اقتصاد بیماری که مُرد
در زمان خاتمی بود که سخن از بیمار بودن اقصاد ایران می رفت. سخن از کهنه بودن کارخانه های تولیدی و کاغذبازی و فساد درون گمرک بود. خود رئیس جمهور ایران بدون دادن گرا درباره ی جزئیات ، از بیمار بودن اقتصاد ایران سخن گفت و بعد ها هم درباره این که اقتصاد ایران نیاز به یک جراحی دارد بسیار سخن گفته شد. بسیاری از طرح های اقتصادی که ما امروز آنها را شکست و بحران آفرین می شناسیم حاصل تحقیقات دوران خاتمی است. برنامه هایی که به ظاهر برای ارتباط و اتصال ایران با اقتصاد جهانی انجام می شد و از آغاز بعنوان برنامه های سازمان تجارت جهانی شناخته می شدند.
اما پیش بینی های سازمان تجارت جهانی درباره ایران درست از آب در نیامد و اقتصاد ایران در دوران احمدی نژاد با اشتباهات و فساد فزاینده ای روبرو شد که تمامی برنامه های اقتصادی گذشته ، نتیجه خطرناک و وارونه دادند. گویی که داروهای داده شده به بیمار ، وی را کشت !
وضعیت کنونی اقتصاد ایران بسیار نگران کننده است و نگران کننده تر از آن ادامه سیاستهای احمدی نژاد و حضور تیم اقتصادی – نظامی وی در بازرگانی ایران است. کم نیستند افرادی مانند بابک زنجانی که برخلاف وی چندان سر و صدا نمی کنند و از طریق روابط به رانتها و امتیازات اقتصادی بالایی رسیده اند. این افراد انگشت شمار جای بخش خصوصی واقعی را گرفته اند. عمده اقتصاد ایران در دست چند بازرگان وابسته به دولت است. کسانی که بطور خلاصه مافیای اقتصادند و در پولشویی و فساد استاد!
بخش خصوصی اولین قربانی
در گذشته بازرگانان بزرگ و کوچک در دوران اقتصاد جمهوری اسلامی ، از راههای مختلف به کنار زده شدند. در آغاز انقلاب اسلامی گروهی بزرگان اقتصادی ایران ، به چوخه اعدام و طناب دار سپرده شدند. گروه بزرگی هم با مشاهده برخورد با برخورد و مصادره اموال ، پا به فرار گذاشتند و میلیاردها دلار ضرر اقتصادی به ایران زده شد.
اما پس از دوران جنگ با عراق ، آرام آرام می شد نفسهایی را در اقتصاد بی رمق ایران شنید و رگه هایی از امید جوانه زده بود که با ورود سپاه پاسداران و ایجاد بخش خصوصی مجازی ، این رگه های امید خشکیدند.
بخش خصوصی مجازی چیست؟ گروهی از کارکنان و وابستگان دولت هستند که برای دور زدن قوانین مربوط به حذف اقتصاد دولتی با تشکیل شرکتهای ظاهرا خصوصی و دریافت سرمایه های دولت بصورت امتیاز ال-سی و یا وامهای گران، آن سرمایه های دولت را در راستای سیاستهای دولت باید هزینه و سرمایه گذاری کنند یعتی با پول دولت فعالیت می کنند !
بعنوان مثال افرادی مانند بابک زنجانی بخش خصوصی مجازی بودند که برای دور زدن قانون ایجاد شده بود و بعنوان بخش خصوصی سرمایه های دولت را در اختیار گرفته اند و با استفاده از حمایت دولت ایران ، توان مذاکره و بازرگانی بسیار بزرگی در حد یک دولت را دارند.
در حالیکه در بیشتر کشورهای جهان بازرگانان متعدد فعال هستند و توان اقتصادی میان گروه زیادی از مردم تقسیم شده است ، در ایران چند انسان بی تجربه که از طریق روابط و فساد در رده های بالای حکومت رشد کرده اند، و فقط از طریق اطلاعات و سپاه مثلاً تایید شده هستند ، اختیار بیشترین میزان ممکن از اقتصاد ایران را برعهده دارند. از تجارت شکر و برنج گرفته تا سیگار و لاستیک و هرچه را که گمان کنید ، چند تاجرنمای سپاهی و اطلاعاتی در دست دارند. این افراد اگرچه خود را بخش خصوصی می نامند ولی در واقع نمایندگان رانتهای دولتی برای حذف کامل بخش خصوصی واقعی هستند که موفق هم شده اند.
