همراه کنترل خلیج فارس از دلایل جنگ افروزی قدرتهای جهان در منطقه ی ایران بوده است. شاید شنیده باشید که از زمان پطرکبیر تزار روسیه، قرار بر این بوده است که به خلیج فارس و آبهای اقیانوس هند برسند!
این که ایالات شمالی ایران درگیر جنگ و جدایی در دوره قاجار شد یک برنامه روسیه ای برای دسترسی به اقیانوس هند بود که در زمان شوروی کمونیستی هم ادامه یافت و بلوای ایجاد شده در کشورهای ایران و افغانستان که هنوز هم پایان نیافته است، محصول نفوذ شوروی در این دو کشور بوده است.
با نگاهی به احزاب بر انداز پیش از انقلاب متوجه می شویم که بیشتر آنها چپی بوده اند و از طریق شوروی کمکهای تسلیحانی هم بایشان می شده است. گروههای ملی هر چند مخالف خودکامگی پهلوی بودند ولی اکثراً فصد براندازی نداشتند و تنها به رفورم در قدرت و اجرای قانون مشروطه تاکید می ورزیدند. (البته اینکه چطور در ۱۳۵۷ گروههای ملی هم در تله ی خمینی افتادند و فریب او را خوردند، خود داستانیست)
بنابراین روسیه بیشتر یک دشمن طبیعی برای ماست و ایران همواره نقش شکار را برای روسیه بازی کرده است. شاید عجیب باشد که پس از انقلاب و مخصوصاً از پایان جنگ ایران و عراق، ایران به متحد روسیه بدل شد! اما به هر حال بیش از ۲۵ سال است که ایران بیشترین منافع مالی و سیاسی را به روسیه داده است و در قبالش چیزی بدست نیاورده!
براحتی می توان گفت که چند صد میلیارد دلار از ایران به روسیه منتقل شده است و در مقابل آن ایران یکی دو نیروگاه از رده خارج و یکی دو زیر دریایی سوراخ و چند هواپیمای بی کیفیت و خراب بدست آورده است! در واقع کل آهن قراضه هایی که ایران از روسیه به چند صد میلیارد دلار در ۲۵ سال گذشته خریده را می توان در بازار آهن اصفهان آب کرد و قاقا لی لی خرید!
دو امتیاز بزرگی که روسیه از ایران گرفت
علاوه بر چند صد میلیارد دلاری که روسیه از ایران دزدیده است، با نقض قرارداد شاه و شوروی درباره دریای کاسپین (خزر) ، سهم ایران از این دریاچه به کمتر از سیزده درصد رسید و عملاً حقوق تاریخی مردم ایران درباره دریای کاسپین از بین رفت. این امتیازی بود که روسیه در زمان شاه نمی توانست بدست آورد و بی عرضگی و ناتوانی ملایان باعث این بی آبرویی شد. نوکر مجبور به اطاعت از آقای خود است و روسیه آقای جمهوری اسلامی است و ایران هم خفه خون گرفته است!
امتیاز دومی که روسیه بدست آورده است، عدم همکاری ایران و اروپا درباره پروژه های گازی است. ایران دومین منابع گازی جهان را داشت که البته امروز این منابع در اختیار قطر است و قطر را به ثروتمند ترین کشور جهان بدل ساخته است. ایران بدلیل نوکری روسیه اجازه نیافت که پروژه های گازی خود را به سمت اروپا توسعه دهد.
در مقابل روسیه به ایران پیشتهاد کرد که به هند گاز بدهد! هند گرمسیر کجا و اروپای سردسیر کجا! البته هند هم بارها پیشنهاد ایران را برای توسعه گازی پشت پا انداخته است و این وسط پاکستان هم تمایلی به انتقال گاز به هند ندارد… اینگونه است که گاز ایران بی مشتری مانده است و قطر با سرعت نور درحال برداشت و اتمام آن است!
جنگ ایران و عراق ؛ جنگ خمینی!
خمینی سالیان سال در نجف عراق به مثلاً تدریس و مطالعه مشغول بود. این مثلاً تدریس و مطالعه دوستانی را برای او ایجاد کرد بنام خانواده حکیم. پس از انقلاب اسلامی و تشکیل ولایت وقیح،آخوندهای نجف هم وسوسه به تشکیل دولت مشابه شدند! خمینی با سخنرانیهای تند دولت صدام را تهدید به ساقط کردن نمود و ارتش عراق را به قیام علیه صدام دعوت کرد!
صدام هم این انقلاب را با شدت پاسخ داد و شمار زیادی از طلاب و شیعیان قدرت طلب نجف به زندان و اعدام محکوم شدند. اما صدام مقابله به مثل کرد و برای سقوط انقلاب اسلامی بهانه خوبی پیدا کرد. این بهانه صدام کافی بود که جنگی احمقانه شروع شود. جنگی که دو احمق در طرفین آن بودند. یکی می خواست خوزستان را از ایران جدا کند و به نفت و آبهای خلیج فارس برسد و دیگری می خواست در عراق ولایت فقیه تشکیل دهد!
اما جوانان ایرانی از همان روزهای اول برای دفاع جانانه از خاک وطن به میدانها رفتند. شعارهای اسلام و قران از هر دو طرف صدام و خمینی شنیده می شد! هر دو ادعا می کردند که این جنگ برای اسلام است! حالا این اسلام چه چیزی است که برایش می جنگند خود داستانیست دوباره! داعش و طالبان هم ادعا دارند که برای اسلام می جنگند. ولی حکایت این است که این افراد بجز قدرت طلبانی که بدنبال حکومت هستند، کار دیگری ندارند. اسلام هم کشک است! کشک هم نیست! اگر کشک بود که ارزش غذایی داشت!
