چرا روزی خاص؟
اینکه روزی را بغیر از روز جهانی کودک به دختر بچه ها اختصاص دهند از این روست که مشکلات دختر بچه ها فرا تر از پسران است. گروهی از دشواریها و بی حرمتیها درباره دختران روی می دهد و برای توجه خاص به دختر بچه ها، سازمان ملل ۱۱ اکتبر را بعنوان روز جهانی دختر انتخاب کرده است. البته رژیم ایران تا به امروز این روز را به رسمیت نشناخته و تولد مجعول معصومه قمی را بعنوان روز دختر می شناسد که البته بجز مراسم مذهبی و جشن احمقانه تکلیف برای دختران ۹ ساله چیزی بیش نیست. در مقالات گذشته از مردم ایران خواستیم که تقویم قمری را رها کنند و به جشنها و روزهای خاص را بر اساس تقویم ایرانی و جهانی که ثابت و دقیق است بپردازند ؛ هرچند رژیم اسلامی هرگز این را برنمی تابد.
در این روز خاص سعی می شود مشکلات و ستمهایی که بطور خاص بر دختر بچه ها اعمال می شود ، بررسی گردد ، بلکه شاید بتوان ضدفرهنگها را درباره این دردها و رنجها به چالش برد. ضد فرهنگهایی که بصورت خرافی در میان کشورها بخصوص کشورهای اسلامی وجود داشته و دارد. چند عدد از این ضد فرهنگ ها را نام می بریم. اگر شما با این ضدفرهنگها مشکلی ندارید ، پیشنهاد می کنیم بیشتر مطالعه فرمایید و بیاندیشید.
ازدواج در کودکی
ازدواج کودکان یکی از چالشهای کشورهای اسلامی است. فرهنگ و دین مردم این کشورها همچنان در صحرای حجاز ۱۴۰۰ سال پیش سیر می کند و برای مردم این کشورها سن بلوغ یک دختر ۹ سالگی است و می توان با او در این سن همبستر شد! غیر از سن پایین ازدواج مشکل دیگری هم وجود دارد که « اجبار به ازدواج » است. در احکام شرع اسلام عقد کردن نوزاد هم آزاد است! حال پرسشی که پیش می آید ، آیا این اجبار نیست؟ بگذریم که حتی دختران بزرگ ۱۲ تا ۱۸ ساله هم از طرف خانواده و مخصوصا پدر و برادران به ازدواج مجبور می شوند، اما وجود همین احکام در باب نوزاد و عقد کردن او نشان می دهد که اسلام و الله مدینه توجهی به نظر دختر در ازدواج ندارد و دختر در اسلام کالایی بیش نیست!
از طرفی مردم کشورهای اسلامی استعدادهای دختران و آرزوهای ایشان را محدود به مادر شدن کرده اند. دختری که آرزوهایی همانند پسران دارد و دوست دارد در اجتماعش همانند یک ستاره بدرخشد، ورزشکار شود ، هنر مند شود ، دانشمند و یا خلبان و پلیس شود، ناگهان با جامعه ای روبرو می گردد که چیزی بجز « مادر شدن » از وی نمی خواهد! یعنی دستگاه جوجه کشی و مزرعه ! همان که قرآن عزیز گفته!
مشکلات و تحقیر در تحصیل
بسیاری از افراد جامعه دختران را مورد تحقیر قرار می دهند و می گویند : شما را چه به تحصیل! تحقیر دختران و بانوان در دوران تحصیل و اجبار پدران خانواده به ازدواج و ترک تحصیل از مشکلات عادی جامعه است. هرچند جامعه ایران کمتر با پدرانی مواجه می شود که جلوی ادامه تحصیل دختران را بگیرند ولی این مشکل همواره در مناطق سنتی تر وجود دارد.
از طرف دیگر نوع لباسی که دختر بچه ها در مدرسه می پوشند برایشان نا آشنا و درک ناشدنی است. روپوش مدرسه را در ایران که نگاه کنید ، جیزی بجز حماقت و نادانی طراحان آن نمی بینید. انواع بیماریهای پوست و مو بخاطر حجاب در میان دختران مدارس بروز کرده است و برخی از مدارس اجازه داده اند گاهی حجاب در کلاس برداشته شود تا سلامت پوست و موی دختران مشاهده شود ! براستی که ما بجای راه حلی برای پر کردن چاله ، کنارش بیمارستان ساخته ایم!
عدم آموزش درباره روابط عاطفی و جنسی
به دادگاههای خانواده که مراجعه کنید ، بزرگترین چالش زن و مرد را در زناشویی ، رابطه نادرست عاطفی شان می یابید.فرهنگ و دین مردم ، باعث شده است که دختر بچه ها از کودکی از جنس مخالف بترسند! از طرف پدر و مادر و اجتماع اینگونه به دختران القا می شود که « شما غنچه ای هستید که با دست خوردن از طرف پسران پژمرده می شود » . عمل جنسی یک گناه نا بخشودنی است و پسران شیاطینی هستند که به دختر تجاوز می کنند ! این القای نادرست یک دوگانگی روانی را در ذهن بسیاری از دختران ایجاد می نماید که برخلاف میل جسمی و هورمونی ، تا پایان عمر موفق به بر قراری رابطه همراه با خوشی و آرامش با جنس مخالف نمی شوند! تا جایی که زن شوهر دار ، حاضر نیست با شوهرش همبستر شود و این کار را تحقیر ، تجاوز و گناه می داند!
