شعارهای تو خالی در طول مذاکرات
در طول مذاکرات می شنیدیم که : « احتمال باز شدن سفارت امریکا در تهران » و « فروش هواپیما و قطعات امریکایی آن » و بسیاری شعارهای زیبا و امیدوارکننده درباره حقوق بشر و مسایل خاورمیانه. اما کدامیک از این شعارهای حین مذاکرات انجام شدنی بود؟ شعار اصلی هیأت امریکایی تلاش برای جلوگیری از جنگ با ایران بود ولی آیا براستی جنگی در پیش بود که اوباما جلویش را گرفت؟ آیا ایران و امریکا در راستای منافع مشترک منطقه ای قرار گرفته اند؟ هرگز ! نه منافع منطقه ای ایران و امریکا مشترک است و نه اینکه شخص اوباما قصد جنگ دارد… که بعد ادعا کند که بخاطر صلح توافق کرده است!
سیاستهای اشتباه درباره سوریه
به امروز و روزگار سیاه مردم سوریه نگاه کنید. چه کسانی مقصرند؟ بشار اسد در آغاز شورشها به اصلاحات روی آورده بود و به کناره گیری نزدیک هم شده بود ولی وقتی متوجه خطر مرگ خود و خانواده اش در صورت باز گذاشتن فضا شد تا آخرین توانش مقاومت کرد. دخالت ترکیه و اجازه مسلح شدن چچنیهای ساکن ترکیه و حضور آنها در سوریه تنها یکی از اشتباهات محاسباتی ترکیه بود.
ترکیه همانند عربستان تصور می کند که توان کنترل گروههای مانند گروه تروریستی داعش را دارد و امید دارد این گروها اقتدار و استقلال عراق و سوریه را از بین ببرند. چرا؟ چون نیمی از خاک ترکیه در مناطق کرد نشین است و موفقیت دولت خود مختار کردستان برای آینده ترکیه خطر خواهد داشت. ترکیه اندیشه ای خام در سر دارد و آن تغییر بافت کردنشین با قدمت چند هزار ساله با بافت ترک نشین تنها ۵۰۰ ساله است.
در کنار ترکیه ، ایران هم دچار توهمات تاکتیکی شد و فراموش کرد که اکثریت مردم سوریه سنی هستند و از ایران بدلیل حمایت از اسد متنفرند. امروز دیگر امکان ندارد که احترام و امنیت یک ایرانی در سوریه حفظ شود وسیاست اشتباه دولت ایران به تنفر از ایرانیان بدل گشته است. چنانکه گزارشهایی از تصرف اموال و غارت و حتی تجاوز به ایرانیان ساکن در سوریه رسیده است. بنابر این ممکن است حتی به فرض آرام شدن اوضاع سوریه هم ، تا سالها حملات به اتباع ایرانی ادامه یابد و در واقع میلیاردها دلار هزینه از جیب ملت ایران در سوریه هدر رفته است . همان میلیاردها دلاری که آبروی مردم ایران را در خاور میانه برده است.
در امریکا هم سیاست حزب دموکرات امزیکا همواره یک بام و دو هوا بوده است. برخورد قاطعی با گروههای تروریستی عراق و سوریه انجام نشده است. همانطور که دیدیم که این حزب با قیام مردم ایران در سال ۸۸ چه کرد : هیچ! پیش از خرداد ۸۸ در تلویزیون امریکا سعی می شد اینطور القاء شود که ایران هم دموکراسی است و انتخابات دارد. پس از وقوع قیام بزرگ ۸۸ که رژیم را تا لبه ی براندازی برد، جز مرثیه سرایی و اعلام همدردی با قربانیان جنایات رژیم کاری از دولت امریکا ندیدیم .
اوباما آن روزها محتاط سخن می گفت و کمکی به جنبش برانداز نکرد. حال چگونه انتظار دارید همان اوباما ادعا کند که :« توافق با ایران برای حفظ صلح بوده است! »؟ اصلاً اوباما جنگی در برنامه نداشته است که امروز ادعای صلح کند! و اصولاً صلح با رژیمهایی چون جمهوری اسلامی خود حمایت از جنگ طلبی آنهاست و اوضاع مشوّش خاور میانه چیزی نیست جز ساخت و پاخت با رژیمهای خودکامه که خود تابع قوانین بین الملل نیستند.