استفاده از موج انسانی در جنگ!
عجیب ترین چیزی که می توانستیم در اواخر سده بیستم ببینیم، موجی از بسیجیان کلاشینکف بدست است که بسوی تانک و تیربار دشمن یورش می برند. این نوع جنگ با عکس العمل عراق از طریق حملات شیمیایی مواجه شد. نزدیک به ۸۰ هزار ایرانی تنها در دو عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ کشته شدند که علت اصلی این کشتار، استفاده فرماندگان سپاه از موج انسانی بود. هدف دو عملیات کربلای ۴ و ۵ فتح بصره بود که هرگز بوقوع نپیوست. ایران بیشترین تلفات انسانی را در این دو عملیات داد و برای حفظ مواضع خود مجبور شد حملات شیمایی عراق را تا یک سال بعد تحمل نماید .
تنها در یک روز عملیات کربلای ۴، ایران با ۴۰۰۰ اسیر و دوازده هزار کشته و تعداد زیادی مفقود همراه شد. گروهی از فرماندهان سپاه نامه نوشتند که دیگر نمی توانند بدون مهمات جوانان بسیج را به کشتار بدهند. اما افرادی هم بودند که خون این جوانان برایشان چیز مهمی نبود و از تهران دستور عملیات میدادند. در دو سال پایان جنگ نزدیک به دویست هزار ایرانی کشته و مفقود شدند و این قضیه باعث شد نیروهای نادان سپاه کمی به عقل بیایند و استفاده ی ابزاری از موج انسانی را از برنامه خود خذف نمایند…. یک موج ده هزار نفره را عراق براحتی با آتشبار و حملات شیمیایی در چند دقیقه نابود می نمود و این زنگ خطری بود برای خمینی که « دیگر راه قدس از کربلا نمی گذرد!»
نزدیک به پانصد هزار ایرانی کشته
مطابق اعلام منابع مستقل، ایران حدود ۵۰۰۰۰۰ کشته را در جنگ ایران و عراق داده است. جنگی که با حماقت خمینی آغاز شد و با حماقت او ادامه یافت و در نهایت بی هیچ حاصلی پایان یافت. امروز در عجبیم که این کشتگان جنگ را برای جنگ طلبی علم می کنند!
این کشتگان جنگ باید برای دفاع از صلح و دفاع از زندگیهای برباد رفته علم شوند. در امریکا ده سرباز که کشته شوند، مردم به تظاهرات می روند و تقاضای صلح می کنند. کشته شدن ۴ سرباز اسرائیلی باعث شد که مردم اسرائیل برای صلح به خیابانها بیایند. اما امروز می بینیم که در اوج نادانی و غفلت، بجای اینکه مسببین کشتار جوانان ایرانی محکوم شوند، بجای اینکه استفاده از روش موج انسانی توسط فرماندهان سپاه مورد نقد و محاکمه احتمالی قرار بگیرد، این آقایان جنایتکار که مسبب اصلی جنگ و ادامه جنگ بودند از جسد قربانیان هم نمی گذرند و آنرا برای منافع خود علم می کنند.
اوج بی شرمی است که این افراد به هنگام زنده بودن آلت دست خمینی و چند سپاهی نادان شدند و امروز هم این چنین از اجساد ایشان استفاده ابزاری می شود. رذالت آخوند به حدی است که حاضر نیست بپذیرد که دستانش به خون این قربانیان جنگ آلوده است.
شب عملیات کربلای ۴ به فرماندهان جنگ نظیر رفسنجانی و خرازی اطلاع می دهند که عملیلت لو رفته است و عراق آمادگی کامل برای قیچی کردن ایران را دارد. ولی این فرماندهان به همراه امام امتشان، جنایتی بزرگ می نمایند و اعلام آغاز عملیات را می دهند و به همین سادگی در چند ساعت ۱۲۰۰۰ ایرانی کشته و ۴۰۰۰ اسیر می شوند و تعداد مفقودان هرگز اعلام نشد. این جنایت را باید پاسخگو بود یا نه؟
سخن پایانی
تبلیغات آخوند و رژیم ولایت فقیه اجازه دسترسی مردم را به اخبار درست جنگ گرفته بود. نگارنده بخاطر خانواده ای که داشت از اخبار جنگ آگاهی هایی دارد. در سال پایانی جنگ کار به جایی رسیده بود که کمبود فشنگ و کلاشینکف وجود داشت! منبع آب برای نقاط مرزی باندازه کافی نبود! خودروی کافی نبود! چه برسد به تانک و هواپیما!
تعداد زیادی از شهدای جنگ تنها بخاطر تشنگی مردند! تعداد زیادی بخاطر دروغهای فرماندهان روی مین رفتند و کشته شدند. تعداد زیادی بخاطر نداشتن یک ماسک ساده شیمیایی مردند! آری اگر شما روزهای جنگ را بخاطر بیاورید حتی یک ماسک ساده را در جبهه نداشتند و براحتی جوانان ایران را به کشتن دادند.
آیا این افرادی که جوانان ایرانی را به کشتارگاه بردند پاسخگو هستند؟ آیا ملت ایران آگاه است از خیانتی که در حق جوانانش شده است؟ امروز همان کسانی که جوانان ایران را برای فتح عراق به کشتار دادند، از جسد ایشان هم نمی گذرند و از باقیمانده این اجساد هم برای منافع شوم خود بهره می برند. ملت ایران نباید احساساتی شوند و با عقل و خرد باید با این جنایتکاران رژیم اسلامی برخورد نمایند.