امید کوکبی کیست؟
امید کوکبی (زاده ۱۳۶۱ در گنبد کاووس)، برگزیده المپیاد و دانشجوی دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس آمریکا است که در بهمن ماه سال ۸۹ به ایران سفر کرده و هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و زندانی شد.او توسط قاضی صلواتی به ده سال زندان محکوم شد و هم اکنون زندانی است.
بعدها مشخص شد که نیروهای اطلاعاتی ایران او را مجبور به همکاری درباره برنامه تسلیحات هسته ای ایران کرده اند و بدلیل سرباز زدن از برای همکاری با دولت فاشیستی اسلامی او را بطور غیر قانونی محاکمه و تحت فشار و شکنجه های جسمی و روانی مجبور به اعترافات علیه خودش کرده اند که منجر به ۱۰ سال محکومیت وی شده است.
در سپتامبر سال ۲۰۱۳، انجمن فیزیک آمریکا جایزه آندره ساخاروف را به دلیل ” شجاعت وی در رد همکاری برای استفاده از دانشش در پروژههایی که به زعم وی برای بشریت زیان آور است، علی رغم فشار شدید جسمی و روانی ” به طور مشترک با دکتر بوریس آلت شولر فیزیکدان روسی به امید کوکبی اهدا کرد.
در نوامبر ۲۰۱۳، سازمان عفو بینالملل طی بیانیهای عمومی امید کوکبی را ” زندانی عقیده ” اعلام کرد که ” تنها به دلیل رد همکاری در پروژههای نظامی در ایران و بر اساس اتهامات بی پایه در ارتباط با روابط مشروع و معمول علمی با نهادهای دانشگاهی خارج از ایران ” زندانی شده است. در آن بیانیه این سازمان خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط کوکبی شده است.
هفته گذشته با خبر شدیم که این جوان دانشمند ایرانی در زندان بیدادگاه رژیم به سرطان مبتلا شده است و با وضعی بحرانی و بسیار دیر به اتاق عمل منتقل شده است تا تومور او برداشته است. کسانی که در زندانهای رژیم بوده اند می دانند که رسانیدن بیمار به پزشک و تقاضا برای معاینه و چک آپ ممکن است ماهها بطول بیانجامد و می توان حدس زد که امید کوکبی برای ماهها در زندان درد سرطان را تحمل کرده است.
حکایت الماس و دکتر خدادوست
دکتر خدادوست یکی از معروفترین جراحان چشم ایران است که در سطح بین المللی هم شناخته شده و صاحب سبک است. او استاد دانشگاههای امریکا در سطح پروفسر می باشد. چند سال پیش هنگامی که جهت بازدید به ایران آمده بود و قصد بازگشت به امریکا را داشت ، افسران بی تربیت فرودگاه همسر او را بدلیل داشتن جواهرات شخصی اش نشانه رفتند و پروانه پرواز به همسر ایشان نمی دادند! به این بهانه که حمل جواهر و الماس از ایران ممنوع است! دکتر خدادوست بسیار برافروخت و فریادی زد که عقده ی همه ی ایرانیهای فرهیخته خارج از کشور است ؛ او گفت : « الماس واقعی من هستم؛ اگر دلتان بحال وطن می سوزد نگذارید الماسهای واقعی وطن را ترک نمایند » . منظور دکتر چه بود؟
مهاجرت باهوشترین و بهترین مغزهای ایران
ماندن در ایران برای یک دانش آموخته ی ایرانی معمولا به معنی بیکاری و درگیر شدن با فقر است. استعدادهای بسیاری در ایران هستند که بدلیل افت فرهنگی و اجتماعی ایران و نبود بستر رشد و پیشرفت ، ایران را رها می کنند و بدنبال فرصتهای پیشرفت به خارج می روند. ایرانی یکی از اولین کشورهای فراری دهنده مغزها و استعدادهاست.
حقیقت تلخ این است که رژیم ددمنش ایران هم ترجیح می ذهد افراد دارای ایده و تفکر از ایران خارج شوند ، تا اینکه موی دماغش باشند! وجود اندیشه و فکر در ایران برای بسیاری دردسر است. سران رژیم ایران به گوسفندانی نیاز دارند که جیره یونجه شان تأمین شود و بدنبال چوپان عمامه دار گلّه حرکت نمایند.
کاروان ایرانیان غیر ایرانی در المپیک !
شمار زیادی از ایرانیان حاضر در المپیک با پرچم دیگر کشورها نظیر آذربایجان و بلژیک و حتی پرچم سازمان ملل به المپیک خواهند رفت! مایه ی بسی خجالت و تأسف است که فرزندان ایران زیر پرچمی غیر از پرچم ایران در المپیک حاضر خواهند شد. با ایرانیان غیر ایرانی المپیک می توان یک تیم تشکیل داد!
اینکه کشوری مانند آذربایجان توانسته است ایرانیانی را در المپیک زیر پرچم خود گرد آورد ، مایه خجالت و ننگ است. اینکه کشورهایی مانند امریکا و آلمان بزرگترین افتخارات علمی ایران را در اختیار دارند نیز جای بسی شرمساریست.
ثروتهای ایران روزانه به یغما می رود!
شاید حسرت نفت و گاز را می خورید که به یغما می رود. اما باید حسرت انسانهای شریفی را خورد که بالاترین ثروت ایرانند و بدلیل سیستم استبدادی و فاسد غربت را به وطن ترجیح می دهند و جلای وطن می کنند. جنگلها و طبیعت ایران هم ثروت دیگری است که چیزی از آن نمانده است و این رژیم فاسد برای لقمه نانی از سفره دزدی به حراج گذاشته است.
افتخار کردن به افرادی مانند دکتر فیروز نادری و پروفسر سمیعی چه ارزشی دارد وقتی ایشان برای افتخار آفرینی شان مجبور شده اند ملیت دیگری را هم بپذیرند؟ آنچه نادری و سمیعی را به بالاترین مدارج جهانی رسانده است فرار ایشان از ایران بی نظم و خرافاتی بوده است. آنهایی که در ایران مانده اند اگر زنده مانده باشند، یا خانه نشین هستند و یا به زندان افتاده است.
سخن پایانی با خوانندگان
نظم و فرهنگ اجتماع ،با مدیریت حکومت می تواند پیش برود و یا وا پس بنهد. چیزی که در ۴ دهه گذشته اتفاق افتاده جز سقوط و فلاکت و خفقان و دروغ چه بود؟ دل شما خوش است که شاید این ملّا از آن یکی بهتر باشد! زهی خیال باطل!
حکومتی که مبنایش غارت ایران برای دستیابی به قدرت شیعی باشد ، حکومتی که فرزندان مستعد ایران را به زندان می افکند جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که فریبکار است چون منافع ملی ایران را همواره زیر پا گذاشته است. دولت فعلی هم منافع ملی را بعنوان دستاویزی برای پایین کشیدن جناح اصولگرا استفاده کرده است وگرنه از کوزه همان تراود که در اوست! در اسلام و عمامه آخوند جز فلاکت و ننگ چیز دیگری یافت می نشود!