اصولا تنها راه حل جامعه ی ایران برای رابطه دختر و پسر ، دیوار کشی میان آنهاست. براستی تفکیک جنسیتی راه حل است؟ چگونه است که آمار ایدز و بیماریهای مقاربتی در ایران بیشترین آهنگ رشد را دارد؟ این دیواری که میان دو جنس کشیده اید ، چیزی بجز مشکلات و نا آگاهی را در میان زوجها ایجاد کرده است؟
دختران در تفکیک جنسیتی بدون آموختن روابط عاطفی و جنسی رها می شوند، رابطه میان پسر و دختر در ایران معمایی است که پاسخی بجز دیوار کشی و تفکیک ندارد! در ادامه این تفکیکها و نا آشنا بودن با جنس مخالف به نتایج غم انگیزی رسیده ایم. بطوریکه بیش از ۵۰ درصد طلاقها در ایران ناشی از عدم رضایت طرفین در بستر است.
این عدم آموزش در کنار کنجکاوی دختران و پسران به رابطه های پنهانی در دوران کودکی انجامیده است که برای دختران چندین خطر دارد. اولین خطر بیماری است ، خطر بعدی بارداری و در نهایت هم اخراج از مدرسه! یعنی جامعه ایران عادت دارد که مشکلاتش را بجای حل شدن ، پاک نماید و حذف یک دختر نا آگاه و بی پناه و اخراج او از مدرسه بخاطر داشتن رابطه با جنس مخالف! این اخراجهای متعدد دختران باصطلاح شرور چه نتیجه ای داد؟ آیا به دانش و کمال جامعه کمک کرد؟ وظیفه که بوده است که این گروه از دختران را آگاه سازد؟ رد شدن از دیوار تفکیک جنسیتی جرم است و یا افتخار؟
بجای آموزش و تمرین عاطفه و انسانیت ، در مدارس تاریخ اسلام و کشتارهای محمد تدریس می کنند! تاریخ ولادت و شهادت امامان را حفظ می کنیم ولی نمی دانیم که عشق و رابطه با جنس مقابل یک واقعیت زندگی است و نه یک گناه. این است عاقبت دانش آموختن در ایران. دختران و پسرانی که تا ۱۸ سالگی یا از رابطه و عشق اطلاع درست ندارند و یا از روی کنجکاوی خود دست به تجربه زده اند و بدون اطلاع از خطرات و بیماریهای مرگبار جنسی و همچنین بارداری ، زندگی خود را به خطر انداخته اند!
تبعیض در ورزش ، سلامت و شغل
تبعیض جنسیتی در جای جای ایران دیده می شود! اگر دختری بخواهد ورزش کند علاوه بر محدودیت پوشش دست و پاگیر ، ابتدا درگیر نگاههای تحقیر آمیز جامعه سنتی باشد. پس از آن محدودیت فضای ورزشی و سر پوشیده بودن محل ورزش است که آزارش می دهد. امکانات ورزشی برای دختذان در حد صفر است و کسی سلامت دختران برایش مهم نیست. آمار پوکی استخوان و مشکلات جسمی دختر بچه ها در ایران ، نشان از بی توجهی دولت و جامعه به سلامت جسمی ایشان دارد.
هنر و شادمانی هم قسمتی از زندگی است که در جامعه ایران محدود شده است. چرا که الله شادی کنندگان را دوست ندارد! برای دختران که اصولا هر فعالیت هنری و شادی آور محدود و بسیار نکوهیده است. در اوضاع کنونی جامعه ایران شاد بودن یک دختر، حتی از طرف دیگران هم نکوهش می شود که جای بسی افسوس دارد.
آینده شغلی یکی از نگرانیهای دختران جوان است. ایشان در دبیرستانها می بینند و می شنوند که آینده شغلی مناسبی در انتظارشان نیست. این آمار دهشتناک بیکاری بانوان در ایران از لحاظ روانی به ناامیدی و افسردگی دختران می انجامد که افت تحصیلی در دوران دبیرستان را برای بسیاری از دختران ببار آورده است.
سخن پایانی ، چشمها را باید شست
براستی چشمها را باید شست. باید نگاه سنتی همراه با خرافات و دین زدگی ر ا حذف کنیم و نگاهی علمی و روانشناختی به دختر بچه ها و آینده شان بیاندازیم.
دین زدگی و آخوندیسم ، جز بیچارگی و روانپریشی برای ملت ایران به ارمغان نیاورده است، شکی نیست که برای ایجاد جامعه ای سالمتر و با روان آرامتر نیاز به دختران و زنانی آگاه و سالم داریم. سلامت روانی و جسمانی دختران امروز که زنان فردا هستند ، تضمین کننده سلامت روانی جامعه است. چیزی که با وجود مذهب زن ستیز و حکومت یک دنده و متعصب ، فعلا آرزویی بیش نیست.