پیشگفتار
لازم است در ابتدا خدمت خواننده عرض نماییم که هدف از نوشتن این نوشتار برتری مذهبی بر مذهبی دیگر نمی باشد بلکه گفتن حقایقی است در باره شخصیتی از مراجع بزرگ قم که بدلیل اندیشه و اراده ایی که داشته است مورد آزار واذیت ملایان قرار گرفته چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب ،باوجود اینکه ایشان گفته است ،نه سنی هستم نه شیعه بلکه پیرو قرآن هستم . شاید خوانندگان از اینکه درباره یک آخوند می نویسیم تعجب کنند ولی بهر حال مبارزات افراد می تواند در سطوح مختلف از عقایدشان باشد.
برقعی پیش از انقلاب از منبر و مسجد محروم شد ، چون تشیع خرافی را تقبیح می کرد. او اعلام کرد که اسلام چیزی بنام آخوند ندارد و تمامی خرافات شیعه از امامزاده و شفاعت تا خمس وعزاداری، همگی ساخته ملایان شیّاد است. صراحت او در نقد تشیع باعث شد که حتی ساواک او را بازداشت کند. پس از انقلاب هم بارها به زندان افتاد و یکبار وسیله سپاه ترور و بشدت مجروح شد. او جمله مشهوری دارد که می گوید : صد رحمت به زندان ساواک! آنها اقلاً قرآن و سجاده بما دادند ولی این سپاهی ها نه شرم دارند و نه انسانیت !
خلاصه زنگینامه علامه برقعی
علامه سید ابو الفضل ابن الرضا برقعى قمی تهرانی در سال ۱۳۲۹هـ ق مطابق با ۱۲۸۷ هـ ش در شهر قم- ایران- در خاندان شیعه مذهبی به دنیا آمد و پدرش سید حسین شخص فقیر و زاهدی بوده است.
جد او سید احمد بن رضی الدین عالم مجتهد و مبارزی بوده که از شاگردان شیرازی کسی که فتوای تحریم تنباکو- ضد نفوذ بریطانیا در ایران- را صادر کرده است میباشد.
مادرش سکینه سلطان دختر شیخ غلام رضا قمی نویسنده ی کتاب ریاض الحسینی میباشد علامه، از اولین روز های حیات پای در مکتب گذاشته، تعلیم و قراءت قرآن مجید و خواندن و نوشتن را فرا گرفت.
سپس به نزد شیخ عبدالکریم یزدی حائری که در آن وقت یکی از بزرگترین علمای شیعه بود رفت تا مراحل تحصیلش را ادامه دهد.
علامه برقعی در حکایت از احوال خویش میگوید: به مدرسه رضویه قم که در آن زمان معروف بود رفتم ولی از اینکه خرد سال بودم به من اطاقی ندادند ولی با اصرار زیاد اطاق کوچکی به من دادند که نه از گرمی محفوظ بودم و نه از سردی.
به هر حال از خانه ی خودم حصیر و فرشی آوردم و در این حجره ی کوچک و یا در این زاویه شب و روزم را گذراندم تا که الحمد لله دروس علوم شرعی را کسب نمودم.
از صرف ونحو شروع کردم وآخرین کتاب مغنی البیب وکتاب الأعاریب ابن هاشم وشرح جامی بر کافیة ابن حاجب را به انتها رساندمبعد از این خود شیخ حائری مدیر از من امتحان گرفت والحمدلله از موفقیت کامل برخوردار شدم که سپس از طرف حوزه ی برایم حقوقی تعیین شده تا ادامه ی تحصیل دهم .
وبه دنبال آن تحصیلم را در علم فقه واصول فقه که در حوزه های علمی رایج است ادامه دادم،در اثنای تحصیل به تدریس درسهای ابتدایی نیز مشغول بودم ورفته رفته یکی از مدرسین حزوه ی قم فائز گردیدم بعدا برای تخصص در علم فقه واصول فقه به نجف اشرف رفتم ودر نزد کبار مراجع شیعه مراحل عالی دروس فقه واصول فقه را طی کردم سه سال در نجف اشرف گذراندم واز بسیاری از علمای کبار آن دیار منجمله: مرجع بزرگ شیعه در آن وقت سید ابوالحسین موسوی اصفهانی کسب علم کردم.