این بخش خصوصی مجازی و دروغین عملاً آخرین نفسهای بازرگانان واقعی را هم گرفت و امروز مردم از چرخه اقتصاد ایران حذف شده اند! شرکتهای بزرگی مانند مخابرات به سپاه پاسداران واگذار شد و اسمش را گذاشتند بخش خصوصی!
مردم برای رژیم اسلامی چه ارزشی دارند؟
هیچ! مردم یا باید بسیجی وار روی میدان مین کشته شوند و بعد از تکه تکه شدن از آنها بعنوان شهید فهمیده (!) یاد شود و یا اینکه موی دماغ دولت و مزاحم اویند.
مردم ایران چیزی جز مزاحمت برای سران رژیم اسلامی در چپاول و دزدی شان را ندارند. مردم همواره با سر و صدا و اعتراض سعی داشته اند جلوی مقداری هرچند اندک از این به یغما بردن و خروج ثروتهای نسلهای آینده را بگیرند. اینگونه است که در میان افرادی چون خامنه ای و اطرافیانش ، نوعی اسرار خاص وجود دارد که مردم نباید آگاهی پیدا کنند. خامنه ای و اطرافیانش اینگونه توجیه می کنند و قصدشان خیر و صلاح مردم بیچاره ایران است ولی در اصل چیزی بجز خروج میلیاردها دلار از ایران بصورت سالانه واقع نشده است. میران خروج سرمایه از ایران توسط سران حکومت و این بخشهای خصوصی مجازی رکوردی جهانی است که می توان دهها کشور را با آن پول اداره کرد!
خلاصه اینکه اگر امروز همه ی ۷۸ میلیون ایرانی بمیرند و فقط خامنه ای و سگانش باقی باشند، بهترین حالت برای ایشان است و شاید هر آینه آرزوی چنین چیزی را هم داشته باشند!
شعارهای روحانی
اقتصادی که موسوی دولتی اش کرد ، رفسنجانی فاسدش نمود و خاتمی برنامه جراحی برایش داد و احمدی نژاد (که مادر چون او نزاده است!) زیر عمل جراحی خفه اش کرد ، امروز چیزی بجز یکی چند گردن کلفت رانتی چیزی ندارد. گردن کلفتانی که با رانت دولت و سرمایه مردم ایران در اختیارشان است و هر بلایی که بخواهند می توانند به سر مردم ایران بیاورند.
اما روحانی باشعارهایی زیبا آمد. رسم ایران همین است که آخوندها و مقلدّان میمون صفتشان با شعار و هیاهو عوام را فریب بدهند و بعد از سوار شدن بر خر مراد ، لگدی جانانه به مردم نادان بزنند. ۱۰۰ روزی که روحانی وعده داد به هیچ نتیجه ای نرسید. دوسال هم گذشت و سیاستهای اقتصادی روحانی همان ادامه کاهش بهای ریال و تقویت روشهای مافیایی و رانتی در بازرگانی است. فساد و آلودگی در اقتصاد ایران بسان یک لازمه آن است! بدون فساد ، دروغ و رانت کاری از پیش نمی رود!
هرگز نمی توانیم بدون حذف افراد مافیایی و برادران اطلاعاتی بازرگان از چرخه فاسد اقتصاد انتظاری داشته باشیم که تغییری رخ دهد! تا زمانی که قصد اصلاح اشتباهات خود را نداشته باشیم ، سخن از اصلاح زدن آسان است ولی چه چیز باید اصلاح شود؟ خود افراد! فساد موجود در اقتصاد ایران نیاز به اصلاح افراد دارد که البته غیر ممکن می نماید !
سیاستهای کلان بانکی ایران چه در داخل و چه در ارتباط با بانکهای خارجی در فساد و پولشویی غرق است. آنچه بعنوان دور زدن تحریمها با افتخار از سوی رهبران رژیم اعلام می شد چیزی بجز پولشویی و فساد بین الملل در اقتصاد نبوده و نیست.
امروز که همان سیاستهای پولشویی و اقتصاد دولتی دنبال می شود ، مشخص است که همان شعارهای زیبای اقتصادی ۳۷ سال گذشته ، برای فریب مردم ادامه دارد و دولت را بیم آن نیست اگر دلار به هفت هزار تومان برسد!