گزارش بی بی سی درباره مذاکره امریکا و خمینی
در دو دهه گذشته باآزاد شدن اسناد طبقه بندی شده سازمان جاسوسی امریکا سیا، بسیاری از معماهای مربوط به انقلاب ایران آشکار شده است و دیگر نیازی نیست با حدس و گمان دست گل ۱۳۵۷ را یک توطئه بر ایران نامید بلکه با سند و مدرک می توان نشان داد که سیاستمداران امریکا چه خیانت تاریخی را در حق مردم ایران و بلکه کل خاورمیانه انجام داده اند.
قسمتی از این اسناد مربوط به دوران کندی است که البته با روی کار آمدن ریچارد نیکسون تیر خمینی به سنگ خورد و شاه توانست امریکا را به خود نزدیک نماید. نگرانی دولت امریکا از بابت احزاب چپی بخصوص حزب توده بود که قصد براندازی نظام شاهنشاهی و تشکیل دولت کمونیستی داشتند.
ایران قربانی جنگ سرد
وعدههای خمینی به دولت کارتر مفصل و مشخص بود. از جمله بنا بر یک سند مورخ ۲۹ دی ۱۳۵۷ (۱۹ ژانویه ۱۹۷۹) به واشنگتن پاسخ میدهد که جمهوری اسلامی شیرهای نفت را به روی غرب نخواهد بست؛ انقلاب را به منطقه صادر نخواهد کرد و با آمریکا رابطه دوستانه خواهد داشت.
شکی نیست که رقابت غرب با شوروی بجایی رسید که امریکا و انگلیس نگران سقوط شاه و ایجاد رژیم کمونیستی در ایران گشته بودند و اسناد مختلف نشان می دهد که غربیها تنها راه مبارزه با نفوذ کمونیسم در ایران را “مذهب” می دانستند؛ از این روی جاسوسان امریکا و انگلیس همواره با روحانیون ایران در ارتباط بودند و از ایشان بعنوان “آزادیخواه” و ” دموکراسی طلب ” یاد می کردند. کارتر در مناظره دور دوم ریاست جمهوری و همچنین یکی از مصاحبه هایش اذعان دارد که او امیدوار بوده است شخصیت خمینی بعنوان یک رهبر مذهبی در ایران همانند گاندی باشد و بتواند یک دموکراسی اسلامی را در ایران بوجود آورد! شخصیتی که هرگز “گاندی” نبود و هرگز هم بدنبال دموکراسی نمی گشت. خمینی بتی بود که بدست جاسوسان غرب بزرگ شد و اسمش سر زبانها افتاد.
آری این جنگ سرد بود که غرب را وادار کرد که فرش را از زیر پای شاه بکشد و برای خمینی پهن کند. اسناد سازمان جاسوسی امریکا و خاطرات افرادی چون ریچارد سالیوان بخوبی نشان می دهد که امریکا از شاهنشاهی بعنوان نظام حکومتی ایران قطع امید کرده بود و برای جلوگیری از قدرت گرفتن گروههای چپ، مردم ایران را بسوی گروههای مذهبی هُل داده است. ایجاد گروه خیانتکار و خرابکاری مانند مجاهدین خلق نیز توطئه ای برای جذب نیروهای چپی بسوی مذهب بوده است.
برژینسکی و سالیوان
برژینسکی و سالیوان دو سیاستمدار با نفوذ بودند که یکی در ایران و دیگری در امریکا شرایط را برای ایجاد یک رژیم مذهبی فراهم می کرد. برژینسکی مشاور ارشد کارتر بود که در نشست گوادالوپ سران جهان غرب را به پایان دوران شاه و ایجاد نظامی مذهبی ترغیب نمود. کارتر در این نشست اعلام می کند که :
از شاه قطع امید شده است و او باید جایش را به نظامی دیگر بدهد تا یک حکومت دموکراتیک و با ثبات که روابط خوبی با غرب داشته باشد تشکیل شود.
برژینسکی همان کسی است که نقشه تجزیه ایران را پیشنهاد داده بود و وجود یک ایران قدرتمند را به ضرر منافع امریکا می دانست.