سپس علامه برمی گردد ودر قم نیز اجازه ی اجتهاد را از آیت الله عبدالنبی نجفی عراقی که یکی از مراجع بزرگ شیعه بود اخذ می کند.
گفتاری حکمیانه از آیت الله برقعی در مورد اصول و دزدیدن أفکار مردم توسط آخوندها ونداشتن جوابی صحیح
“ مادر همه بدبختی های ما جهل مردم و غالبا سعی کردن رؤسا و زمامداران که مردم رو جاهل نگه دارن که مردم بیدار نشن سواری بدن محله کورا باشه که اگر گفت من خوشگلم کورا قبول کنن اما اگر چشمشون باز باشه ببینن که خوشگل نیست رسوا میشه تو محله کورا میشه هرکسی بگه من خوشگلم نمیفهمند کورا اما اگر کور نشد بینا شد دیگه هرکسی نمیتوانه ادعای خوشگلی بکنه الان مملکت ما همینحوره سابقا هم همینطور بود یک مشت کر و کور آی اسلام اسلام اسلام چیچیه نمیدونن هیچکدوم نمیدونن اسلام چیه؟
رییس دانشگاش نمیدونه رییس دانشگاه الهیات اومده یه روز اینجا گفت آقا من رییس دانشگاه الهیاتم گفتم خیلی خب اصول دین چندتاس بهش برخورد اصول دین همه میدونن گفتم خب بگو گفت پنج تا گفتم خب مدرکش چیه رفت تو فکر خدا گفته پنج تا نه همچین آیه ای نداریم پیغمبر گفته پنج تا اصول دین همچین حدیثی نداریم موند توش معلوم شد رییس دانشگاه الهیات اصول دینش رو نمیدانه قم برو قم پیش آیت الله العظمی هر آیت اللهی که قبول داری بگو آقا اصول دین چندتان میگه پنج تا بگو آقا مدرک شما خدا گفته کجا پیغمبر گفته کجا نمیدونه وقتی که بنا باشد رییس دانشگاه و ایت الله العظمی اصول دین رو ندانند ببین اون مملکت چه خر تو خری خواهد شد.
ببین ملتش چقدر نادانن رؤساشون اینجور شد که اصول دینش رو نمیدونه مدرکش چیه .حالا فرعون های زمان مثلا پهلوی چی میگفت؟ میگفت امام زمان کمر من رو گرفته میخواستم از اسب بیفتم ! در نمیدونم کجا امام زمان کمر من رو گرفت! در صورتی که به خدا عقیده نداشتا ! ولی برای خر کردن مردم به یاد امام زمان میفته !
یا مهدی ادرکنی همه جا نوشتن ادرکنی یعنی چی ؟ این شرکه خدا باید به داد ما برسه یا مهدی مهدی! کیه چیکارس کجاس مهدی اصلا؟! مهدی راسته یا دروغه؟ یک مهدی دروغ برا ما درست کردن دادرس همه ماست ! پس خدا چه کاره است؟ خدا بره پی کارش خدا رو بردن جاش یه مهدی موهوم گذاشتن! چرا برای اینکه ملت ما نادانه دیگه.
دیروز تو یه ماشین داشتم میرفتم بهش گفتم آقاجان آخه تو نوشتی رو ماشینت یا مهدی ادرکنی اون مهدی مگه بشر نیس اولا راسته ؟ مهدی امام حسن عسکری اصلا اولاد نداشت …مگه شما عقل نداری گفت آیت الله میلانی همچین گفته، من چکار کنم؟ حالا اینا دنبال کم آیت الله افتاده… عقلشو حاضر نیس! که بره دنبال عقلش! تا میای حرف بزنی ، میگه آیت الله نمیدونم کی همچین گفته!