روسیه و چین و دوستی با ایران ؟
اقتصاد ایران امروز تنها هفت هزارم از حجم اقتصاد جهانی است. این بدین معناست که روسیه و چین هرگز حاضر نبوده و نخواهند بود که بخاطر ایران ، خود را به مخاطره درگیری با غرب بیاندازند. اتحاد میان کشورهای غربی آنچنان است که چین و روسیه در جوامع بین المللی نوعی انزوا و انفعال را دارند. در پرونده ی هسته ای هم دیدیم که پشت ایران را خالی کردند و ثابت کردند که :« البته که دوست ایران نیستند» بلکه بدنبال منافع خود خود به قیمت تخریب و تحریم ایران نیز می باشند.
در واقع حمایتی از ایران وجود ندارد و ایران متحدی در جهان ندارد. این تنها ماندن ایران در جامع بین المللی همواره به ضرر ایران خواهد بود و باعث می شود در مسایل مختلف از ورزش و فرهنگ و اقتصاد تا حتی تمامیت ارضی کشور دچار تزلزل و شکست باشیم. در حالیکه کشورهای اتحادیه اروپایی برای ۳۰ سال آینده خود برنامه دارند ، ما نمی دانیم که روسیه و چین برای فردای ما چه آشی پخته اند! این دو کشور از ایران بعنوان لولوی سرخرمن استفاده می کنند و هرجا نیاز به فشار بر غرب باشد ، یکی از اهرمهایشان لولویی بنام ایران است ! در اقتصاد هم ایران به سطل آشغال چین و روسیه بدل شده است و چینی ها بخصوص عاشق بازرگانان ایرانیند! چرا؟ چون هر چیزی را که می خواهند دور بریزند ، بازرگان ایرانی می خرد!
به ندرت می توان پروژه ای مفید و موفق را از روسیه و چین در ایران دید. چین حتی پروژه نفتی پارس جنوبی را بطور ناگهانی رها کرد و آبروی خود و تیمی که چین را با رشوه و دروغ به عسلویه آورده بودند ، برد! ۳۷ سال از انقلاب ننگین اسلامی می گذرد و در گوشه گوشه ایران از آذربایگان تا بندرعباس می توان آثار بزرگ کمک اسرائیل به کشاورزی و صنعت ایران را دید. اسرائیل در سد سازی ، کشاورزی و کامپیوتر با ایران شاهنشاهی برای سالها همکاری داشت. اما اسرائیل را که خدمات بسیار در ایران انجام داده بود غدّه سرطانی نامیدند و آرزوی نابودیش را می کنند و در مقابل نوکر روسیه ای می شوند که در تجزیه مشکلات امروز ایران سهم اساسی داشته است …. این است استکبار ستیزی آخوند!
غرب همواره نگران ایران خواهد بود
هر چقدر هم از دولتهایی نظیر دولت خاتمی و روحانی حمایت شود ، بدلیل ماهیت خودکامه و ضد بشری جمهوری اسلامی ، نمی توان امیدی داشت که روزی این رژیم و غرب متحد شوند! مبانی تشکیل این نظام ضد حقوق بشر است و این باعث می شود که اعتماد به جمهوری اسلامی در پایین ترین حدّ خود باشد.
اعتماد را که نمی شود خرید! اعتماد را که نمی شود تزریق کرد! اعتماد به جمهوری اسلامی محال است. غرب و بخصوص اروپا در تمام سالهای دور بیشترین کمک و همکاری را برای بهبود بازرگانی و اعتماد سیاسی با ایران کرد، نتیجه چه شد؟ چند میکونوس دیگر باید بوقوع بپیوندد؟ چند شاپور بختیار باید ترور شود؟ چند جیسون رضائیان باید گروگان گرفته شود؟ ماجرای کوهنوردان امریکایی و خبرنگار فرانسوی که گروگان بودند را فراموش می کنند و از هول هلیم در دیگ می افتند.
وقایع چند هفته گذشته و سفرهای هیأتهای ایرانی به روسیه و چین برای چندمین بار ثابت کرد که فعلاً غرب نمی تواند شریک و متحد ایران چه در اقتصاد و چه در سیاست باشد.سیاستمداران ایرانی رشوه و جیب مبارکشان در اولویّت است و بنابراین چین و روسیه هم در اولویّت خواهند بود! ماهیت رژیم اسلامی همان است که بود و امید بستن به مشتی ملّای دروغگو و دزد همانند راه رفتن بر کاه روی آب است.