البته ریچارد سالیوان هم در تهران بیکار ننشسته بود و معتقد بود شاه باید ایران را بسرعت ترک نماید؛ چیزی که بوقوع پیوست. ریچارد سالیوان سفیر امریکا در تهران همان سفیر بی ادبی است که بشدت به شاه برای خروج از ایران فشار می آورد. از میان کاندیدهای نخست وزیری دکتر صدیقی مورد نظر شاه بود که از مخالفان سرسخت شاه بود ولی اعلام کرده بود که برای ایجاد امنیت در کشور نیاز به حضور شاه در تهران دارد. سالیوان به همین دلیل صدیقی را زیر سوؤال برد و با متهم کردن صدیقی به عدم صداقت در حرف و عمل شاه را بسوی گزینه بختیار سوق داد. شاپور بختیار هم از مبارزان و مخالفان سرسخت شاه و معتقد به سکولاریسم بود ولی برخلاف صدیقی اصرار به خروج شاه داشت و بر اساس نظر سنجیها معتقد بود که با خروج شاه محبوبیت خمینی کاهش می یابد، این هم چیزی بود که هرگز واقع نشد و برخلاف پیش بینی بختیار ، خمینی بعنوان قهرمان بیرون کردن شاه شناخته شد و محبوبیتش افزایش یافت! این درحالیست عامل اصلی خروج شاه ریچارد سولیوان بود.
حتی خود بختیار باندازه سالیوان به خروج شاه اصرار نداشت و مبانی شروط بختیار در صورت نخست وزیریش انجام می شد ولی با ردّ گزینه دکتر صدیقی و ایجاد تردید در شاه ، این سالیوان بود که بالاخره شاه را مجبور به خروج از ایران نمود. سالیوان در خاطراتش با بیشرمی از این اصرار خود یاد می کند ،گویی که در آن موفقیتی بوده است!
وارونه جلوه دادن برخی مسایل
در گزارش بی بی سی چنین وانمود شده است که خمینی آشنایی با دیپلماسی جهانی داشته است و از سال ۱۳۴۲ با امریکا در ارتباط بوده است تا شاه را سرنگون نماید. اما همه می دانیم که خمینی شخصا از مسایل جهانی بی خبر بود و افرادی نظیر قطب زاده ، ابراهیم یزدی ، محمد بهشتی و رابطان دیپلماتیک مجری و سازنده پروژه “امام” خمینی بوده اند. گزارش بی بی سی خمینی را در سال ۴۲ بگونه ای معرفی می نماید که از رهبران مذهبی مهم ایران بوده است و این در حالیست که چندین مرجع تقلید برای نجات جان خمینی دور هم جمع شدند و او را با وجود کم سوادی به درجه مرجعیت رسانیدند تا از اعدام فرار کند. مهمترین دلیل اعتراض خمینی به شاه اصلاحات انقلاب سفید بود که حق رای به زنان می داد و ایجاد شوراهای شهر و روستا در اداره آنها از سوی مردم بود. دو چیزی که خمینی با آن مخالفت کرد و انقلاب آغاز شد اینها بود! آری خمینی یک آخوند بیسواد مرتجع بود که جاسوسان امریکا و غرب برای شکست کمونیسم در ایران علمش کردند و امروز پس از ۵ دهه اسناد این خیانتها آشکار می شود.
منتظری : کارتر بود که باعث پیروزی انقلاب شد….
تکذیب اسناد وسیله اطرافیان خمینی و خامنه ای!
کسی هم انتظار نداشت که فرزندان خمینی و علی خامنه ای خائن که از خمینی بیشعور بتی برای مردم ساده اندیش ساخته اند و سخنرانیهایش را مانند وحی الهی می دانند ، حاضر شوند اسناد دولت امریکا را درباره ارتباط خمینی با امریکا و توطئه برای ایجاد حکومت مذهبی را بپذیرند. این در حالیست که ۳۰ سال پیش در ماجرای مک فارلین با افشاگری سید مهدی هاشمی مشخص شد که خمینی برای خرید اسلحه با امریکا مذاکره نموده است و خریدهایی هم انجام شده است. ماجرایی که به رسوایی دو طرف انجامید و به ایران-گیت مشهور شد. مکفارلین خودکشی کرد و سید مهدی هاشمی هم اعدام شد! این همه تکذیب از دو طرف با پایان یافتن تاریخ اسناد طبقه بندی شده امریکا هنوز هم ادامه دارد! هنوز هم کورهایی هستند که رابطه خمینی با امریکا را رد می کنند!
واکاوی از : بی بی سی فارسی