خوب ملتی که دنبال عقلش نره چشماشو باز نکنه همون گفتم محله کورا … هرکه گفت من خوشگلم قبول میکنن! ملت باید چشمشو باز کنه عقلشو باز کنه نمیکنه بابا جان! محمد از همه بالاتر محمد سم بش داد دختر یهودی! سم بهش داد محمد پیغمبر صلی الله علیه مسموم شد خودشو نتونست نجات بده از سم ؛ بعد تو رو نجات میده؟ ها بله مهدی همه جا حاضره !
به چه دلیل مهدی الان به داد ما میرسه ؟ به چه دلیل کی گفته اینو ؟ مهدی ، ایمان به مهدی جزء اصول دینه ؟ نه ! خود مهدی اصول دینه نه خود مهدی فروع دینه ؟ نه! امام باید تابع دین باشه خود علی نه اصل دینه نه فرع دین؛ پس چیه تابع دینه…. خود علی چکاره بود تابع دین بود دیگه. ولی اینا بهش میگن .اینو کردن اصل دین! چرا جدال ؟ حالا میخوای بهش حالی کنی جدال میکنه! آقا از یک خیابون ما همینطور رفتیم با این شوفر هی هی حرف زدیم هی جدال کرد هی… دیدیم فایده نداره گفتم آقا منو پیاده کن چون فایده نداره هرچی بهش میگی یه چیز دیگه میگه ! آقای میلانی همچین گفته لعنت به آقای میلانی پس این ملت گمراه ، کی میخواد اینها رو هدایت کنه ؟ باید خودشون طالب هدایت باشند که نیستن ”
روش برقعی در استنباط احکام شرع
برقعی معیارهای سهگانهای دارد که نقش مرجعیت فقیه مسلمان برای استنباط احکام و عقاید دینی را بازی میکند:
۱) معیار اول، قرآن به همراه سنت قطعی؛ برقعی بر این معیار، سخت تأکید میکند، و از همینجا میتوان او را از جمله کسانی شمرد که «قرآنیان شیعه» نامیده شدهاند.
۲) معیار دوم، فهم متقارن و تطبیقی اسلام است. منظور برقعی از «مقارن» آن است که رجوع به روایات و نصوص آراء و عقاید عموم مسلمین باید به عنوان معیار شناخته شود، نه یک مذهب واحد جدای از دیگر مذاهب! دیگر این که شواهد و قرائن را از عموم منابع موجود اسلامی گردآوری کنیم تا مفهوم اسلامی و حکم شرعی الهی را به دست آوریم.
۳) معیار سوم: عقل؛ برقعی در نقد احادیث، همان گونه که به قرآن استناد و تکیه م یکند، برعقل صریح سلیم نیز کاملاً تکیه و تأکید دارد.
مذهب و عقیده ی علامه برقعی
چنان که متذکر شدیم علامه برقعی در شروع از جمله ی علما ی مذهب شیعه اثنا عشری بوده و از مجتهدین اعلامشان می رفت، ولی اخلاص، صدق و مبارزه او با بدعتها و خرافات و اتسلط او به زبان قرآن باعث شد که تشیع را کنار بگذارد و آخوندها را شیاد بنامد.
برقعی پس از تحقیقات و مطالعاتی که در زمینه علوم دینی کرده بود، در سن ۴۵ سالگی مدعی شد که در مذهب شیعه، خرافات زیادی وجود دارد که خلاف متون دینی هستند و بر اساس گفته خودش، سعی کرد تا با این خرافات مبارزه کند.و با حکم به ظاهر قرآن و سنت عمل کرده است.
از آن به بعد، وی اصلاحاتی در ایده و نظرهای خود ایجاد کرد، از جمله مخالفت با بزرگ نمایی علی ابن ابی طالب، زیر سؤال بردن توسل به امامان و محدود کردن خمس تنها برای غنایم جنگی، هم چنین او انتقاداتی نیز به حوزه علمیه و برخی روحانیون کرد. وی معتقد بود که «قرآن احتیاج به تفسیر ندارد، چون تفسیر نظر انسانی است در حالیکه قرآن سخنان خداوند است و هر فرقهای به نفع خودش قرآن را تفسیر میکند اما باید برای غیر عرب زبان، قرآن را خوب ترجمه نمود نه تفسیر».
آغاز تحول فکری برقعی، در تألیف کتاب درسی از ولایت متبلور بود. وی در این کتاب به طور مفصل و مدلّل، اندیشه ولایت تکوینی را که برخی علمای دینی غالی، در زمان وی آن را ترویج و تبلیغ م مینمودند، رد میکرد. این اثر علامه برقعی باعث عکس العملهای گوناگون و درگیریهای فکری میان موافق و مخالف گردید و غالیان در رد آن، کتابها نوشتند و سخنرانیها کردند.
وی در کتاب «تضاد مفاتیحالجنان با قرآن» میگوید:
ازجمله خرافاتی که در میان عوام مسلمین حتی در میان عالم نمایان رواج دارد و نتیجه سکوت علما است، اعتقاد به کرامات و معجزات از قبور ائمه یا اعقاب آنها و سایر بزرگان دین است. در حالی که چنین اعتقاداتی مخالف اصل «توحید» و عقاید اصیل اسلامی و قرآنی است
حمله برقعی به تشیع البته برایش گران تمام شد و در عمر طولانیش سختی بسیار کشید.
آثار علامه برقعی
در سالهای اخیر اکثر آثار وی در خارج از ایران و بطور عمده توسط منابع اهل سنت منتشر شدهاست.
- درسی از ولایت
- حافظ شکن (ردی بر حافظ)
- عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول
- تابشی از قرآن
- اصول دین از نظر قرآن
- خرافات وفور در زیارات قبور
- بررسی علمی در احادیث مهدی
- تضاد مفاتیح الجنان با قرآن
- دعاهایی از قرآن
- دعای ندبه و خرافات آن
- سوانح ایام :زندگینامه که خودنوشت مرحوم ابوالفضل برقعی، از سردمدارانِ مبارزه با خرافات و بدعتهای شیعه در ایران معاصر است. کتاب حاضر از آن نظر حائز اهمیت است که تاریخ تحولات سیاسی- مذهبی ایران معاصر را در دوران حکومت پهلوی (رضا و محمدرضا شاه) پس از انقلاب ایران تا سال هفتاد شمسی روایت کرده و نقش و موضعگیری روحانیون شیعه را در قبال رویدادهای مختلف جامعه ایران شرح و تحلیل میکند و پرده از حقایقی برمیدارد که برای بسیاری از خوانندگان مجهول بودهاند. بنابراین، “سوانح ایام” علاوه بر اینکه شرح حال شخصیِ علامه برقعی است، بیان ناگفتههای تاریخی و پردهبرداری از چهرة حقیقیِ حکومتِ به ظاهر اسلامی ایران است. نویسنده پس از معرفی نسب و خاندان خود، شمّهای از دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی و سپس آموزشهای حوزوی خود را شرح میدهد. بیان فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او در دوران جوانی، معرفی اساتید حوزوی و متن اجازههای نقل حدیث از ایشان در ادامه کتاب آمده است. شرح ملاقاتها و صحبتهای برقعی با بسیاری از روحانیون سرشناس شیعه و نامه نگاری با بسیاری از آنها – از جمله خمینی و خامنهای- بخش مهمی از کتاب است، که صفحات زیادی را به خود اختصاص داده است. فصلهای پایانی کتاب، به نحوه برخورد حکومت ایران با او و شرح آزار و اذیتها، حوادث زندان و ترور نافرجام وی اختصاص دارد.
برای دسترسی داشتن به زندگینامه این شخص اصلاحگر دین به سایت برقعی مراجعه کنید.
« از مھمترین دلایلی که دولت قصد ترور مرا داشته و لاغیر و ضارب، مأمور حکومت بوده این است که پس از گذشت چند روز از حادثه که آقای سالخورده در کلاس مأموریت خود حضور داشت١. مأمورینی از طرف دولت او را دستگیر میکنند و از او تعھد میگیرند، تا حادثه ترور برقعی را برای کسی بازگو نکند!.
البته شبی که ضاربین او را در منزل ما دستگیر و از منزل خارج کرده بودند از او میپرسند چرا به خانه این مرد آمدی او تو را سنی میکند. وی در جواب میگوید: من خود از اھل سنتم، ضاربین باور نمیکنند و او میگوید اگر حرفم را باور نمیکنید از اداره گاز مشھد سؤال کنید. من از کارمندان اداره گاز بوده و الآن به عنوان مأمور شرکت گاز مشھد به تھران آمده ام ، البته میتوانید از اداره گاز تھران ھم سؤال کنید. و از این طریق ضاربین به حکومت اطلاع میدھند فلذا پس از چند روز اورا در کلاس درس دستگیر و تھدید میکنند. و إلا اگر ضاربین به حکومت اطلاع نداده بودند، مأمورین دولت از کجا میدانستند، “سالخورده” کیست و کجاست؟!.
به ھر حال او را ھنگام کلاس دستگیر کرده ًو او را ملزم میکنند ماجرای ترور برقعی را به أحدی نگوید و او ھم اجبارا و برای اینکه در محل کارش دچار مشکل نشود تعھد میدھد. بدین ترتیب شکی باقی نمیماند،این توطئه کار حکومت بوده است. البته قرائن دیگر نیز موجود است، مانند آنکه خبرگزاریھای غیر ایرانی در رادیوھای خود جریان ترور مرا گزارش کردند ولی دولت آخوندی و روزنامه هایش ورادیو ایران کاملا ًآن را مسکوت گذاشتند!.
قسمتهایی ازسخنان برقعی در مورد خرافات وایرادگرفتن از تشیع
١: خاطراتی از آیت الله برقعی که تشیع را کنار گذاشت
٢: مجتهدی که خرافات مذهبی را کنار گذاشت.
http://m.youtube.com/watch?v=Q
٣: آیت الله برقعی خمس در اسلام نیست بلکه دروغ آخوندهاست کلیپ پایین را مشاهده نمایید .
۴: تضاد مفاتیح الجنان با آیات قرآن
۵: آیت الله برقعی در مورد شفاعت؟
۶: دین وامامت
http://m.youtube.com/watch?v=B
٧:قرآن میزان سنجش
http://m.youtube.com/watch?v=T
٨: سوگند به غیر خدا
٩: خرافات مذهبی
١٠: جهل مایه بدبختی مهدی موهوم
١١: یاران پیامبر
١٢: فداکاری اصحاب
http://m.youtube.com/watch?v=R
١٣: دروغ امام زمان برای سواری است.
١۴: خطاب قرآن به چه کسی است؟
١۵: مردم ایران کَر وکور شده اند
http://m.youtube.com/watch?v=J
١۶: دانایان چه کسانی هستند؟
١٧: راز بی دینی آیت الله زادگان
http://m.youtube.com/watch?v=5
١٨: برقعی و کاظم شریعتمداری
http://m.youtube.com/watch?v=d
١٩: افسانه وهابیت
http://m.youtube.com/watch?v=F
٢٠: ملاهمیشه مردم را خَر ومتعصف می خواهد
سخن پایانی
آری عزیزان سر انجام آیت الله سید ابوالفضل برقعی قمی ابن الرضا در سال ۱۳۷۲ شمسی در منزل فرزندش در کن در گذشت و و در قبرستان مجاور امامزاده شعیب دفن شد. (جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران رسول جعفریان چاپ ششم. بهار ۸۵)
در پایان از همه دوستان چه دیندار و چه بی دین خواستاریم که کتاب “سوانح ایام” را مطالعه فرمایند که نکات فراوان تاریخی را بخصوص درباره زندگی ساده و خالص علامه برقعی ، چگونگی نفوذ روحانیون در دستگاه پهلوی و از همه مهمتر انقلاب مخوف اسلامی و ترور دگراندیشان بدست سپاه شرح داده شده است.
منابع
١:ویکی پدیا
٢:سایت برقعی دات کام
٣:جعفریان، رسول. جریانها وسازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، تهران:خانه کتاب۱۳۸۷
۴:یوتوب ورسانه های مذهبی
۵: زندگینامه برقعی( مؤلف علامه برقعی) https://sites.google.co